ecclesiastic

/ɪˌkliziˈæstɪk//ɪˌkliːzɪˈæstɪk/

معنی: کشیش، مربوط به کلیسا، اجتماعی
معانی دیگر: علم اداره ء کلیساها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person in the clergy or in a religious order.
مشابه: clergyman, clerical, minister
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or related to the church and clergy; ecclesiastical.
مشابه: ecclesiastical, spiritual

جمله های نمونه

1. Indications that Cnut had difficulties with some Fenland ecclesiastics can also be considered in this context.
[ترجمه گوگل]نشانه هایی مبنی بر اینکه کنات با برخی از کلیساهای فنلند مشکل داشت را نیز می توان در این زمینه در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]نشانه ها حاکی از آن است که Cnut با برخی از روحانیان Fenland مشکلاتی دارد که می توانند در این زمینه در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. High ecclesiastics were men of authority as well as of sanctity.
[ترجمه گوگل]روحانیون عالی رتبه و همچنین دارای قداست بودند
[ترجمه ترگمان]روحانیان عالیرتبه، مردم قدرت و تقدس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Possessing no ecclesiastic franchise, they expiate their grief by posting an InMemoriam notice.
[ترجمه گوگل]آنها بدون داشتن حق امتیاز کلیسایی، غم خود را با ارسال یک اطلاعیه InMemoriam جبران می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها حق امتیاز کشیشی ندارند، با ارسال اعلامیه InMemoriam، غم و اندوه خود را کفاره می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A number of distinguished commentators, most of them ecclesiastics, were assembled to evaluate the programmes and their implications.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مفسران برجسته، که بیشتر آنها روحانیون بودند، گرد هم آمدند تا برنامه ها و پیامدهای آنها را ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مفسران برجسته، که اغلب آن ها روحانی بودند، برای ارزیابی برنامه ها و implications گرد هم آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among themselves, ecclesiastics have become eminently sophisticated and erudite.
[ترجمه گوگل]در میان خود، روحانیون بسیار پیچیده و دانا شده اند
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها، روحانیان به طور برجسته ای پیچیده و آموزنده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In consequence, a gulf has opened between ecclesiastics and their congregations.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، شکافی بین کلیساها و جماعات آنها باز شده است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، یک خلیج بین روحانیان و جماعت آنان باز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ecclesiastic universities started to merge into the Chinese society and education system.
[ترجمه گوگل]دانشگاه های کلیسایی شروع به ادغام در جامعه و سیستم آموزشی چین کردند
[ترجمه ترگمان]دانشگاه های روحانی شروع به ادغام با جامعه چینی و سیستم آموزشی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The man and the ecclesiastic fought within him, and the victory fell to the man.
[ترجمه گوگل]مرد و کلیسایی در درون او جنگیدند و پیروزی نصیب مرد شد
[ترجمه ترگمان]مرد و مرد روحانی در او مبارزه کردند و پیروزی به سوی مرد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stephen's Basilica is an ecclesiastic basilica located in Budapest and named in honor of Hungary's first Christian king.
[ترجمه گوگل]کلیسای استفان یک کلیسای کلیسایی است که در بوداپست قرار دارد و به افتخار اولین پادشاه مسیحی مجارستان نامگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]Stephen Basilica یک روحانی است که در بوداپست، و به افتخار اولین پادشاه مسیحی مجارستان نام گذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not impossibly there was a resistance movement in the Fens, as later under William the Conqueror, and ecclesiastics became involved.
[ترجمه گوگل]بعید نیست که جنبش مقاومتی در فنس وجود داشته باشد، همانطور که بعدها تحت رهبری ویلیام فاتح، و کلیساها درگیر شدند
[ترجمه ترگمان]به طور باورنکردنی، یک جنبش مقاومت در the، همان طور که بعدا تحت ویلیام فاتح وارد شد، وجود داشت و روحانیان در آن شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Personal ambition was doubtless another factor which tended to enmesh ecclesiastics in politics.
[ترجمه گوگل]جاه طلبی شخصی بدون شک عامل دیگری بود که کلیساها را در سیاست گرفتار می کرد
[ترجمه ترگمان]بدون شک جاه طلبی شخصی عامل دیگری بود که به enmesh روحانی در سیاست گرایش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. George Fisher, chief executive officer of Kodak Company, quoted from Ecclesiastics.
[ترجمه گوگل]جورج فیشر، مدیر اجرایی شرکت کداک، به نقل از Ecclesiastics
[ترجمه ترگمان]جورج فیشر، مدیر اجرایی شرکت Kodak Company، از Ecclesiastics نقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The only witnesses had been Sarah's stepmother, and an ecclesiastic colleague who envied him his good fortune.
[ترجمه گوگل]تنها شاهدان، نامادری سارا، و همکار کلیسایی بود که به او حسادت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]تنها شاهدها، نامادری سارا بودند، و یک هم کار روحانی که به او رشک می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On his accession he was crowned and anointed by ecclesiastics.
[ترجمه گوگل]در هنگام به سلطنت رساندن او توسط کلیساها تاج گذاری و مسح شد
[ترجمه ترگمان]وی پس از جلوس بر تخت سلطنت، توسط روحانیان تاج گذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشیش (اسم)
abbe, padre, priest, clergyman, provost, cleric, evangelist, druid, cassock, divine, ecclesiastic, churchman, herdsman, shaveling

مربوط به کلیسا (صفت)
churchly, ecclesiastic

اجتماعی (صفت)
collective, social, ecclesiastic, public, civic, republican, social-minded

انگلیسی به انگلیسی

• priest, minister, christian clergyman
an ecclesiastic is a priest or clergyman in the christian church; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ecclesiastic / ecclesiasticism
✅️ صفت ( adjective ) : ecclesiastical ( ecclesiastic )
✅️ قید ( adverb ) : ecclesiastically
کلیسایی، کشیشی

بپرس