elbow grease

/ˈelˌboʊˈɡriːs//ˈelbəʊɡriːs/

معنی: خرحمالی، نیروی حاصله از کاردستی، کد یمین
معانی دیگر: (عامیانه) کار سخت بدنی، کد یمین کارپرزحمت، کارسخت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) vigorous physical exertion, as in doing work.
مشابه: toil

جمله های نمونه

1. Elbow grease gives the best polish.
[ترجمه گوگل]گریس آرنج بهترین پولیش را می دهد
[ترجمه ترگمان]روغن Elbow بهترین لاک را به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It took a considerable amount of polish and elbow grease before the brass shone like new.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه برنج مانند نو بدرخشد، مقدار قابل توجهی پولیش و گریس آرنج لازم بود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه برنجی مثل نو برق بزنند، مقدار زیادی روغن و روغن خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The polish needs a certain amount of elbow grease to apply.
[ترجمه حامد] پولیشش خیلی کار میبره
|
[ترجمه گوگل]پولیش برای اعمال به مقدار مشخصی گریس آرنج نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]لاک به مقدار مشخصی از روغن ماهی نیاز دارد تا به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You'll need to use some elbow grease to get that floor clean.
[ترجمه حامد] تمیز کردن کف اینجا سخت کار میبره
|
[ترجمه گوگل]برای تمیز کردن آن کف باید از مقداری گریس آرنج استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]باید از چند تا چربی استفاده کنی تا کف اتاق رو تمیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pioneering vision is required, and elbow grease!
[ترجمه گوگل]بینایی پیشگام مورد نیاز است و گریس آرنج!
[ترجمه ترگمان]تصویر Pioneering لازم است و گریس بازو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They now need to put some real elbow grease into promoting the product.
[ترجمه گوگل]آنها اکنون باید مقداری گریس آرنج واقعی را برای تبلیغ محصول استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال حاضر نیاز دارند تا مقدار کمی از چربی زیر را در تبلیغ محصول قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grant: Elbow grease? can I buy that? Is it expensive?
[ترجمه گوگل]گرانت: گریس آرنج؟ آیا می توانم آن را بخرم؟ گران است؟
[ترجمه ترگمان]روغن سوخته؟ میتونم اینو بخرم؟ گرونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The young man needs to use a little elbow grease; he is too slack altogether.
[ترجمه گوگل]مرد جوان باید از کمی گریس آرنج استفاده کند او در کل خیلی سست است
[ترجمه ترگمان]جوان باید از یک آرنج کوتاه به استفاده استفاده کند؛ او خیلی شل و وارفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you use a bit of elbow grease you'll get the floor clean.
[ترجمه گوگل]اگر از کمی گریس آرنج استفاده کنید، کف را تمیز خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اگر از یک تکه از elbow استفاده کنی، زمین را تمیز می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Elbow grease give the best polish.
[ترجمه گوگل]گریس آرنج بهترین پولیش را می دهد
[ترجمه ترگمان]روغن چرب، بهترین لاک ناخن دنیا را به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Using the right tool can save a lot of elbow grease.
[ترجمه گوگل]استفاده از ابزار مناسب می تواند مقدار زیادی از چربی آرنج را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از ابزار مناسب می تواند مقدار زیادی از چربی بازو را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hopefully, this knowledge will save many householders a great deal of elbow grease!
[ترجمه گوگل]امیدواریم که این دانش بسیاری از خانوارها را از گریس آرنج نجات دهد!
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، این دانش بسیاری از مالکان را به مقدار زیادی از چربی بازو حفظ خواهد کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cleaning Thanks to the availability of steam, cleaning is now a simple task, taking very little effort and no elbow grease.
[ترجمه گوگل]تمیز کردن به لطف در دسترس بودن بخار، تمیز کردن اکنون یک کار ساده است، تلاش بسیار کمی می کند و بدون چربی آرنج
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن با در دسترس بودن بخار، تمیز کردن در حال حاضر کار ساده ای است و تلاش بسیار کمی و بدون چربی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I give the pink botty a thorough good scrub, putting in plenty of elbow grease.
[ترجمه گوگل]من به کتانی صورتی یک اسکراب خوب می دهم و مقدار زیادی گریس آرنج را داخل آن می زنم
[ترجمه ترگمان]من لباس صورتی درست و حسابی می پوشم و کلی روغن داغ می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرحمالی (اسم)
grind, slog, moil, fag, corvee, drudgery, elbow grease, plod, punisher, taskwork, hackwork, spadework

نیروی حاصله از کاردستی (اسم)
elbow grease

کد یمین (اسم)
elbow grease

انگلیسی به انگلیسی

• physical effort, hard work
elbow grease is the effort and energy that you use when doing physical work like rubbing or polishing; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

عرق ریزی ( نشان از کار زیاد و پرزحمت )
زورِ بازو

بپرس