expertise


معنی: خبرگی
معانی دیگر: کاردانی، کارشناسی، مهارت، سررشته (ی کار)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: expert knowledge or skill; expertness.
مشابه: address, know-how, mastery, prowess, skill, virtuosity

- Electrical work should not be done by an amateur; it requires a good deal of expertise.
[ترجمه A.A] کار الکتریکی نباید توسط یک غیرحرفه ای انجام شود ، این نیاز به تجربه بسیار زیادی دارد
|
[ترجمه گوگل] کار برقی نباید توسط یک آماتور انجام شود به تخصص زیادی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان] کار الکتریکی نباید توسط یک آماتور انجام شود؛ این کار نیازمند یک مقدار تخصص خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm a fairly good cook, but French cuisine is beyond my expertise.
[ترجمه گوگل] من آشپز نسبتا خوبی هستم، اما غذاهای فرانسوی فراتر از تخصص من است
[ترجمه ترگمان] من یک آشپز نسبتا خوب هستم، اما غذاهای فرانسوی فراتر از تخصص من هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his expertise is in the literature of the english renaissance
تبحر او در ادبیات دوره ی رنسانس انگلیس است.

2. rahim has expertise in all areas of agriculture
رحیم در همه ی زمینه های کشاورزی تبحر دارد.

3. Customers will be impressed by the expertise of our highly trained employees.
[ترجمه گوگل]مشتریان تحت تأثیر تخصص کارکنان بسیار آموزش دیده ما قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]مشتریان تحت تاثیر مهارت کارمندان بسیار آموزش دیده ما قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Students' expectations were as varied as their expertise.
[ترجمه گوگل]انتظارات دانش آموزان به اندازه تخصص آنها متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]انتظارات دانشجویان به اندازه مهارت آن ها متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A high degree of expertise is required for this stage of the manufacturing process.
[ترجمه گوگل]تخصص بالایی برای این مرحله از فرآیند تولید مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک درجه مهارت بالا برای این مرحله از فرآیند تولید مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Expertise in this field is very thinly spread across the country.
[ترجمه گوگل]تخصص در این زمینه در سراسر کشور بسیار ناچیز است
[ترجمه ترگمان]تخصص در این زمینه بسیار کم در سراسر کشور پخش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has considerable expertise in French history.
[ترجمه گوگل]او تخصص قابل توجهی در تاریخ فرانسه دارد
[ترجمه ترگمان]او در تاریخ فرانسه تخصص قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We sometimes have to call on outside expertise.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مجبوریم از متخصصان بیرونی استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما گاهی مجبوریم از تخصص خارج خبر داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have the expertise to help you run your business.
[ترجمه گوگل]ما تخصص لازم را برای کمک به شما در راه اندازی کسب و کارتان داریم
[ترجمه ترگمان]ما the داریم که به شما کمک کنیم تا کار شما رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The project brings together expertise in teaching and library provision.
[ترجمه گوگل]این پروژه تخصص در تدریس و تهیه کتابخانه را گرد هم می آورد
[ترجمه ترگمان]این پروژه تخصص خود را در زمینه آموزش و ارائه کتابخانه به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He will bring a great deal of expertise to bear on this issue.
[ترجمه گوگل]او تخصص زیادی در این زمینه به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]او در مورد این مساله تخصص زیادی به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They have considerable expertise in dealing with oil spills.
[ترجمه گوگل]آنها تخصص قابل توجهی در مقابله با نشت نفت دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها تخصص قابل توجهی در پرداختن به نشت نفت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This project builds on the existing expertise of staff at the centre.
[ترجمه گوگل]این پروژه بر اساس تخصص موجود کارکنان در مرکز است
[ترجمه ترگمان]این پروژه براساس تخصص موجود کارکنان در مرکز ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We need to draw on the professional expertise of a large number of teachers.
[ترجمه گوگل]ما باید از تخصص حرفه ای تعداد زیادی از معلمان استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تخصص حرفه ای تعداد زیادی از معلمان را جذب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خبرگی (اسم)
competence, expertise, experience

تخصصی

[حسابداری] تخصص

انگلیسی به انگلیسی

• proficiency, skill; expert opinion
expertise is special skill or knowledge.

پیشنهاد کاربران

تبحر
noun
[noncount] : special skill or knowledge : the skill or knowledge an expert has
His expertise on defense will help the team.
her expertise in legal matters
The company has no environmental expertise. [=the company does not have experience with environmental problems, matters, etc. ]
...
[مشاهده متن کامل]

This question falls outside my area of expertise. [=this question is about something I do not know much about]

high level of knowledge or skill
سر رشته
مهارت و تبحر
کاردانی، کارشناسی، خبرگی، مهارت، سررشته، تبحر، اظهار نظر فنی کردن، نظر تخصصی دادن، نظر صائب
کاردان، ماهر
خبرگی
سطح تخصص
تجربه ، تبحر
تخصص
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس