economist

/ɪˈkɑːnəməst//ɪˈkɒnəmɪst/

معنی: متخصص اقتصاد، خانه دار
معانی دیگر: دانشمند علم اقتصاد، مانبدشناس، اقتصاددان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who has expertise in the study of economics.

جمله های نمونه

1. an economist should form an independent judgement on currency questions
یک اقتصاددان بایستی نسبت به مسایل پولی نظریات مستقلی داشته باشد.

2. He was recently appointed chief economist at the Bank of Scotland.
[ترجمه گوگل]او اخیراً به عنوان اقتصاددان ارشد در بانک اسکاتلند منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او به تازگی به عنوان اقتصاددان ارشد بانک اسکاتلند منصوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Economist Jeffrey Faux says a tax cut is a bad idea.
[ترجمه گوگل]جفری فاکس، اقتصاددان می گوید کاهش مالیات ایده بدی است
[ترجمه ترگمان]\"جفری فو\"، اقتصاددان، می گوید که کاهش مالیاتی یک ایده بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Under his editorship, the Economist has introduced regular sports coverage.
[ترجمه گوگل]تحت سردبیری او، اکونومیست پوشش منظم ورزشی را معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]در زمان سردبیری او، اقتصاددان پوشش ورزشی منظم را معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now it is an American economist who is sounding the alarm .
[ترجمه گوگل]اکنون این یک اقتصاددان آمریکایی است که زنگ خطر را به صدا در می آورد
[ترجمه ترگمان]اکنون این یک اقتصاددان آمریکایی است که زنگ خطر را به صدا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The report is the joint work of an economist and a sociologist.
[ترجمه گوگل]این گزارش کار مشترک یک اقتصاددان و یک جامعه شناس است
[ترجمه ترگمان]این گزارش کار مشترک یک اقتصاددان و یک جامعه شناس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to an article in The Economist the drug could have side effects.
[ترجمه گوگل]طبق مقاله ای در اکونومیست، این دارو می تواند عوارض جانبی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]طبق یک مقاله در نشریه اکونومیست، این دارو می تواند اثرات جانبی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As an economist, he was able to shed some light on the problem.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک اقتصاددان توانست تا حدودی این مشکل را روشن کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک اقتصاددان، او توانست کمی نور را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I lay no claim to being an expert economist.
[ترجمه گوگل]من ادعایی ندارم که یک اقتصاددان متخصص هستم
[ترجمه ترگمان]من هیچ ادعایی نداشتم که یک اقتصاددان خبره باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His competence as an economist had been reinforced by his successful fight against inflation.
[ترجمه گوگل]صلاحیت او به عنوان یک اقتصاددان با مبارزه موفقش با تورم تقویت شده بود
[ترجمه ترگمان]صلاحیت او به عنوان یک اقتصاددان با مبارزه موفقیت آمیز او علیه تورم تقویت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Economist offers a grander scheme.
[ترجمه y.younesi] اقتصاد دان طرح فوق العاده ای ارائه می دهد.
|
[ترجمه گوگل]اکونومیست طرح بزرگتری ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اکونومیست طرح بزرگتری را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A leading economist said the changes could cost the industry millions, and hit exploration and appraisal plans.
[ترجمه گوگل]یک اقتصاددان برجسته گفت که این تغییرات می تواند میلیون ها هزینه برای صنعت داشته باشد و به برنامه های اکتشاف و ارزیابی ضربه بزند
[ترجمه ترگمان]یک اقتصاددان برجسته گفت که این تغییرات می تواند میلیون ها دلار هزینه داشته باشد و طرح های ارزیابی و ارزیابی را هدف قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But one top economist viewed the Government's decision to spotlight manufacturing as another U-turn.
[ترجمه گوگل]اما یکی از اقتصاددانان ارشد تصمیم دولت برای توجه به تولید را به عنوان یک چرخش دیگر تلقی کرد
[ترجمه ترگمان]اما یک اقتصاددان برجسته تصمیم دولت برای توجه به تولید را به عنوان تبدیل U دیگر مورد توجه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gerard Lyons, the chief economist with Standard Chartered Bank, divides them into five groups.
[ترجمه گوگل]جرارد لیون، اقتصاددان ارشد بانک استاندارد چارترد، آنها را به پنج گروه تقسیم می کند
[ترجمه ترگمان]جرارد لیون، اقتصاددان برجسته با بانک Chartered استاندارد، آن ها را به پنج گروه تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The economist who gives the prime minister bad advice can bring misery and unemployment to the average family.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانی که به نخست وزیر توصیه بدی می کند، می تواند برای خانواده معمولی بدبختی و بیکاری بیاورد
[ترجمه ترگمان]اقتصاددان که به نخست وزیر توصیه بد می دهد می تواند بدبختی و بیکاری را به خانواده متوسط تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متخصص اقتصاد (اسم)
economist

خانه دار (اسم)
host, economist, housekeeper, homemaker, householder, thrifty host

تخصصی

[ریاضیات] اقتصاد دان

انگلیسی به انگلیسی

• weekly british magazine devoted to a wide variety of topics related to the field of business
specialist in economics, expert in the study of the management of goods and services
an economist is a person who studies, teaches, or writes about economics.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : economize
✅️ اسم ( noun ) : economy / economics / economist
✅️ صفت ( adjective ) : economic / economical
✅️ قید ( adverb ) : economically
اقتصاد دان

بپرس