erosive

/ɪˈroʊsɪv//ɪˈrəʊsɪv/

معنی: فرسایشگر، سایش دهنده
معانی دیگر: موجب فرسایش، فرسایشزا، فرسایشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: erosiveness (n.)
• : تعریف: tending to cause erosion.
مشابه: abrasive

جمله های نمونه

1. Severe erosive oesophagitis may be a cause of iron deficiency anaemia but hiatus hernia alone seems unlikely to cause iron deficiency anaemia.
[ترجمه گوگل]ازوفاژیت فرسایشی شدید ممکن است علت کم خونی فقر آهن باشد، اما فتق هیاتوس به تنهایی باعث کم خونی فقر آهن بعید به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]احتمالا مشکل کم خونی ناشی از کمبود آهن ممکن است علت کم خونی ناشی از کمبود آهن باشد، اما به نظر می رسد فتق معده به تنهایی باعث کم خونی ناشی از کمبود آهن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Erosive oesophagitis was seen in two of the 21 patients who had endoscopy.
[ترجمه گوگل]ازوفاژیت فرسایشی در دو نفر از 21 بیمار که آندوسکوپی شده بودند مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]erosive oesophagitis در دو تن از ۲۱ بیمار had دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is proof of the erosive effects of past inflation rate which climbed to banana republic levels in the 1970s.
[ترجمه گوگل]این گواه تأثیرات فرسایشی نرخ تورم گذشته است که در دهه 1970 به سطوح جمهوری موز صعود کرد
[ترجمه ترگمان]این امر اثباتی بر اثرات مخرب نرخ تورم پیشین است که در دهه ۱۹۷۰ به سطوح جمهوری اسلامی صعود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The value of R, erosive force of rainfall, is the best index judging soil erosion, and is also one of the basic factors used for setting up prediction model of soil loss.
[ترجمه گوگل]مقدار R، نیروی فرسایشی بارندگی، بهترین شاخص برای قضاوت فرسایش خاک است و همچنین یکی از عوامل اساسی مورد استفاده برای تنظیم مدل پیش‌بینی ریزش خاک است
[ترجمه ترگمان]ارزش R، نیروی erosive بارش، بهترین شاخص بر روی فرسایش خاک است و یکی از عوامل اصلی مورد استفاده برای تنظیم مدل پیش بینی از دست رفتن خاک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Assessment of the acidogenic and cariogenic erosive potential of foods requires the use of reproducible and standardised methods.
[ترجمه گوگل]ارزیابی پتانسیل فرسایشی اسید زایی و پوسیدگی زایی غذاها مستلزم استفاده از روش های تکرارپذیر و استاندارد شده است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی پتانسیل acidogenic و cariogenic مخرب مواد غذایی نیازمند استفاده از روش های standardised و reproducible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The findings here fit with acute erosive gastropathy, but there are other patterns.
[ترجمه گوگل]یافته‌های اینجا با گاستروپاتی فرسایشی حاد مطابقت دارد، اما الگوهای دیگری نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یافته ها در اینجا متناسب با gastropathy erosive حاد هستند، اما الگوهای دیگری نیز وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore, it's necessary to study the erosive wear mechanism of drilling string in air drilling.
[ترجمه گوگل]بنابراین بررسی مکانیسم سایش فرسایشی رشته حفاری در حفاری هوایی ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین لازم است که مکانیسم فرسایش فرسایشی را در دریل کردن هوا بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Erosive esophagitis and hiatal hernia were identified in 1and 70 patients, respectively.
[ترجمه گوگل]ازوفاژیت فرسایشی و فتق هیاتال به ترتیب در 1 و 70 بیمار شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]erosive esophagitis و فتق فتق hernia به ترتیب در ۱ و ۷۰ بیمار شناسایی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this geometry the erosive effect is most pronounced in the early stages of motor combustion.
[ترجمه گوگل]در این هندسه اثر فرسایشی در مراحل اولیه احتراق موتور بارزتر است
[ترجمه ترگمان]در این هندسه اثر فرسایشی در مراحل اولیه احتراق موتور مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The erosive processes by which a glacier is reduced.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای فرسایشی که توسط آنها یک یخچال کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]فرآیند فرسایشی که از طریق آن یک یخچال کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion Qingdu Pessary has a reliable effect on erosive cervicitis and it is a safe and effective external preparation of Chinese medicine without adverse reaction.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری چینگدو پساری اثر قابل اعتمادی بر سرویسیت فرسایشی دارد و یک آماده سازی خارجی ایمن و مؤثر طب چینی بدون واکنش نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Qingdu pessary یک اثر قابل اعتماد بر روی cervicitis erosive دارد و یک آماده سازی خارجی موثر و موثر برای پزشکی چین بدون واکنش معکوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Erosive action is achieved at each contraction where a pair of opposing vanes are installed.
[ترجمه گوگل]در هر انقباض که در آن یک جفت پره مخالف نصب می شود، عمل فرسایشی حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]این حرکت در هر انقباض صورت می گیرد که در آن یک جفت پره مخالف نصب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It will have erosive and abrasive effects on the pipe line.
[ترجمه گوگل]اثرات فرسایشی و سایشی روی خط لوله خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این خط لوله اثرات مخرب و مخربی بر خط لوله خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To explore the treatment for erosive oral Lichen planus.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی درمان لیکن پلان دهانی فرسایشی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی درمان for شفاهی erosive planus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Erosive wear is one of main reasons of barrel life.
[ترجمه گوگل]سایش فرسایشی یکی از دلایل اصلی عمر بشکه است
[ترجمه ترگمان]فرسایش erosive یکی از دلایل اصلی زندگی بشکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرسایشگر (صفت)
erosive

سایش دهنده (صفت)
erosive

تخصصی

[پلیمر] ساینده

انگلیسی به انگلیسی

• promoting erosion, inducing erosion; serving to erode

پیشنهاد کاربران

فرساینده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : erode
✅️ اسم ( noun ) : erosion
✅️ صفت ( adjective ) : erosive
✅️ قید ( adverb ) : _
مخرب
فرسایشگر

بپرس