dump on


(خودمانی) خوار و خفیف کردن، تحقیر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• come down hard on (slang)

پیشنهاد کاربران

He dumped the dog on the front desk.
او سگ را روی میز پذیرش گذاشت.
اگر مفید بود لطفاً لایک کنید. ممنونم.
لجن مال کردن این و آن
بدرفتاری کردن
کاری رو گردن کسی انداختن
مسئولیت نگه داری کسی به گردن کسی افتادن
transfer the responsibility for something to someone else in a way that is unfair or unwelcome.

بپرس