emphatically

/emˈfætɪkl̩i//ɪmˈfætɪkl̩i/

باتاکید، باقوت، بطوربرجسته

جمله های نمونه

1. he emphatically demanded an immediate examination of the files
او مصرانه خواستار بررسی فوری پرونده ها بود.

2. "No fast food", she said emphatically.
[ترجمه ای] او تاکید کرد: از فست فود خبری نیست / او خیلی جدی گفت: فست فود بی فست فود.
|
[ترجمه گوگل]او با تاکید گفت: "فست فود ممنوع"
[ترجمه ترگمان]او با تاکید گفت: \" هیچ غذایی سریع وجود ندارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr Davies has emphatically denied the charges.
[ترجمه علی حیدری] آقای دیویس قویا این اتهامات را رد کرد
|
[ترجمه گوگل]آقای دیویس قاطعانه این اتهامات را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]آقای دیویس موکدا این اتهامات را رد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Certainly not,' he replied emphatically.
[ترجمه گوگل]او با قاطعیت پاسخ داد: "مطمئناً نه "
[ترجمه ترگمان]مارتین با تاکید جواب داد البته که نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was emphatically not sorry for anything she'd done.
[ترجمه گوگل]او قاطعانه از کاری که کرده بود پشیمان نبود
[ترجمه ترگمان]او از کاری که کرده بود متاسف نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Johnson has emphatically denied the allegations against him.
[ترجمه گوگل]جانسون قاطعانه اتهامات علیه خود را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]جانسون موکدا ادعا می کند که اتهامات علیه وی را رد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Making people feel foolish is emphatically not my strategy.
[ترجمه گوگل]ایجاد احساس احمق در مردم به طور جدی استراتژی من نیست
[ترجمه ترگمان]وادار کردن مردم به احساس حماقت، استراتژی من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has always emphatically denied the allegations.
[ترجمه گوگل]او همواره این اتهامات را به شدت رد کرده است
[ترجمه ترگمان]او همواره موکدا ادعا می کند که این اتهامات را رد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has always emphatically denied the allegations against him.
[ترجمه گوگل]او همواره اتهامات وارده علیه خود را با قاطعیت رد کرده است
[ترجمه ترگمان]او همواره موکدا ادعا می کند که اتهامات علیه وی را رد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Roosevelt administration, however, was emphatically on the side of the Bureau of Reclamation.
[ترجمه گوگل]با این حال، دولت روزولت قاطعانه در کنار دفتر احیا بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت روزولت در کنار اداره احیای مجدد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is also emphatically given in a raised voice with direct eye-contact so that the child knows it has been warned.
[ترجمه گوگل]همچنین با صدای بلند با تماس مستقیم چشمی به کودک داده می شود تا بداند به آن هشدار داده شده است
[ترجمه ترگمان]هم چنین با صدای بلند با تماس چشمی مستقیم داده شده تا کودک بداند که به آن هشدار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most tabloid newspapers are emphatically graphic in the presentation of their headlines and subheadings.
[ترجمه گوگل]بیشتر روزنامه‌های تبلوید در ارائه تیترها و زیرعنوان‌های خود کاملاً گرافیکی هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر روزنامه های مصور در ارائه of و subheadings تاکید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And together we were emphatically co-operative that neighbouring forces were populated by lesser mortals.
[ترجمه گوگل]و با هم ما به شدت با هم همکاری می‌کردیم که نیروهای همسایه توسط انسان‌های کم‌تر پر جمعیت بودند
[ترجمه ترگمان]و ما با هم با هم هم کاری می کردیم - مامور آتش نشانی که نیروهای همسایه ما از موجودات رده پایین تر پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nicholson's are emphatically not backstreet boozers populated by men in cloth caps talking about their ferrets.
[ترجمه گوگل]نیکلسون‌ها قاطعانه مشروب‌های پشت خیابانی نیستند که مردانی با کلاه‌های پارچه‌ای در آن صحبت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]نیکلسون را که با کلاه های پارچه ای که در مورد راسو حرف می زدند، رد و بدل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strongly, with force (as in speaking)
if you say something emphatically, you say it in a way that shows that you feel strongly about it.
you also use emphatically to indicate that something is definitely true.

پیشنهاد کاربران

۱. با تکیه ۲. با تاکید ۳. موکدا. با قوت تمام ۴. مسلما. قطعا. یقینا ۵. آشکارا. به طور محرز. به وضوح
مثال:
"No fast food", she said emphatically.
او با تاکید {و با قوت تمام} گفت: از فست فود خبری نیست.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : emphasize
✅️ اسم ( noun ) : emphasis
✅️ صفت ( adjective ) : emphatic
✅️ قید ( adverb ) : emphatically
با تاکید، باقوت، به طور برجسته، به طور قطعی، به طور موکد ، قاطعانه، با قاطعیت، مصرانه
strictly
موکدا، به طور موکد، به تاکید
مصرانه

بپرس