egregious

/ɪˈɡriːdʒəs//ɪˈɡriːdʒɪəs/

معنی: بزرگ، برجسته، انگشت نما، نمایان، فاحش
معانی دیگر: (با تداعی بد) چشمگیر، لپی، رسواگر، افتضاح آور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: egregiously (adv.), egregiousness (n.)
• : تعریف: remarkably bad; flagrant; glaring.
مترادف: flagrant, glaring, gross
متضاد: marvelous
مشابه: blatant, outrageous

- The senator's misuse of this money was an egregious violation of public trust.
[ترجمه گوگل] سوء استفاده سناتور از این پول نقض فاحش اعتماد عمومی بود
[ترجمه ترگمان] سو استفاده از این پول، تخطی فاحش اعتماد عموم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Such blasphemy was considered an egregious sin.
[ترجمه گوگل] چنین کفرگویی گناهی فاحش تلقی می شد
[ترجمه ترگمان] چنین blasphemy گناه فاحش محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an egregious error
اشتباه لپی

2. It was an egregious error for a statesman to show such ignorance.
[ترجمه گوگل]نشان دادن چنین نادانی برای یک دولتمرد خطای فاحشی بود
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه فاحش برای یک سیاست مدار بود که چنین ignorance را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the most egregious sin on the bases by the Mets was in the sixth by Timo Perez with two out.
[ترجمه گوگل]اما فاحش ترین گناه روی بیس توسط متس در ششم توسط تیمو پرز با دو گل بود
[ترجمه ترگمان]اما most گناه در پایه ها توسط the Mets در سال ششم توسط Timo پرز با دو نفر انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was an egregious breach of protocol.
[ترجمه گوگل]این یک نقض فاحش پروتکل بود
[ترجمه ترگمان]این یه نقض قانونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So a bit of fiddle, but nothing really egregious.
[ترجمه گوگل]بنابراین کمی کمانچه، اما هیچ چیز واقعاً فاحشی نیست
[ترجمه ترگمان]، خب، یه ذره ویولن ولی هیچ چیز خیلی فاحش وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This egregious nonsequitur requires further clarification, if only for your myriad younger readers.
[ترجمه گوگل]این بی‌ثباتی فاحش نیاز به توضیح بیشتر دارد، اگر فقط برای هزاران خواننده جوان‌تر شما
[ترجمه ترگمان]این nonsequitur فاحش به شفاف سازی بیشتر نیاز دارد، اگر تنها برای خوانندگان جوان شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The legal system currently punishes the most egregious forms of child abuse and neglect, but such crimes are difficult to prove.
[ترجمه گوگل]سیستم حقوقی در حال حاضر شدیدترین اشکال کودک آزاری و بی توجهی را مجازات می کند، اما اثبات چنین جنایاتی دشوار است
[ترجمه ترگمان]سیستم قانونی در حال حاضر the شکل آزار و اذیت کودکان را مجازات می کند، اما اثبات این جنایات دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But its egregious ability is that, he can weave all kinds of things into integrated, actual and logistic oneiric events, which are different of species, spaces, and times.
[ترجمه گوگل]اما توانایی فاحش آن این است که او می تواند انواع چیزها را در رخدادهای یکپارچه، واقعی و لجستیکی یکپارچه، که در گونه ها، فضاها و زمان ها متفاوت هستند، ببافد
[ترجمه ترگمان]اما توانایی فاحش آن این است که او می تواند همه چیز را با رویداده ای oneiric منسجم، حقیقی و منطقی که متفاوت از گونه ها، فضاها و زمان ها متفاوت هستند، ترکیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shares of the most egregious mortgage lenders have plunged and dozens have gonebust.
[ترجمه گوگل]سهام فاحش ترین وام دهندگان وام مسکن سقوط کرده و ده ها نفر از بین رفته اند
[ترجمه ترگمان]سهام بسیاری از وام دهندگان وام مسکن نیز گرفتار شده اند و ده ها تن از آن ها دچار رکود اقتصادی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What an egregious example was here !
[ترجمه گوگل]اینجا چه مثال فاحشی بود!
[ترجمه ترگمان]چه سرمشق بدی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What's equally egregious is the fact that this pastry has more sugar than two full-size Klondike Bars.
[ترجمه گوگل]آنچه به همان اندازه فاجعه آمیز است این واقعیت است که این شیرینی بیشتر از دو میله کلوندایک در اندازه کامل قند دارد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به همان اندازه فاحش است این واقعیت است که این شیرینی بیشتر از دو بار با اندازه کامل قند دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At worst some egregious minion had conducted a childish private enterprise.
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، یکی از عوامل هولناک یک شرکت خصوصی کودکانه راه اندازی کرده بود
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این خدمتکار مرتکب یک عملیات خصوصی بچگانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In many emerging economies corruption is egregious overt.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از اقتصادهای نوظهور، فساد آشکار است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از اقتصادهای نوظهور فساد آشکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This double taxation is the most egregious impediment to India's single market.
[ترجمه گوگل]این مالیات مضاعف فاحش ترین مانع بر سر راه بازار واحد هند است
[ترجمه ترگمان]این مالیات مضاعف the مانع از بازار واحد هند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بزرگ (صفت)
mighty, senior, large, gross, great, numerous, extra, head, adult, major, big, dignified, grand, voluminous, extensive, massive, enormous, grave, majestic, bulky, eminent, lofty, egregious, immane, jumbo, king-size, sizable, sizeable, walloping

