effusive

/ˈefjuːsɪv//ɪˈfjuːsɪv/

معنی: فوران کننده، پرحرارت و علاقه
معانی دیگر: (قدیمی) جاری، بیرون ریز، برون تراو، (بیان احساسات) افراط آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: effusively (adv.), effusiveness (n.)
(1) تعریف: expressing emotions at undue length or intensity.
مترادف: gushing
متضاد: reserved, restrained
مشابه: ardent, copious, enthusiastic, extravagant, fervent, profuse, unreserved, unrestrained

- I'm tired of his effusive and tiresome apologies.
[ترجمه نیلوفر] من خسته هستم از عذرخواهی های اغراق آمیز ( پر شور و پر حرارت ) و طاقت فرسای ( خسته کننده ) اش.
|
[ترجمه گوگل] من از عذرخواهی های طاقت فرسا و خسته کننده او خسته شده ام
[ترجمه ترگمان] از effusive و tiresome خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My father is quite reserved, but my mother tends to be effusive.
[ترجمه گوگل] پدرم کاملا محجوب است، اما مادرم تمایل دارد که پریشان باشد
[ترجمه ترگمان] پدرم خیلی تودار است، اما مادرم به ذوق و شوق به خرج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: flowing out or over.
مترادف: gushing, overflowing
مشابه: streaming

جمله های نمونه

1. Our host gave us an effusive welcome.
[ترجمه گوگل]میزبان ما از ما استقبال گسترده ای کرد
[ترجمه ترگمان]میزبان ما به ما خوش آمد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was effusive in his praise for the general.
[ترجمه گوگل]او در تعریف و تمجید از ژنرال پرخاشگر بود
[ترجمه ترگمان]برای ژنرال تعریف و تمجید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They gave us such an effusive welcome it was quite embarrassing.
[ترجمه گوگل]آنها از ما استقبال گسترده ای کردند که بسیار شرم آور بود
[ترجمه ترگمان]آن ها به ما خوش آمد گفتند، خیلی خجالت اور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dotty was effusive in her thanks.
[ترجمه گوگل]داتی در تشکر از او پرخاشگر بود
[ترجمه ترگمان]داتی با تشکر از او تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was effusive in his praise.
[ترجمه گوگل]در تعریف و تمجید خود پریشان بود
[ترجمه ترگمان]تعریف و تمجید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Every visitor noticed that her effusive welcome was not sincere.
[ترجمه گوگل]هر بازدیدکننده متوجه شد که استقبال پرشور او صادقانه نبود
[ترجمه ترگمان]هر مهمان به این نکته پی می برد که خوش آمد گویی او صادقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Certainly Dotty was less effusive in her thanks when Stella brought her up a tray of tea in the interval.
[ترجمه گوگل]مطمئناً داتی وقتی استلا سینی چای را در فاصله زمانی بین او آورد، کمتر از او تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]البته، وقتی که استلا سینی چای را در آن فاصله برایش آورد، از او تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, in most of these, effusive approval is showered upon her, and her weak points are minimized.
[ترجمه گوگل]با این حال، در بسیاری از این موارد، تاییدی آشکار بر او وارد می شود و نقاط ضعف او به حداقل می رسد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در اغلب این موارد موافقت پرشوری بر سر او صورت می گیرد و نقاط ضعف وی به حداقل می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lestrade appeared a little baffled at her effusive thanks, but Holmes swept us up the stairs before explanations could be made.
[ترجمه گوگل]لسترید از تشکر شدید او کمی متحیر به نظر می رسید، اما هولمز قبل از اینکه توضیحی داده شود، ما را از پله ها بالا برد
[ترجمه ترگمان]لستراد کمی گیج شده بود، ممنون، اما هولمز قبل از اینکه توضیح دهد، ما را از پله ها بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The parson was as effusive in his attentions as circumstance would allow, but Emilia petulantly resisted them.
[ترجمه گوگل]کشیش به اندازه ای که شرایط اجازه می داد در توجهات پرشور بود، اما امیلیا به شدت در برابر آنها مقاومت کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که کشیش به همان اندازه در توجه ات او به هیجان آمده بود، اما امیل یا با اوقات تلخی به آن ها مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Effusive commentators would report that with only the sky above the effect was almost mystical.
[ترجمه گوگل]مفسران متحیر گزارش می‌دهند که تنها با آسمان بالا، این اثر تقریباً عرفانی بود
[ترجمه ترگمان]مفسران effusive گزارش می دهند که تنها آسمان بالای این اثر تقریبا مرموز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her effusive thanks embarrassed everybody.
[ترجمه گوگل]تشکر بی دریغ او همه را شرمنده کرد
[ترجمه ترگمان]با تشکر از همه، از همه خجالت می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Simpson began his speech with effusive praise for his wife.
[ترجمه گوگل]سیمپسون سخنرانی خود را با ستایش و تمجید از همسرش آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]سیمپسون شروع به ستایش و ستایش همسرش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Seb was somewhat less effusive in his acclaim, yet he was far more relieved than anyone else at Nahum's success.
[ترجمه گوگل]سب در تحسین خود تا حدودی کمتر پرخاشگر بود، با این حال او از موفقیت ناهوم بسیار راحت تر از هر کس دیگری بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیش از هر کس دیگری در موفقیت او بیش از هر کس دیگری آسوده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فوران کننده (صفت)
bubbling, effusive, eruptive

پرحرارت و علاقه (صفت)
effusive

انگلیسی به انگلیسی

• overflowing, unreserved, unrestrained; exuberant
an effusive person expresses pleasure, gratitude, or approval enthusiastically.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : effuse
✅️ اسم ( noun ) : effusion
✅️ صفت ( adjective ) : effusive
✅️ قید ( adverb ) : effusively
مشتاق , علاقه مند
He is not known for handing out effusive praise
. . . . تحسین پرشور و حرارت
پرحرارت و علاقه
an effusive welcome
گرم
پرشور

بپرس