exploit

/ɪkˈsplɔɪt//ɪkˈsplɔɪt/

معنی: کردار، رفتار، شاهکار، کار برجسته، بکار انداختن، بکار بردن، استخراج کردن، استثمار کردن، بهره برداری کردن از
معانی دیگر: استثمار، بهره کشی، مورد استفاده قرار دادن، بهره برداری کردن، (آگهی های بازرگانی و غیره) مورد توجه قرار دادن، ایجاد علاقه کردن، بهره گیری کردن، بهره کشی کردن، سواستفاده کردن، n : رفتار، عمل، vt : بکار انداختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a deed of daring or spirit; feat.
مترادف: achievement, deed, feat
مشابه: act, action, escapade, maneuver, stunt, trick, venture

- This book is about the exploits of the early explorers of the Antarctic.
[ترجمه mohammad] این کتاب در مورد ماجراجویی های کاشفان اولیه قطب جنوب است.
|
[ترجمه roozbeh moradi] این کتاب درباره ی فعالیت های شایان توجهِ نخستین کاشفان قطب جنوب است.
|
[ترجمه گوگل] این کتاب در مورد سوء استفاده های کاشفان اولیه قطب جنوب است
[ترجمه ترگمان] این کتاب در مورد شاهکارهای of اولیه قطب جنوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was tired of hearing about the exploits of his older brother, so he went off to join the Marines.
[ترجمه roozbeh moradi] او از حرف های مربوط به قیاس خودش با بردار بزرگترش خسته شده بود، بنابراین صبرش لبریز شد و به تفنگداران دریایی پیوست.
|
[ترجمه گوگل] او از شنیدن در مورد سوء استفاده های برادر بزرگترش خسته شده بود، بنابراین برای پیوستن به تفنگداران دریایی رفت
[ترجمه ترگمان] او از شنیدن سخنان برادر بزرگ ترش خسته شد، بنابراین برای ملحق شدن به تفنگداران نزد تفنگداران رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exploits, exploiting, exploited
مشتقات: exploitable (adj.), exploitative (adj.), exploiter (n.)
(1) تعریف: to turn to advantage or profit.
مترادف: avail oneself of, capitalize on, take advantage of
مشابه: benefit from, manipulate, use, utilize

- The country is attempting to exploit its vast mineral wealth.
[ترجمه گوگل] این کشور در تلاش است تا از ثروت عظیم معدنی خود بهره برداری کند
[ترجمه ترگمان] این کشور در تلاش است تا از ثروت عظیم مواد معدنی خود بهره برداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to use to one's own advantage and to the disadvantage of the person or thing being used.
مترادف: take advantage of, use
مشابه: abuse, impose on, impose upon, manipulate, misuse, oppress, play

- Desperate for work, the new immigrants were easily exploited as a cheap source of labor.
[ترجمه mohajeri] مهاجران جدید ناامید از کار ، به راحتی به عنوان منبع کار ارزان مورد استثمار قرار گرفتند
|
[ترجمه گوگل] مهاجران جدید که ناامید از کار بودند، به راحتی به عنوان منبع کار ارزان مورد استثمار قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان] مهاجران جدید به راحتی کار خود را به عنوان یک منبع ارزان از نیروی کار مورد سو استفاده قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to exploit a product
درباره ی فرآورده ای بسیار تبلیغ کردن

2. to exploit the mineral resources of the country
بهره برداری از منابع معدنی کشور

3. an attempt to exploit the divisions between the two countries
کوششی در راه بهره گیری از اختلافات آن دو کشور

4. A brave retreat is a brave exploit.
[ترجمه Sina] عقب نشینی شجاعانه یکاقدام شجاعانه است
|
[ترجمه گوگل]عقب نشینی شجاعانه یک سوء استفاده شجاعانه است
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی شجاعانه، یک سو استفاده شجاعانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The opposition parties will always exploit government problems to their own advantage.
[ترجمه محمد] احزاب مخالف از مشکلات حکومت همواره به نفع خودشان بهره برداری می کنند.
|
[ترجمه گوگل]احزاب اپوزیسیون همیشه از مشکلات دولت به نفع خود استفاده خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]احزاب مخالف همیشه از مشکلات دولت به نفع خود سو استفاده خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We need to make sure that we exploit our resources as fully as possible.
[ترجمه گوگل]ما باید مطمئن شویم که از منابع خود تا حد امکان به طور کامل بهره برداری می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید مطمئن شویم که از منابع خود تا جایی که ممکن است بهره برداری می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If executives fail to exploit the opportunities of networking they risk being left behind.
[ترجمه گوگل]اگر مدیران نتوانند از فرصت‌های شبکه‌سازی استفاده کنند، در خطر رها شدن هستند
[ترجمه ترگمان]اگر مدیران اجرایی نتوانند از فرصت های شبکه ای که در آن جا مانده اند بهره برداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We must exploit every opportunity to learn new things.
[ترجمه iahmadrezam] ما باید از هر فرصتی برای یاد گرفتن چیز های جدید، نهایت استفاده را ببریم.
|
[ترجمه گوگل]ما باید از هر فرصتی برای یادگیری چیزهای جدید استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از هر فرصتی برای یادگیری چیزهای جدید بهره برداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was keen to exploit her discovery commercially.
[ترجمه گوگل]او مشتاق بود که از کشف خود به صورت تجاری بهره برداری کند
[ترجمه ترگمان]او مشتاق بود که به صورت تجاری از کشف خود بهره برداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The team were quick to exploit their competitive advantage.
[ترجمه گوگل]تیم به سرعت از مزیت رقابتی خود استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]تیم به سرعت از مزیت رقابتی خود بهره برداری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I even began to exploit him in subtle ways.
[ترجمه گوگل]من حتی شروع کردم به سوء استفاده از او به روش های ظریف
[ترجمه ترگمان]حتی شروع کرده بودم به روش زیرکانه او را استثمار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The temptation to exploit consumers usually prevails unless it is curbed.
[ترجمه گوگل]وسوسه استثمار مصرف کنندگان معمولاً غالب است مگر اینکه مهار شود
[ترجمه ترگمان]وسوسه استفاده از مصرف کنندگان معمولا وجود دارد مگر اینکه تحت کنترل واقع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cary is hoping to exploit new opportunities in Europe.
[ترجمه گوگل]کری امیدوار است از فرصت های جدید در اروپا استفاده کند
[ترجمه ترگمان]کری امیدوار است که از فرصت های جدیدی در اروپا بهره برداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Farmers have been slow to exploit this market.
[ترجمه گوگل]کشاورزان در بهره برداری از این بازار کند بوده اند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در بهره برداری از این بازار به کندی عمل کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were among the first companies to exploit the potential of the Internet.
[ترجمه گوگل]آنها جزو اولین شرکت هایی بودند که از پتانسیل اینترنت استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در میان اولین شرکت هایی بودند که از پتانسیل اینترنت بهره برداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was quick to exploit those who fell under his sway.
[ترجمه گوگل]او به سرعت از کسانی که تحت سلطه او بودند بهره برداری کرد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت از کسانی که زیر سلطه خود قرار داشتند، سواستفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. People who don't want to pay tax will exploit any loophole.
[ترجمه گوگل]افرادی که نمی خواهند مالیات بپردازند از هر روزنه ای سوء استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که نمی خواهند مالیات بپردازند، از هر روزنه امیدی بهره برداری خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کردار (اسم)
act, action, deed, karma, issue, exploit, jest

رفتار (اسم)
action, exploit, gesture, behavior, conduct, treatment, manner, demeanor, bearing, dealing, deportment, comportment, thews, step, demarche, ethic, gest

شاهکار (اسم)
performance, feat, exploit, master stroke, masterwork, masterpiece, stunt

کار برجسته (اسم)
performance, feat, exploit

بکار انداختن (فعل)
agitate, use, exploit, operate, exercise, activate, actuate, put on

بکار بردن (فعل)
use, exploit, handle, put, apply, exert

استخراج کردن (فعل)
exploit, extract, elicit, pan, educe, draw out

استثمار کردن (فعل)
exploit

بهره برداری کردن از (فعل)
use, exploit

انگلیسی به انگلیسی

• feat, deed, adventure, heroic act
use, take advantage of, selfishly make use of; manipulate; use to the greatest possible advantage (as "exploit one's skills or talents"); promote; advertise
if someone exploits you, they unfairly use your work or ideas and give you little in return.
if you exploit a situation, you make use of it in order to achieve something or gain some advantage.
to exploit something such as a raw material or an idea means to develop it in order to make money out of it.
someone's exploits are the brave or interesting things they have done.

پیشنهاد کاربران

بیگاری کشیدن
1 - بهره بردن، بهره برداری کردن
2 - در خصوص امنیت رایانه و شبکه: به معنای بهره جو یا کدِ مخرب
منتفع شدن
ماجرا
متوسل شدن، توسل یافتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exploit
✅️ اسم ( noun ) : exploit / exploitation / exploiter
✅️ صفت ( adjective ) : exploitive ( exploitative )
✅️ قید ( adverb ) : exploitatively
( در جمع ) دلاوری ها، قهرمانی ها، پخته کاری ها
گاهی به معنای دستاورد و ماحصل نیز هست
ماجراجویی
( فعل )
نهایت استفاده را از چیزی کردن
سوء استفاده کردن
( اسم )
ماجرای هیجان انگیز
● بهره بردن ( هم میتونه بار منفی داشته باشه مثل "سود جویی" یا "سو استفاده کردن" ، و هم بار مثبت مثل " نهایت استفاده را از چیزی بردن" )
میتونه در شرایطی معنی خرحمالی گرفتن بده. مثلا:
Don't exploit your own friend asshole!
هم به معنای استفاده کردن ( بهره برداری ) و هم به معنای سوء استفاده کردن ( بهره کشی و استثمار ) . بستگی به متن داره که کدوم معنا ازش استنباط بشه
exploit ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بهره‏جو
تعریف: نرم‏افزاری که به حفره‏های امنیتیِ سامانه یا نرم‏افزارهای دیگر نفوذ و از آنها استفاده می‏کند
Make the best possible use of something
بهره بردن
گاهی به معنا دستاورد های یک شخص، موفقیت ها و یا کارهایی که فرد قبلا انجام داده
[verb]
بهره گیری کردن، بهره کشی کردن، سواستفاده کردن
That natural drift to the right 💥was exploited💥, then steered to an extreme, by Netanyahu
اون تمایل/گرایش به احزاب راست مورد بهره گیری و سوءاستفاده قرار گرفت. . .
کمال استفاده را کردن
به نحو احسن استفاده کردن از چیزی یا فرصتی ( در بازرگانی )

Noun:
achievement
accomplishment
triumph
manoeuvre
feat
deed
در صورتی که به صورت اسم ( noun ) به کار رفته شود، به بدافزارها و کدهای مخربی گفته می شود که به صورت تخصصی برای سواستفاده از یک نقص امنیتی خاص نوشته شده اند. در متون تخصصی امنیت فارسی به آن ها همان اکسپلویت - در موارد خیلی نادر، بهره جو - گفته می شود.
بهره کشی کردن ، استخراج بی رویه کردن
بهره گرفتن
بهره گیری کردن
بهره برداری کردن
استثمار کردن
به استثمار کشیدن

استثمار کردن
رخنه ( در هک و امنیت )
treat
behave
( فعل ) 2 معنای کاملا متضادداردکه در جمله معنای آن مشخص می شود :
1 - بهره برداری کردن
2 - سوء بهره برداری کردن
بهره کشی کردن
دست مایه. . . قرار دادن
حفره ( در علوم کامپیوتر )
استفاده موثر
سو استفاده
بهره جویی

بهره برداری ناجوانمردانه کردن از کسی یا چیزی، سو استفاده کردن، استخراج معادن و نفت و بهره برداری از جنگلها
کار خفن
استفاده بهینه/کارامد کردن
نهایت/بیشترین استفاده را از چیزی کردن
سوٕ بهره
بهترین استفاده رو کردن از چیزی ( البته در business )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس