earnestly

/ˈɜːrnəstli//ˈɜːnɪstli/

جدا، بطورجدی، بدلگرمی، باحرارت، باشوق

جمله های نمونه

1. I earnestly advised him to cooperate.
[ترجمه گوگل]من صمیمانه به او توصیه کردم که همکاری کند
[ترجمه ترگمان]صمیمانه به او توصیه کردم که هم کاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Did you?" she asked earnestly.
[ترجمه گوگل]"آیا تو؟" او با جدیت پرسید
[ترجمه ترگمان]تو \"؟\" او صادقانه پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is earnestly hoped that you'll attend out tea party.
[ترجمه گوگل]امید است که در مهمانی چای شرکت کنید
[ترجمه ترگمان]واقعا امیدوار بودم که شما در مهمانی عصرانه شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He earnestly appealed to his friends for support.
[ترجمه گوگل]او صمیمانه از دوستانش درخواست حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]صمیمانه به دوستانش التماس کرد که از او حمایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I conjure you most earnestly to reconsider your position.
[ترجمه گوگل]من شما را با جدیت ترغیب می کنم که در موضع خود تجدید نظر کنید
[ترجمه ترگمان]من به شما اجازه می دهم که در موقعیت خود تجدید نظر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I earnestly beg you to reconsider your decision.
[ترجمه گوگل]من صمیمانه از شما خواهش می کنم در تصمیم خود تجدید نظر کنید
[ترجمه ترگمان]من صادقانه از شما خواهش می کنم که در تصمیم خود تجدید نظر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We are earnestly seeking after the truth.
[ترجمه گوگل]ما با جدیت به دنبال حقیقت هستیم
[ترجمه ترگمان]ما واقعا دنبال حقیقت می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The boy earnestly asked that his application be granted.
[ترجمه گوگل]پسر با جدیت درخواست کرد که با درخواست او موافقت شود
[ترجمه ترگمان]پسر جدا از او تقاضا کرد که درخواستش پذیرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I earnestly entreat that we don't get caught out again.
[ترجمه گوگل]من صمیمانه التماس می کنم که دیگر گرفتار نشویم
[ترجمه ترگمان]صادقانه از او خواهش می کنم که دیگر ما را دستگیر نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Earnestly did we beseech, but to no avail.
[ترجمه گوگل]ما از صمیم قلب التماس کردیم، اما فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]التماس می کردیم، اما فایده ای نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I earnestly pray for your pardon.
[ترجمه گوگل]من صمیمانه برای عفو شما دعا می کنم
[ترجمه ترگمان]برای عفو شما دعا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I earnestly wish I could have been present at the meeting yesterday.
[ترجمه گوگل]از صمیم قلب ای کاش می توانستم در جلسه دیروز حضور داشته باشم
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست دیروز در جلسه حضور داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He gazed earnestly into my eyes.
[ترجمه گوگل]با جدیت به چشمانم خیره شد
[ترجمه ترگمان]با دقت به چشمانم خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I earnestly hope what I learned will serve me well in my new job.
[ترجمه گوگل]من صمیمانه امیدوارم آنچه یاد گرفتم در شغل جدیدم به خوبی به من کمک کند
[ترجمه ترگمان]واقعا امیدوارم که در شغل جدیدم چه چیزی یاد گرفته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seriously, soberly; sincerely, fervently, eagerly
if you say something earnestly, you say it very seriously, often because you believe that it is important.
if you do something earnestly, you do it in a thorough and serious way, intending to succeed.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : earnestness
✅️ صفت ( adjective ) : earnest
✅️ قید ( adverb ) : earnestly
با جِدیت
به جِد
با قاطعیت
seriously
خیلی سنگین، کاملا جدی
جدی

بپرس