eat like a bird


کم خوراک بودن

جمله های نمونه

1. Girls always eat like a bird in order to keep a slender figure.
[ترجمه گوگل]دختران همیشه مانند یک پرنده غذا می خورند تا اندام باریکی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]دخترها همیشه مثل یک پرنده غذا می خورند تا هیکل باریک داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tammy eats like a bird.
[ترجمه گوگل]تامی مثل یک پرنده غذا می خورد
[ترجمه ترگمان] تامی \"مثل یه پرنده می خوره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I eat like a bird in real life.
[ترجمه گوگل]من در زندگی واقعی مثل یک پرنده غذا می خورم
[ترجمه ترگمان] مثل یه پرنده توی زندگی واقعی می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why do you eat like a bird?
[ترجمه گوگل]چرا مثل یک پرنده غذا می خورید؟
[ترجمه ترگمان]چرا مثل یه پرنده غذا می خوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You eat like a bird. Are you a diet?
[ترجمه گوگل]مثل پرنده غذا میخوری آیا شما رژیمی هستید؟
[ترجمه ترگمان]مثل یه پرنده غذا می خوری رژیم دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You eat like a bird, no wonder you can keep youself so slim.
[ترجمه گوگل]شما مثل یک پرنده غذا می خورید، جای تعجب نیست که می توانید خود را اینقدر لاغر نگه دارید
[ترجمه ترگمان]تو مثل یک پرنده غذا می خوری، تعجبی ندا ره که این قدر لاغر هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Well, if you want to lose weight, you must eat like a bird, and exercise regularly.
[ترجمه گوگل]خوب، اگر می خواهید وزن کم کنید، باید مانند یک پرنده غذا بخورید، و مرتب ورزش کنید
[ترجمه ترگمان]خوب، اگر می خواهید وزن کم کنید، باید مثل یک پرنده غذا بخورید و به طور مرتب ورزش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Joey: I don't know what's wrong with me lately. I eat like a bird, work like a horse, but I'm as tired as a dog.
[ترجمه گوگل]جوی: نمی دانم اخیراً چه بلایی سرم آمده است من مثل یک پرنده می خورم، مثل یک اسب کار می کنم، اما مثل یک سگ خسته هستم
[ترجمه ترگمان]من این اواخر چم شده مثل یک پرنده غذا می خورم، مثل یک اسب کار می کنم، اما به اندازه یک سگ خسته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• eat very little, eat very slowly

پیشنهاد کاربران

توی فارسی خودمون هم میگیم:
مثل گنجشک غذا خوردن
معدش مثل گنجشکه
کم اشتها بودن کم خوراک بودن، خیلی کم غذا خوردن

بپرس