elaborated

جمله های نمونه

1. he never elaborated on that rumor
او هرگز درباره ی آن شایعه وارد جزئیات نشد.

2. the japanese took this simple idea and elaborated it
ژاپنی ها این فکر ساده را گرفتند و روی آن سخت کار کردند.

3. She elaborated on the next day's menu.
[ترجمه گوگل]او منوی روز بعد را توضیح داد
[ترجمه ترگمان]او در منوی روز بعد به تفصیل شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This point will be elaborated further in the next chapter.
[ترجمه گوگل]این نکته در فصل بعدی بیشتر توضیح داده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این نکته در فصل بعدی به تفصیل شرح داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The headmaster elaborated upon the idea for a new school uniform.
[ترجمه گوگل]مدیر مدرسه ایده یونیفرم جدید مدرسه را توضیح داد
[ترجمه ترگمان]مدیر کل این ایده را برای یک لباس رسمی مدرسه برنامه ریزی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He elaborated on the subject.
[ترجمه گوگل]وی به تفصیل این موضوع را بیان کرد
[ترجمه ترگمان]او موضوع را به تفصیل شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They saw them as contradictions, occasions for elaborated ironies, for indignation and anger.
[ترجمه گوگل]آنها آنها را به عنوان تضادها، موقعیت هایی برای کنایه های مفصل، برای خشم و عصبانیت می دیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها آن ها را تناقضات، موقعیت هایی برای طعنه و خشم، و خشم و خشم می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This simple story line was elaborated in the works of Hesiod, Aeschylus, Lucian, Ovid, and others.
[ترجمه گوگل]این خط داستانی ساده در آثار هزیود، آیسخولوس، لوسیان، اووید و دیگران شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]این خط داستانی ساده در آثار of، اشیل، لوکیانوس، اووید و دیگران به تفصیل شرح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This elaborated temporary measures for implementing the planned sale of state-owned enterprises.
[ترجمه گوگل]این اقدامات موقتی برای اجرای فروش برنامه ریزی شده شرکت های دولتی است
[ترجمه ترگمان]این کار اقدامات موقتی را برای اجرای فروش برنامه ریزی شده شرکت های دولتی به تفصیل شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These general grounds have been elaborated by decisions of the Employment Appeal Tribunal on appeal from decisions of industrial tribunals.
[ترجمه گوگل]این دلایل کلی توسط تصمیمات دادگاه تجدید نظر استخدام در مورد تجدید نظر از تصمیمات دادگاه های صنعتی تشریح شده است
[ترجمه ترگمان]این دلایل عمومی توسط تصمیمات دادگاه تجدید نظر در اعتراض از تصمیمات دادگاه های صنعتی به تفصیل شرح داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This argument will be elaborated more fully in the next chapter.
[ترجمه گوگل]این استدلال در فصل بعدی به طور کامل توضیح داده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این بحث در فصل بعدی به طور کامل به تفصیل شرح داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two pairs of concepts have been elaborated in the light of empirical work conducted in actual curricular settings.
[ترجمه گوگل]دو جفت مفهوم در پرتو کار تجربی انجام شده در تنظیمات درسی واقعی توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]دو جفت از مفاهیم در پرتو کاره ای تجربی انجام شده در محیط های actual، به تفصیل شرح داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The process can, of course, be elaborated, on the basis of a suitably detailed marketing strategy.
[ترجمه گوگل]البته این فرآیند را می توان بر اساس یک استراتژی بازاریابی دقیق و مناسب شرح داد
[ترجمه ترگمان]البته این فرآیند می تواند براساس یک استراتژی بازاریابی دقیق مناسب به تفصیل شرح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The honeybees have taken this basic arrangement and elaborated it to an extreme degree so that they live in colonies of many thousands.
[ترجمه گوگل]زنبورهای عسل از این ترتیب اولیه استفاده کرده و آن را تا حد زیادی توضیح داده اند به طوری که در کلنی های هزاران نفری زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]زنبوره ای عسل این آرایش اساسی را انجام داده اند و آن را تا حد زیادی به تفصیل شرح داده اند تا در colonies از هزاران نفر زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• elaborate, detailed, complicated; carefully planned, worked out in great detail; developed in precise detail

پیشنهاد کاربران

تکامل یافته
پیچیده تر
تکامل یافته، پیچیده تر/ جزئی تر/ مفصل و مبسوط شده

بپرس