edge tool

/ˈedʒˈtuːl//edʒtuːl/

(هر ابزاری که برای لبه دار یا حاشیه دار کردن به کار می رود) حاشیه ساز، لبه بر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tool that has a cutting edge, such as a chisel.

جمله های نمونه

1. Value analysis is an edge tool of decreasing cost in a new product development by a branch of Technical Economy, especially in designing phase. It is applying widely.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل ارزش ابزار لبه ای برای کاهش هزینه در توسعه محصول جدید توسط شاخه ای از اقتصاد فنی، به ویژه در مرحله طراحی است به طور گسترده اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]تحلیل ارزش یک ابزار لبه برای کاهش هزینه در توسعه محصول جدید با یک شاخه از اقتصاد فنی، به ویژه در مرحله طراحی است کاربرد گسترده ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. OBJECTIVE To comprehend the condition of iatrical edge tool injury in doctors and nurses during clinical work and to discuss its preventive countermeasure.
[ترجمه گوگل]هدف درک وضعیت آسیب ابزار لبه ایتریک در پزشکان و پرستاران در حین کار بالینی و بحث در مورد اقدامات متقابل پیشگیرانه آن
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای درک شرایط آسیب ابزار لبه iatrical در پزشکان و پرستاران در حین کار بالینی و بحث در مورد countermeasure پیشگیرانه آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That website just is an edge tool that make money, a tool that is fully loaded with a trojan to kill a person stopped!
[ترجمه گوگل]این وب‌سایت فقط یک ابزار لبه‌ای است که پول در می‌آورد، ابزاری که به طور کامل با یک تروجان بارگذاری می‌شود تا یک شخص متوقف شود!
[ترجمه ترگمان]این وب سایت یک ابزار لبه است که پول را تولید می کند، ابزاری که به طور کامل با یک trojan برای کشتن یک فرد متوقف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a competitive edge tool, public relations communication of the travel destination all comes under recognition.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ابزار برتر رقابتی، ارتباطات روابط عمومی مقصد سفر همگی مورد شناسایی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک ابزار لبه رقابتی، ارتباط روابط عمومی در مقصد سفر همه تحت رسمیت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Split edges interactively with Split Edge Tool.
[ترجمه گوگل]با ابزار Split Edge، لبه ها را به صورت تعاملی تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]لبه های اسپلیت به طور متقابل با ابزار لبه Split به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Microsoft regards Yahoo as his to chase edge tool of Gu Ge in network market.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت یاهو را ابزاری برتر از Gu Ge در بازار شبکه می داند
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)یاهو را به عنوان ابزار chase Gu of در بازار شبکه بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Milling: removes metal with a revolving, multiple cutting edge tool called milling cutter.
[ترجمه گوگل]فرز: فلز را با یک ابزار گردان و لبه برش چندگانه به نام فرز برش جدا می کند
[ترجمه ترگمان]Milling: فلز را با چرخش، چند ابزار لبه برش به نام آسیاب کردن، حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Milling: removes metal a revolving, multiple cutting edge tool called cutter.
[ترجمه گوگل]فرزکاری: فلز یک ابزار گردان و لبه برش چندگانه به نام کاتر را جدا می کند
[ترجمه ترگمان]Milling: فلز را دور کنید، ابزار لبه برش چند گانه به نام cutter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We believe division skill amid makes an edge tool .
[ترجمه گوگل]ما بر این باوریم که مهارت تقسیم در میان ابزاری برتر است
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که مهارت تقسیم در میان ایجاد یک ابزار لبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Blade became dirty can swab with soap powder fluid, do not use be brushed forcedly and edge tool goes dirtying.
[ترجمه گوگل]تیغه کثیف شد می توانید با مایع پودر صابون سواب بزنید، استفاده نکنید به زور مسواک زده شود و ابزار لبه کثیف می شود
[ترجمه ترگمان]تیغه با مایع پودر صابون به شدت آلوده شده است و از آن استفاده نکنید و ابزار لبه با استفاده از ابزار لبه باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In today's world user needs diversification, the individuality time, "service" to become equipment manufacturing enterprise competitive edge tool.
[ترجمه گوگل]در جهان امروز کاربر نیاز به تنوع، زمان فردیت، "خدمات" برای تبدیل شدن به ابزار تولید شرکت لبه رقابتی شرکت تولید تجهیزات
[ترجمه ترگمان]در دنیای امروز، کاربر به تنوع، زمان فردیت، \"خدمات\" نیاز دارد تا به ابزار لبه رقابتی شرکت تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company has advanced production equipments and rich technical strength. Excellent performance ratio has become the edge tool of market.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای تجهیزات تولید پیشرفته و قدرت فنی غنی است نسبت عملکرد عالی به ابزار برتر بازار تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت تجهیزات تولید پیشرفته و قدرت فنی غنی دارد نسبت عملکرد عالی به ابزار لبه بازار تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. UML model is a complicated technology, and it is a edge tool of system analysis in modern system designing.
[ترجمه گوگل]مدل UML یک فناوری پیچیده است و یک ابزار لبه تحلیل سیستم در طراحی سیستم مدرن است
[ترجمه ترگمان]UML یک تکنولوژی پیچیده است و یک ابزار لبه برای تحلیل سیستم در طراحی سیستم مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• any sharp cutting tool

پیشنهاد کاربران

بپرس