eight

/ˈeɪt//eɪt/

معنی: عددهشت
معانی دیگر: هشت، (گروه) هشت نفری، هشت تایی، هشت یکانی، هشت واحدی، (اتومبیل) هشت سیلندری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the number represented by the Arabic numeral 8 and by the Roman numeral VIII.

(2) تعریف: the number that follows seven and precedes nine in the sequence of cardinal numbers.
صفت ( adjective )
• : تعریف: being eight in number.

جمله های نمونه

1. eight days
هشت روز

2. eight horses will race for the golden cup
هشت اسب برای کاپ طلا مسابقه خواهند داد.

3. eight hours of rest every night
هشت ساعت خواب در هر شب

4. eight is an even number
هشت عدد جفت است.

5. eight of the pups were beautiful, the only exception was a potbellied little male
هشت تا از توله سگ ها زیبا بودند و یگانه استثنا یک توله ی نر شکم گنده بود.

6. children eight years old or under
بچه های هشت ساله یا کمتر

7. to pack eight workers in a taxi
هشت کارگر را در یک تاکسی چپاندن

8. behind the eight ball
(خودمانی) در موقعیت بسیار بد

9. each shift lasts eight hours
هر نوبت کار هشت ساعت طول می کشد.

10. i slept for eight hours
هشت ساعت خوابیدم.

11. tehran contains about eight million inhabitants
تهران دارای حدود هشت میلیون شهروند است.

12. the driver squeezed eight passengers into his taxi
راننده هشت مسافر را در تاکسی خود چپاند.

13. he is conversant in eight languages
او هشت زبان بلد است.

14. i begin work at eight in the morning
ساعت هشت بامداد آغاز به کار می کنم.

15. six and two equals eight
شش با دو مساویست با هشت

16. ten minus two leaves eight
ده منهای دو می شود هشت.

17. the class begins at eight o'clock
کلاس ساعت هشت آغاز می شود.

18. the mess opens at eight
غذاخوری ساعت هشت باز می شود.

19. the war continued for eight years
جنگ هشت سال ادامه داشت.

20. we had breakfasted at eight
ساعت هشت صبحانه خورده بودیم.

21. dinner will be served at eight
ساعت هشت شام داده می شود.

22. dinner is served between five and eight
شام بین ساعت پنج و هشت سرو می شود.

23. this microscope has a magnification of eight
بزرگ نمایی این میکروسکوپ هشت برابر است.

24. world news will be broadcast at eight
اخبار جهان (نودادهای جهان) ساعت 8 پخش خواهد شد.

25. the accountants stewed in a windowless room eight hours a day
حسابدارها در یک اتاق بی پنجره روزی هشت ساعت از گرما کلافه می شدند.

26. it was a mismatch and we lost zero to eight
تیم ها نابرابر بودند و ما صفر به هشت باختیم.

27. the consumption of electricity has gone up by a factor of eight
مصرف برق هشت مرتبه زیادتر شده است.

28. I didn't leave the office until eight o'clock last night.
[ترجمه گوگل]دیشب تا ساعت هشت دفتر را ترک نکردم
[ترجمه ترگمان]تا ساعت هشت صبح از دفتر خارج نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Eight people were held hostage for four months.
[ترجمه گوگل]هشت نفر به مدت چهار ماه گروگان بودند
[ترجمه ترگمان]هشت نفر رو برای چهار ماه گروگان گرفته بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. He had been circumcised within eight days of birth as required by Jewish law.
[ترجمه گوگل]او طبق قوانین یهودی در عرض هشت روز پس از تولد ختنه شده بود
[ترجمه ترگمان]او در طی هشت روز تولد، طبق قانون یهودیان ختنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عددهشت (اسم)
eight

تخصصی

[ریاضیات] هشت

انگلیسی به انگلیسی

• number 8
being 8 in number
eight is the number 8.

پیشنهاد کاربران

واژه eight به معنای هشت
واژه eight به معنای عدد هشت، عددی است که قبل از 9 و بعد از 7 می آید. eight یک عدد زوج است و در انگلیسی صفت شمارشی محسوب می شود که برای شمارش چیزها یا اشخاص به کار می رود.
منبع: سایت بیاموز
هشت
8
هشت برابر
عدد هشت [در ریاضیات]

بپرس