برجسته (صفت)
prime, master, striking, leading, protuberant, distinguished, outstanding, illustrious, dominant, bossed, prominent, eminent, bossy, gibbous, bulging, convex, bunchy, famous, predominant, egregious, noted, dome-shaped, kenspeckle, embossed, knobby, laureate, noticeable, overriding, palmary, stereometric, supereminent, torose

انگشت نما (صفت)
flagrant, conspicuous, egregious

نمایان (صفت)
seeming, visible, dominant, egregious, ostensible

فاحش (صفت)
tremendous, exorbitant, egregious, inordinate

انگلیسی به انگلیسی

• rude, flagrant; illustrious (archaic)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : egregiousness
✅️ صفت ( adjective ) : egregious
✅️ قید ( adverb ) : egregiously
formal /disapproving
extremely bad in a way that is very noticeable
رسمی، ناپسند
بطور محسوس و آشکار، فوق العاده بد
It was an egregious error for a statesman to show such ignorance.
The charge against him—in essence, kidnapping children—is egregious, and any world leader that is willing to welcome Mr. Putin is reprehensible.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/egregious?q=egregious
🔴 تعریف
◀️ مثال
یک صفت که با more و most تفضیلی و عالی میشود.
Egregiously قید آن و Egregiousness اسم آن است
تلفظ : اِگری جِس
معنی : فاحش، بزرگ، برجسته، نمایان، انگشت نما
🚨 Egregious بیشتر با واژگانی مثل خطا، اشتباه میاد و یعنی خطای بسیار زننده، بد و غیرقابل قبول هست
...
[مشاهده متن کامل]

🚨 نکته جالب اینکه این واژه در گذشته معنی "به شدت خوب" داشته
🔴 formal : very bad and easily noticed
🔴 extremely bad in a way that is very noticeable
🔴 outstandingly bad; shocking
🔴 ( ARCHAIC ) : remarkably good
◀️ The article contains a number of egregious [=glaring, obvious] errors.
◀️ an egregious example of political bias
◀️ egregious misconduct
◀️ an egregious error : اشتباه لپی
◀️ egregious abuses of copyright
◀️ an egregious example of misrepresentation
◀️ It was an egregious error for a statesman to show such ignorance
◀️ The second example is more egregious because it involves a clear misconstrual.
◀️ How do some of them have the right to vot ?
Bro. . . What? They ain't even say anything that egregious
🏷️ SIMILAR 🏷️
shocking / appalling / horrific / horrifying / horrible / terrible / awful / dreadful / grievous / gross / ghastly / hideous / horrendous / frightful / atrocious / abominable / abhorrent / outrageous / monstrous / nightmarish / heinous / harrowing / dire / unspeakable / shameful / flagrant / glaring / blatant / scandalous / unforgivable / unpardonable / intolerable
🏷️ OPPOSITE 🏷️
marvellous

The dictator’s abuse of human rights was so egregious that many world leaders demanded that he be tried in an international court for genocide.
فاحش . بسیار بد
✅فاحش،
( با تداعی بد ) چشمگیر
1 ) I think people are going to be shocked with some of the egregious contact that happened within the Capitol"
2 ) Residents of Kaliningrad, Russia’s westernmost region, search for meaning in a building many see as an egregious architectural mistake. “It’s ugly, but it’s ours”
...
[مشاهده متن کامل]

3 ) lawmakers who are facing indictments or criminal investigations or who have otherwise broken with their party in a particularly egregious way
NEW YORK TIMES@

فاحش
اشتباه فاحش
اختلاف فاحش

منزجرکننده - انزجارآور
شنیع
پافشاری روی یک کار غلط.
فجیع
شوکه کننده.
وحشتناک.
زننده.
Prestigious . . . aegis
Prestigious با شخصیت و معروف شناخته شدن تا حدودی ناشی از گره زدن و پیچاندن و تردستی که از خود نشان می دهد که میتونه معنی خوب بده یا بد
aegis از واژه یونان باستان به معنای سپر آتنا . . . سپر آتنا معمولا نشان داده میشود با چندی از مار و با سر مدوسا جاسازی شده در سر . . . این سپر آتنا بیشتر نماد محافظت و قدرت از گارد و افسران نظامی است . . . به عبارتی سپر پشم مانند یا زره سینه زئوس یا آتنا . . . سپر آتنا در مرکز سر مدوسا حمل می شده یا بهتر جاسازی شده
...
[مشاهده متن کامل]


مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس