dynamics

/daɪˈnæmɪks//daɪˈnæmɪks/

معنی: پویایی شناسی، مبحی حرکت اجسام، مکانیک حرکت
معانی دیگر: (کل نیروهای اخلاقی یا اقتصادی یا سیاسی و غیره که در زمینه ی بخصوصی عمل می کنند) پویاگان، (فیزیک) پویایی شناسی، پویاشناسی، علم دینامیک، مبحک حرکت اجسام

جمله های نمونه

1. the dynamics of a free economy
نیروهایی که در اقتصاد آزاد موثرند (پویاگان اقتصاد آزاد)

2. the principal dynamics of climatic changes is the sun
پویاگان عمده ی دگرگونی های آب و هوا خورشید است.

3. This software is used for modelling atmospheric dynamics.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیک اتمسفر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیکی اتمسفری به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He did research on group dynamics and leadership styles.
[ترجمه گوگل]او در مورد پویایی گروه و سبک های رهبری تحقیق کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد پویایی های گروهی و سبک های رهبری تحقیق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Market dynamics are working in the company's favour.
[ترجمه گوگل]پویایی بازار به نفع شرکت کار می کند
[ترجمه ترگمان]پویایی بازار به نفع شرکت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In ocean dynamics studies, important topics are heat storage, circulation and the role of sea ice.
[ترجمه گوگل]در مطالعات دینامیک اقیانوس، موضوعات مهم ذخیره گرما، گردش خون و نقش یخ دریا است
[ترجمه ترگمان]در مطالعات دینامیک اقیانوس، موضوعات مهم ذخیره سازی حرارتی، گردش و نقش یخ دریا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Similarly, cultural and population dynamics have meant that there is now a major youth culture, with its associated markets.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، پویایی فرهنگی و جمعیتی به این معنی است که در حال حاضر یک فرهنگ عمده جوانان با بازارهای مرتبط با آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، پویایی فرهنگی و جمعیت به این معنا است که در حال حاضر یک فرهنگ بزرگ جوانان با بازارهای مرتبط با آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The introduction of numerator dynamics would further reduce the value of n needed to produce dynamical behavior.
[ترجمه گوگل]معرفی دینامیک شمارشگر مقدار n مورد نیاز برای تولید رفتار دینامیکی را بیشتر کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]معرفی دینامیک صورت، مقدار n مورد نیاز برای تولید رفتار دینامیکی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Research into group dynamics indicates that a group of high achievers, for example, do not perform as well as a mixed-ability group.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد پویایی گروه نشان می دهد که برای مثال، گروهی از افراد با موفقیت بالا به خوبی یک گروه با توانایی ترکیبی عمل نمی کنند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد پویایی گروه نشان می دهد که گروهی از achievers بالا به عنوان یک گروه توانایی مرکب عمل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dynamics depend only on the product of survival and fertility, which we denote by.
[ترجمه گوگل]پویایی فقط به محصول بقا و باروری بستگی دارد که ما با آنها نشان می دهیم
[ترجمه ترگمان]این پویایی فقط به محصول بقا و باروری که ما با آن اشاره می کنیم، بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The treatment of engineering dynamics is almost invariably linear, although examples of simple non-linear formulations are provided.
[ترجمه گوگل]درمان دینامیک مهندسی تقریباً همیشه خطی است، اگرچه نمونه‌هایی از فرمول‌های غیرخطی ساده ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]عملکرد دینامیک مهندسی تقریبا همیشه خطی است، اگرچه نمونه هایی از فرمول های ساده غیر خطی ارایه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But even these demonstrated that the dynamics of change were largely generated by outside pressures and not by self-starting entrepreneurship.
[ترجمه گوگل]اما حتی اینها نشان دادند که پویایی تغییر عمدتاً توسط فشارهای بیرونی ایجاد شده است و نه توسط کارآفرینی خودآغاز
[ترجمه ترگمان]اما حتی این ها ثابت کردند که پویایی تغییر تا حد زیادی ناشی از فشارهای بیرونی و نه از سوی کارآفرینی آغاز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Physiological mechanisms which control the population dynamics are also subject to variation and selection.
[ترجمه گوگل]مکانیسم های فیزیولوژیکی که پویایی جمعیت را کنترل می کنند نیز در معرض تنوع و انتخاب هستند
[ترجمه ترگمان]مکانیسم های فیزیولوژیکی که پویایی جمعیت را کنترل می کنند نیز موضوع تغییر و انتخاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The population dynamics emerges from the interactions among the individual organisms.
[ترجمه گوگل]پویایی جمعیت از تعاملات بین ارگانیسم های منفرد پدید می آید
[ترجمه ترگمان]پویایی جمعیت از فعل و انفعالات میان ارگانیسم های منفرد پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پویایی شناسی (اسم)
dynamics

مبحی حرکت اجسام (اسم)
dynamics

مکانیک حرکت (اسم)
dynamics

تخصصی

[عمران و معماری] دینامیک
[مهندسی گاز] مکانیک حرکت
[ریاضیات] پویایی، پویایی شناسی، جنبشی، دینامیک، علم دینامیک، نیرو شناسی، علم القوا
[پلیمر] دینامیک

انگلیسی به انگلیسی

• active forces in any field; study of forces and their relation to the motion of bodies (mechanics); movement, activity, motion

پیشنهاد کاربران

forces or processes that produce change inside a group or system
نیروها یا فرآیندهایی که در یک گروه یا سیستم تغییر ایجاد می کنند
The fight for the leadership gave a fascinating insight into the group's dynamics.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dynamics?q=dynamics
در فیزیک: دینامیک
نیروهای پویش زا ، نیروهای پویه آفرین
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : dynamize
✅️ اسم ( noun ) : dynamo / dynamism / dynamic / dynamics
✅️ صفت ( adjective ) : dynamic
✅️ قید ( adverb ) : dynamically
جو سیاسی
سِیر؛ سِیرِ زمانی؛سِیرِ تاریخچه ای
dynamics ( فیزیک )
واژه مصوب: پویایی‏شناسی
تعریف: شاخه‏ای از علم مکانیک که به مطالعۀ حرکت جسم یا مجموعه‏ای از اجسام، هنگامی که تحت تأثیر نیرو یا نیروهای خارجی هستند، می‏پردازد|||متـ . دینامیک
تحرکات ( سیاسی )
سطوح صدا در موسیقی
اقتضائات، مقتضیات، ترتیبات، مناسبات
روابط پویا
تعاملات
مناسبات
پویش
پر انرژی
جمعِ پویایی
بلندی صدا میان نت ها یا عبارات موسیقایی در یک اثر مانند فورته، پیانو، پیانیسیمو و. . . ( موسیقی )
تحرک ، پویایی ( شیمی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس