exposure


معنی: نمایش، افشاء، در معرض گذاری، ارائه، اشکاری
معانی دیگر: قرار دادن در معرض چیزی، برون گذاشت، نشان دهی، (از نظر باد و آفتاب) موقعیت، رو (به)، (به ویژه هنرپیشگان سینما و تلویزیون و غیره) در معرض دید قرار گیری، عرضه سازی، آشکار سازی، افشا، پرده دری، پرده برداری، افشاگری، برملا سازی، (عکاسی و فیلم برداری و غیره) نوردهی، زمان نوردهی، قاب فیلم، قرارگیری در معرض هوای سرد، درمعر­ گذاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of exposing.

(2) تعریف: a revealing, as of a secret, private, or illicit matter.

(3) تعریف: the fact of being open or exposed to the forces of nature.
متضاد: shelter

- The climber was suffering from exposure.
[ترجمه بهناز] کوهنورد در معرض خطر قرار گرفته بود
|
[ترجمه عبدالله نصرتی] کوهنورد از آفتاب سوختگی رنج میبرد
|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] کوهنورد داشت رنج می برد از در معرض خطر بودن ( در معرض خطر بود ) /exposureدر حالتnounبه معنای "در معرض خطر بودن" میباشد
|
[ترجمه شان] کوهنورد از اینکه در معرض هوای سرد قرار گرفته بود، رنج می برد. ( یکی از معانی exposure، درمعرض هوای سرد است ، و به طور کلی "در معرص خطر"معنا دارد.
|
[ترجمه گوگل] کوهنورد از نوردهی رنج می برد
[ترجمه ترگمان] کوهنورد از قرار گرفتن در معرض خطر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: the act of exposing photographic film to light, or the duration of such exposing.

(5) تعریف: placement or location in reference to sun, wind, or compass direction.

- The porch has a northern exposure.
[ترجمه عبدالله نصرتی] ایوان دارای یک نورگیر شمالی است
|
[ترجمه گوگل] ایوان نمای شمالی دارد
[ترجمه ترگمان] ایوان دارای یک نوردهی شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. exposure factor
عامل نوردهی

2. exposure to radiation is dangerous
قرار گرفتن در معرض تشعشع (تابش) خطرناک است.

3. exposure to the sun had bleached her hair
تماس با آفتاب مویش را کم رنگ کرده بود.

4. exposure to light (or germs or sunshine etc. )
قرار گرفتن در معرض نور (یا میکروب یا آفتاب و غیره)

5. indecent exposure
عورت نمایی (نمایاندن عمدی اندام پوشاندنی)

6. the full exposure of his crimes took two years
پرده برداری کامل از جنایات او دو سال طول کشید.

7. he died of exposure
او در اثر سرما مرد.

8. soldiers hardened by exposure to the harsh alaskan winters
سربازانی که زمستان های شدیدآلاسکا آنها را پر استقامت کرده بود.

9. a house with an eastern exposure
منزل رو به مشرق

10. some candidates receive more positive exposure than others
برخی نامزدهای انتخاباتی برگذاشت مثبت تری از سایرین دریافت می کنند.

11. these students are receiving maximum exposure to new ideas
این دانشجویان بیشترین تماس را با عقاید جدید دارند.

12. the media gave him a thorough exposure
رسانه ها او را کاملا معرفی کردند.

13. Exposure of the body to strong sunlight can be harmful.
[ترجمه محمد طاها فضلی پور] قرارگرفتن بدن در معرض نور قوی خورشید می تواند مضر باشد
|
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن بدن در معرض نور شدید خورشید می تواند مضر باشد
[ترجمه ترگمان]قرار دادن بدن در برابر نور خورشید قوی می تواند مضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Exposure to radiation can lead to malformation of the embryo.
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض تابش می تواند منجر به ناهنجاری جنین شود
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن در معرض تشعشع می تواند منجر به ناهنجاری جنین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Skin thickens, dries and coarsens after sun exposure.
[ترجمه گوگل]پوست پس از قرار گرفتن در معرض آفتاب ضخیم، خشک و زبر می شود
[ترجمه ترگمان]ضخیم شدن پوست پس از طلوع آفتاب خشک و خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Two climbers were brought in suffering from exposure.
[ترجمه گوگل]دو کوهنورد که از نوردهی رنج می بردند به آنجا آورده شدند
[ترجمه ترگمان]دو کوهنورد در معرض رنج بردن از قرار گرفتن قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Continuous exposure to sound above 80 decibels could be harmful.
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن مداوم در معرض صدای بالای 80 دسی بل می تواند مضر باشد
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن در معرض بالای ۸۰ دسی بل ممکن است مضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. His last film got so much exposure in the press.
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او در مطبوعات بسیار مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او نوردهی زیادی در مطبوعات داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمایش (اسم)
amusement, performance, play, display, show, appearance, demonstration, ostentation, histrionics, representation, presentation, exhibition, portrayal, parade, presentment, staging, showing, exposure, drama, flare, spectacle

افشاء (اسم)
revelation, disclosure, exposure, overture, divulgence, transpiration

در معرض گذاری (اسم)
disposal, exposure

ارائه (اسم)
show, offer, representation, presentation, exhibition, presentment, showing, exposure, offering

اشکاری (اسم)
flagrance, flagrancy, lucidity, exposure

تخصصی

[شیمی] پرتوگیری، پرتودهی
[سینما] نوردادن به فیلم - نوردهی - وضوح - عکس / نوردادن
[عمران و معماری] تصادف پذیری - بیرون زدگی
[برق و الکترونیک] نوردهی، در معرض نور قرار دادن
[بهداشت] مواجهه
[نساجی] نور دادن - قرار دادن در معرض نور
[] بی پناهی، بی حفاظتی
[پلیمر] پرتوگیری، پرتو دهی
[آب و خاک] دید، در معرض

انگلیسی به انگلیسی

• denouncement; disclosure, revealing; exposing of film to light (photography); photograph; abandoning; placement, location (in relation to the sun)
exposure to something dangerous means being in a situation where you are affected by it.
exposure is also the harmful effect on your body caused by very cold weather.
exposure is also publicity.
the exposure of a well-known person is the revealing of the truth about them, especially when it involves dishonest or shocking behaviour.
in photography, an exposure is a single photograph.

پیشنهاد کاربران

تماس، قرار گرفتن در معرض، انکار
مثال: The exposure to sunlight can cause skin damage.
تماس با نور خورشید می تواند به آسیب پوستی منجر شود.
در حسابداری به معنی دارایی های در معرض ریسک
Long exposure to air pollution can lead to irreversable damages to our general health
قرار گرفتن طولانی در معرض الودگی هوا به اسیب های جبران ناپذیری در سلامت عمومی بدن میشود
exposure ( n. )
c. 1600, "public exhibition, " from expose ( v. ) - ure. Sense of "situation with regard to sun or weather" is from 1660s. Photographic sense "act of exposing to light" is from 1839. Indecent exposure attested by 1825.
...
[مشاهده متن کامل]

expose ( v. )
early 15c. , "to leave without shelter or defense, " from Old French esposer, exposer "lay open, set forth, speak one's mind, explain" ( 13c. ) , from Latin exponere "set forth, lay open, exhibit, reveal, publish, " from ex "from, forth" ( see ex - ) ponere "to put, place"
پیش/پیش رو/جلو/مدنظر به گذار/به نِه

مواجه شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expose
✅️ اسم ( noun ) : exposure
✅️ صفت ( adjective ) : exposed
✅️ قید ( adverb ) : _
اگر همراه کلمه therapy بیاد میشه حساسیت زدایی. . نوعی رواندرمانی
در معرض گذاری
نمایش
ارائه
وابستگی
سرمازدگی
تماس
پرتوگیری
جهت ( سمتی که چیزی با آن مواجه است ) ،
درمعرض/دسترس/مواجهه ( باچیزی آسیب رسان )
تجربه عملی ( دارای ریسک ) ، توجه رسانه ای
افشاگری، برملاسازی، آشکارسازی
درمعرض. . . . قراردادن/گرفتن/داشتن
[سرمایه گذاری]
برای ریسک میتوان این کلمه رو علاوه بر درمعرض قرارگرفتن، آشکاری یا پدیداری به اون ریسک ترجمه کرد.
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

در معرض چیزی قرار گرفتن
[زمین شناسی]
برون زد
در متون مالی به معنای �آسیب پذیری در برابر ریسک� یا �پهنه ریسک� است
نمایان شدن
نمایان گشتن
در معرض تماشا بودن
رخ نمودن
پدیدار گشتن
exposure ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: رُخنمون
تعریف: بخشی از یک سازند یا ساختار زمین‏شناختی که بعد از بیرون‏ زدن در معرض دید قرار می گیرد
In finance, exposure refers to the amount of money that an investor has invested in a particular asset.
میزان پول سرمایه گذاری شده در یک دارایی بخصوص
غرقه سازی در روانشناسی

رخنمون داشتن ، رخنمون
در معرض گذاری
جلوه گری
عرضه سازی
مواجهه، در معرض قرارگرفتن
✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلویزیون و غیره ) در معرض دید قرار گیری
. E. g
Following this exposure, Aghdashloo had a prominent recurring role on Season 4 of the Fox television series 24, playing Dina Araz, a terrorist undercover in Los Angeles
...
[مشاهده متن کامل]

Wikipedia. com@
✔️ ( عکاسی و فیلم برداری و غیره ) نوردهی، زمان نوردهی، قاب عکس و فیلم
Video: How to achieve the perfect exposure in your landscape photos

exposure is the amount of light which reaches your camera sensor or film
در عکاسی : میزان نوری که به حسگر دوربین یا سطح حساس عکاسی می رسد .
۵. در معرض دید گذاشتن، نمایاندن، ( چیزی که معمولن مخفیه رو ) نشان دادن، بیرون انداختن، آشکار کردن، نشان دهی، برون گذاشت
۱. در معرض بودن، در معرض قرار داشتن
۲. افشاگری، پرده برداری، برملاسازی
۳. توجه رسانه ای
۴. یک وضعیت پزشکی که به خاطر قرار داشتن طولانی مدت در سرمای شدید اثرات مضری روی بدن ایجاد می شود ( احتمالن چیزی شبیه به سرمازدگی یا یخ زدگی )
رو به ، به سمت
Our dining room has a northern exposure ( = faces north ) , so it's rather cold.
در بانکداری به معنی تسهیلات نیز هست. به عنوان نمونه، Foreign Exposure به معنی تسهیلات خارجی است.
How many exposures?
در عکاسی به معنی
How many picturesاست
مواجهه
به عنوان مثال "تکنیک های مواجهه طولانی مدت" که در روان درمانی تروما مورد استفاده قرار می گیرد.
prolonged exposure techniques
این واژه در متون داروسازی به معنی "مصرف" می باشد
در لایه خارجی غشا قرار گرفتن

در معرض خطر

نمایش دادن
در کوهنوردی : فضای خالی زیر سنگ نورد تا سطح زمین
دسترسی
خطر، ریسک، در معرض، مواجهه، میزان.
Risk exposure
میزان ریسک
1. تجربه عملی که دارای ریسک است ( مخصوصا وقتی با to می آید ) مثلا:
Exposure to violent movies
2. جهت ( سمتی که چیزی با آن مواجه است ) مثلا:
My bedroom has a northern exposure
3. در معرض ( معمولا چیزی که آسیب می رساند ) مثلا:
I nearly died of exposure on the mountainside.
در معرض خطر قرار دادن - در معرض دید و دسترسی عموم گذاشتن
فعالیت - فعالیت بدنی
مواجهه
نورگیری
در برابر نور گذاشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٣)

بپرس