معنی: طرد، محو، حذف، زدودگی، رفعمعانی دیگر: زدودگی، رفع
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: the act or process of eliminating; disposal; destruction; dismissal. • مشابه: abolition
• (2)تعریف: the state of being eliminated. • مشابه: abolition
جمله های نمونه
1. she favors a total elimination of all taxes
او طرفدار ازمیان برداشتن کامل همه ی مالیات ها است.
2. exercise is good for the elimination of tension
ورزش برای رفع تنش خوب است.
3. The killings are part of a campaign of elimination of the political opposition.
[ترجمه گوگل]این کشتار بخشی از کارزار حذف مخالفان سیاسی است [ترجمه ترگمان]این قتل ها بخشی از مبارزه حذف احزاب مخالف سیاسی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Their elimination from the competition was a great surprise.
[ترجمه گوگل]حذف آنها از رقابت ها یک شگفتی بزرگ بود [ترجمه ترگمان]حذف آن ها از رقابت بسیار غافلگیر کننده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I solved the problem by a process of elimination.
[ترجمه گوگل]من مشکل را با یک فرآیند حذف حل کردم [ترجمه ترگمان]من مشکل را با یک فرآیند حذف حل کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Great strides had been made, but the elimination of poverty, Johnson's ultimate aim, was far from complete.
[ترجمه گوگل]گام های بزرگی برداشته شده بود، اما از بین بردن فقر، هدف نهایی جانسون، هنوز کامل نشده بود [ترجمه ترگمان]گام های عالی برداشته شده بود، اما حذف فقر، هدف نهایی جانسون، بسیار دور از کامل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Elimination of tedious repetitive work such as casting and balancing.
[ترجمه گوگل]حذف کارهای تکراری خسته کننده مانند ریخته گری و تعادل [ترجمه ترگمان]حذف کاره ای تکراری خسته کننده مانند ریخته گری و بالانس کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The treaty called for the elimination of an entire class of nuclear weapons.
[ترجمه گوگل]این معاهده خواستار حذف یک کلاس کامل از سلاح های هسته ای بود [ترجمه ترگمان]این معاهده خواستار حذف یک گروه کامل از سلاح های هسته ای شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Second, the elimination of exchange rate uncertainty will stimulate the manufacturing sectors of member countries.
[ترجمه گوگل]دوم، حذف نااطمینانی نرخ ارز، بخشهای تولیدی کشورهای عضو را تحریک خواهد کرد [ترجمه ترگمان]دوم، حذف عدم قطعیت نرخ ارز، بخش های تولیدی کشورهای عضو را تحریک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Plans include the elimination of the dome over the reactor.
[ترجمه گوگل]برنامه ها شامل حذف گنبد بالای رآکتور است [ترجمه ترگمان]طرح هایی شامل حذف گنبد روی رآکتور هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. By process of elimination, scientists were able to find a cure.
[ترجمه گوگل]با فرآیند حذف، دانشمندان توانستند درمانی پیدا کنند [ترجمه ترگمان]با فرآیند حذف، دانشمندان توانستند درمان را پیدا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They commit themselves to strive for its elimination.
[ترجمه sanaz] آنها متعهد شدند در جهت رفع آن بکوشند.
|
[ترجمه گوگل]آنها خود را متعهد می کنند که برای از بین بردن آن تلاش کنند [ترجمه ترگمان]آن ها خود را متعهد به تلاش برای حذف آن می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The elimination of redundancy means that database searches do not return duplicate sequence information.
[ترجمه گوگل]حذف افزونگی به این معنی است که جستجوهای پایگاه داده اطلاعات توالی تکراری را بر نمی گرداند [ترجمه ترگمان]حذف افزونگی به این معنی است که جستجوهای پایگاه داده اطلاعات توالی تکراری را باز نمی گرداند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The elimination sequence is presented in Fig.
[ترجمه گوگل]توالی حذف در شکل نشان داده شده است [ترجمه ترگمان]ترتیب حذف در شکل ۶ ارائه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We were all disappointed by Iowa's elimination in the semi-finals.
[ترجمه گوگل]همه ما از حذف آیووا در نیمه نهایی ناامید شدیم [ترجمه ترگمان]همه ما از حذف آیووا در مرحله نیمه نهایی ناامید شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
elimination method = روش حذفی social elimination = طرد اجتماعی disease elimination = حذف بیماری concerted elimination = حذف همزمان convention on the elimination of all forms of discrimination against women = کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
دفع برای مثال اسم سال ۱۴۰۰ : تولید ، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها Year of Production, support and elimination of obstacles