economics

/ˌekəˈnɑːmɪks//ˌiːkəˈnɒmɪks/

معنی: علم اقتصاد، اقتصادیات
معانی دیگر: (با فعل مفرد) علم اقتصاد، مانبد شناسی، عوامل اقتصادی، مانبدگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the systematic study of the production and distribution of goods and services.

- The first thing we learned about economics was the principle of supply and demand.
[ترجمه گوگل] اولین چیزی که در مورد اقتصاد یاد گرفتیم اصل عرضه و تقاضا بود
[ترجمه ترگمان] اولین چیزی که در مورد اقتصاد یاد گرفتیم اصل عرضه و تقاضا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (used with a pl. verb) matters of finance or economy; financial affairs.

- We need to pay closer attention to our family's economics.
[ترجمه گوگل] ما باید بیشتر به مسائل اقتصادی خانواده خود توجه کنیم
[ترجمه ترگمان] ما باید توجه بیشتری به اقتصاد خانواده مان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. classical economics
اقتصاد کلاسیک (سنتی و متعارفی)

2. supply-side economics
اقتصاد نمادشی

3. the economics of building large dams
جنبه های اقتصادی ساختن سدهای بزرگ

4. tinkertoy economics
اقتصاد پوشالی

5. the philosophy of economics
فلسفه ی اقتصاد

6. he has a doctorate in economics
او در علم اقتصاد دکترا دارد.

7. He studied politics and economics at Yale.
[ترجمه گوگل]او در دانشگاه ییل سیاست و اقتصاد خواند
[ترجمه ترگمان]او سیاست و اقتصاد را در ییل مطالعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has never read around the subject of economics.
[ترجمه گوگل]او هرگز در مورد موضوع اقتصاد مطالعه نکرده است
[ترجمه ترگمان]او هرگز در مورد موضوع اقتصادی مطالعه نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They wanted to initiate a discussion on economics.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند بحثی را درباره اقتصاد آغاز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند بحث درباره اقتصاد را آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His plan is to get a degree in economics and then work abroad for a year.
[ترجمه علی چگینی] برنامه ی وی گرفتن مدرک رشته ی اقتصاد و سپس یک سال کار در خارج از کشور است.
|
[ترجمه گوگل]برنامه او این است که مدرک اقتصاد بگیرد و بعد یک سال در خارج از کشور کار کند
[ترجمه ترگمان]برنامه او رسیدن به درجه اقتصادی و سپس کار در خارج از کشور به مدت یک سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Political historians are often rather ignorant of economics.
[ترجمه علی چگینی] تاریخ نگاران سیاسی، اغلب ( نقش ) اقتصاد را نادیده می گیرند.
|
[ترجمه گوگل]مورخان سیاسی اغلب نسبت به اقتصاد ناآگاه هستند
[ترجمه ترگمان]مورخان سیاسی اغلب از اقتصاد ناآگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Where economics comes unstuck is when it doesn't take account of the anticipated actions of human beings.
[ترجمه گوگل]جایی که اقتصاد از بین می رود زمانی است که اقدامات پیش بینی شده انسان ها را در نظر نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]جایی که اقتصاد به آن می رسد، زمانی است که در مورد اقدامات پیش بینی شده انسان ها به حساب نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Frank is taking up with economics.
[ترجمه گوگل]فرانک در حال ورود به اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]فرانک با علم اقتصاد سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Economics undergraduates are probably the brightest in the university.
[ترجمه گوگل]دانشجویان کارشناسی اقتصاد احتمالاً درخشان ترین در دانشگاه هستند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان کارشناسی اقتصاد احتمالا درخشان ترین دانشگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He called the government's policy 'the economics of the madhouse'.
[ترجمه گوگل]او سیاست دولت را «اقتصاد دیوانه خانه» نامید
[ترجمه ترگمان]او سیاست دولت را اقتصاد the نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I did a correspondence course in economics.
[ترجمه گوگل]من دوره مکاتبه ای را در رشته اقتصاد گذراندم
[ترجمه ترگمان]من یک دوره مکاتبه ای را در اقتصاد گذراندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The economics of maintaining a safe environment are not just the concern of the government.
[ترجمه گوگل]اقتصاد حفظ محیط امن فقط دغدغه دولت نیست
[ترجمه ترگمان]اقتصاد حفظ محیط زیست سالم تنها نگرانی دولت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علم اقتصاد (اسم)
economics, economy

اقتصادیات (اسم)
economics

تخصصی

[ریاضیات] علم اقتصاد

انگلیسی به انگلیسی

• study of the management of goods and services

پیشنهاد کاربران

اقتصاد، علم اقتصاد
مثال: He studied economics at university.
او در دانشگاه ، اقتصادخواند.
● فقط دوستان در نظر داشته باشن اگر خواستن بگن مثلا "کتاب اقتصادی" ( در واقع کتاب مربوط به علم اقتصاد ) , باید بگید:
economics book
اینجا این کلمه جمع نیست و حتی an میگیره، اما باید s بگیره چون داریم در مورد علم اقتصاد صحبت میکنیم، مثل physics
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : economize
✅️ اسم ( noun ) : economy / economics / economist
✅️ صفت ( adjective ) : economic / economical
✅️ قید ( adverb ) : economically
علم اقتصاد
economics ( اقتصاد )
واژه مصوب: علم اقتصاد
تعریف: شاخه ای از علوم اجتماعی که موضوع آن تحلیل و شناخت چگونگی 1 ) تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات، 2 ) ایجاد، انباشت و توزیع ثروت، و 3 ) استفاده از منابع نادر برای مصارف مختلف است |||متـ . اقتصاد 1
مسایل اقتصادی
شاخه ای از ریاضیات
اقتصاد
Economics
علم اقتصاد
Economic
اقتصادی
Economy
تدبیر اقتصادی امور
Engineering Economy
تدبیر اقتصادی امور مهندسی
1 - علم اقتصاد = economics
2 - اقتصادی بودن ( مثلا یک طرح ) = economics of the plan

بپرس