embouchure

/ˌɑːmbʊˈʃʊr//ˌɒmbʊˈʃʊə/

معنی: دهانه، مصب دهنی
معانی دیگر: (رودخانه) مصب، مصب مو، دهنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the mouth of a river.

(2) تعریف: the opening out of a valley into a flatland.

(3) تعریف: the mouthpiece of a wind instrument.

(4) تعریف: the manner of applying lips and tongue to a wind instrument's mouthpiece.

جمله های نمونه

1. Depending on your desire to play with this embouchure, you will experience difficulty in playing throat F, and high C.
[ترجمه گوگل]بسته به تمایل شما برای بازی با این امبوشور، در بازی گلو F و C بالا با مشکل مواجه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]بسته به میل شما برای بازی با این embouchure، شما در بازی کردن گلو و بالا بودن بالا مشکل خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do not change your embouchure or anything.
[ترجمه گوگل]نهر و نه چیز دیگری را عوض نکنید
[ترجمه ترگمان] embouchure رو عوض نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. DO NOT bevel the blown edge of the embouchure hole - leave it clean and sharp.
[ترجمه گوگل]لبه دمیده سوراخ امبوشور را تراش نکنید - آن را تمیز و تیز بگذارید
[ترجمه ترگمان]لبه بریده سوراخ embouchure را خراب نکنید - آن را تمیز و تیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cheeks are brought back to their normal embouchure position.
[ترجمه گوگل]گونه ها به حالت طبیعی خود برمی گردند
[ترجمه ترگمان]گونه هایش به حالت طبیعی their برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Very important, you do not have to change your embouchure to single lip in order to play in the jazz style. And you simply just continue to do your regular so-called Classical training.
[ترجمه گوگل]بسیار مهم است، برای نواختن در سبک جاز، نیازی به تغییر اجسام خود به تک لب ندارید و شما به سادگی به انجام تمرینات معمول کلاسیک خود ادامه می دهید
[ترجمه ترگمان]بسیار مهم است که شما مجبور نیستید embouchure خود را به یک لب تغییر دهید تا در سبک جاز بازی کنید و شما به سادگی به تمرین منظم خود به نام آموزش کلاسیک ادامه می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But this simple exercise, stood me in good steps throughout my life. Because I never had a problem with my embouchure, and I could play most flutes that I every owned very well.
[ترجمه گوگل]اما این تمرین ساده، من را در تمام طول عمرم در گام های خوبی قرار داد چون من هیچ وقت مشکلی با اقایم نداشتم و می‌توانستم بیشتر فلوت‌هایی را که هر کدام داشتم به خوبی بنوازم
[ترجمه ترگمان]اما این ورزش ساده، مرا در تمام طول عمر در پله های خوب جا به جا کرد چون من هیچ مشکلی با embouchure نداشتم و می توانستم بیشتر فلوت بزنم و بگویم که همه owned خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reeds themselves are a basic issue and take a while before you and your embouchure know what you are doing.
[ترجمه گوگل]نی ها به خودی خود یک مسئله اساسی هستند و مدتی طول می کشد تا شما و امپراتورتان بدانید چه کار می کنید
[ترجمه ترگمان]خود Reeds یک مساله اساسی هستند و مدتی قبل از اینکه شما و embouchure بدانند چه کار می کنید، یک مساله اساسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If the tongue is tense, that tension will carry over into the embouchure (and vice versa), interfering with vibration of the reed and frustrating the player.
[ترجمه گوگل]اگر زبان متشنج باشد، این کشش به درون امبوشور (و بالعکس) منتقل می‌شود و با لرزش نی تداخل می‌کند و بازیکن را ناامید می‌کند
[ترجمه ترگمان]اگر زبانه کشیده باشد، تنش به the (و بالعکس)ادامه خواهد یافت و در ارتعاش عصا مداخله می کند و بازیکن را ناامید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Response is certainly as important as tuning and it means how an instrument responds to your embouchure, mouthpiece and how you have learned to play over a long period of time.
[ترجمه گوگل]پاسخ مطمئناً به اندازه کوک مهم است و به این معنی است که چگونه یک ساز به آمبولیشن شما، قطعه دهنی شما پاسخ می دهد و چگونه نواختن را در مدت زمان طولانی یاد گرفته اید
[ترجمه ترگمان]پاسخ قطعا به اندازه کوک کردن مهم است و به این معنی است که چگونه یک ابزار به embouchure، mouthpiece و نحوه برخورد شما در طول یک دوره طولانی پاسخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many experienced players maintain that the only way to get really good tone is to use a tongue blocking embouchure, rather than puckering to get single notes.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازیکنان باتجربه معتقدند که تنها راه برای به دست آوردن لحن واقعاً خوب، استفاده از امبولای مسدود کننده زبان است، به جای کوبیدن برای گرفتن نت های تکی
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بازیکنان باتجربه حفظ می کنند که تنها راه رسیدن به صدای بسیار خوب استفاده از زبانی است که embouchure را مسدود می کند، به جای آن که برای گرفتن نت های منفرد به نظر آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These will help you to progress improve technic, tone and of course embouchure, if done dilligently.
[ترجمه گوگل]اینها به شما کمک می‌کنند تا در صورت انجام دقیق، تکنیک، لحن و البته تقویت را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]این ها به شما کمک خواهند کرد تا پیشرفت خود را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهانه (اسم)
eye, throat, mouthpiece, aperture, mouth, opening, spout, outfall, bridle, jet, embouchure, ostiole

مصب دهنی (اسم)
embouchure

تخصصی

[آب و خاک] دهانه رودخانه مصب

انگلیسی به انگلیسی

• estuary, mouth of a river

پیشنهاد کاربران

embouchure ( fr. ) ( موسیقی )
واژه مصوب: لب گذاری
تعریف: روش گذاشتن دهان و لب بر روی برخی سازها به خصوص فلوت و سازهای بادیِ زبانه دار و برنجی

بپرس