duffel bag


جامه دان کیسه ای (که سربازان و کوهنوردان و غیره از آن استفاده می کنند)، توبره، رزمه

جمله های نمونه

1. It took more effort to carry a duffel bag than I had ever en-countered before.
[ترجمه گوگل]برای حمل یک کیف دوفیل بیش از آنچه قبلاً با آن برخورد کرده بودم، تلاش کردم
[ترجمه ترگمان]بیشتر تلاش می کرد که یک ساک ورزشی را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bed was made, and I saw my duffel bag lying on it.
[ترجمه گوگل]تخت آماده شد و من دیدم که کیف قایق ام روی آن افتاده است
[ترجمه ترگمان]تخت خواب درست شده بود و من کیف my دیدم که روش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It looked like that duffel bag of yours, and it was heavy.
[ترجمه گوگل]شبیه آن کیف تو بود و سنگین بود
[ترجمه ترگمان]شبیه اون ساک مشکی بود و خیلی سنگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I dumped my duffel bag by the wall and he called for Maria to bring the tea.
[ترجمه گوگل]کیسه کاسه ام را کنار دیوار انداختم و او از ماریا خواست که چای را بیاورد
[ترجمه ترگمان]کیف my رو گذاشتم کنار دیوار و اون زنگ زد که \"ماریا\" چای بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She stuffed her toy fox into her duffel bag but allowed his head to peep out.
[ترجمه گوگل]روباه اسباب‌بازی‌اش را داخل کیفش فرو کرد، اما اجازه داد سرش به بیرون نگاه کند
[ترجمه ترگمان]روباه اسباب بازی را در کیف دستی اش گذاشت و سرش را پایین آورد تا نگاهی به بیرون بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He put both hands on duffel bag, feeling the stacks of bills inside.
[ترجمه گوگل]هر دو دستش را روی کیسه دوف گذاشت و پشته‌های اسکناس را درون آن حس کرد
[ترجمه ترگمان]او هر دو دستش را روی کیف جاسپر گذاشت و پول ها را در داخل کیف احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Frank's friends arrive with a duffel bag full of guns.
[ترجمه گوگل]دوستان فرانک با کیسه ای پر از اسلحه وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]دوستای \"فرانک\" با یه ساک پر از اسلحه رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A large black suitcase, and a medium gray duffel bag.
[ترجمه گوگل]یک چمدان بزرگ مشکی و یک کیسه دافیل خاکستری متوسط
[ترجمه ترگمان]یک چمدان بزرگ سیاه و یک کیف دستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beside him lay a bulging duffel bag.
[ترجمه گوگل]در کنار او یک کیسه دوشی برآمده قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در کنار او کیف bulging بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kevin slung the duffel bag over his shoulder and jammed the purple chips into his pockets.
[ترجمه گوگل]کوین کیف دوفل را روی شانه‌اش انداخت و چیپس‌های بنفش را در جیب‌هایش فرو کرد
[ترجمه ترگمان]کوین کیف را روی شانه اش انداخت و چیپس بنفش را در جیبش فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amy: I'm taking along a duffel bag for bringing back anything we buy on the trip.
[ترجمه گوگل]امی: من یک کیسه دوشی با خود می برم تا هر چیزی را که در سفر می خریم برگردانم
[ترجمه ترگمان]من تو یه ساک ورزشی هستم که هر چیزی رو که توی این سفر خریدیم رو پس بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The duffel bag was on his lap.
[ترجمه گوگل]کیف دوفیل روی بغلش بود
[ترجمه ترگمان]ساک کیف روی زانوهایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clairol 6 Everything for the beach . . . Islander beach duffel bag, £ 9
[ترجمه گوگل]Clairol 6 همه چیز برای ساحل کیف دوفل ساحلی جزیره، 9 پوند
[ترجمه ترگمان]۶ همه چیز برای ساحل ساحلی و یا کیف beach
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I stepped on to the reef, reached for my duffel bag, and lofted it to my shoulder.
[ترجمه گوگل]قدم به صخره رفتم، دستم را به سمت کیف دوفلم بردم و آن را روی شانه‌ام گذاشتم
[ترجمه ترگمان]به سمت صخره رفتم و دستم را دراز کردم تا کیف دستی ام را پیدا کنم و آن را روی شانه ام گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sturdy cloth bag in which equipment or clothing is carried (by soldiers, campers, etc.)
a duffel bag is a strong cloth bag shaped like a cylinder, with a drawstring that goes around the top of the bag and is also attached to the bottom. you carry it over your shoulder.

پیشنهاد کاربران

1 -
( also duffle bag )
a tube - shaped cloth bag with a circular bottom and a thick string at the top that is used to close it and carry it
انگلیسی بریتانیایی
یک کیسه پارچه ای/ جامه دان لوله ای شکل با پایین دایره ای و یک رشته ضخیم در بالا که برای بستن و حمل آن استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

کوله پشتی
2 -
a long bag used for carrying clothes, etc. when you are travelling
یک کیف/ساک بزرگ برای حمل لباس و غیره در سفر

duffel bagduffel bag
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/duffel-bag?q=duffel
ساک سفری
ساک استوانه ای
ساک ورزشی

بپرس