electrifying

جمله های نمونه

1. she gave an electrifying performance
او نمایش مبهوت کننده ای را ارائه داد.

2. She would sit at the piano and sing, electrifying us all.
[ترجمه گوگل]او پشت پیانو می نشست و آواز می خواند و همه ما را برق می داد
[ترجمه ترگمان]او کنار پیانو می نشست و آواز می خواند، electrifying را electrifying می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The view of the mountains was electrifying.
[ترجمه طارق] منظره کوهستانی فوق العاده بود
|
[ترجمه گوگل]منظره ی کوه ها برق گرفت
[ترجمه ترگمان]منظره کوهستان electrifying شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The band gave an electrifying performance.
[ترجمه گوگل]گروه یک اجرای برقی ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]گروه نمایشی هیجان انگیز را اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dancers gave an electrifying performance.
[ترجمه گوگل]رقصندگان یک اجرای برقی ارائه کردند
[ترجمه ترگمان]رقصندگان نمایشی مهیج به عمل آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Greek runner produced an electrifying burst of speed over the last 50 metres.
[ترجمه گوگل]دونده یونانی در 50 متر گذشته یک انفجار برقی از سرعت تولید کرد
[ترجمه ترگمان]دونده یونانی در طول ۵۰ متر اخیر سرعت electrifying را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was an electrifying race, made more so as the runners approached the third stage.
[ترجمه گوگل]این یک مسابقه برقی بود که با نزدیک شدن دوندگان به مرحله سوم بیشتر شد
[ترجمه ترگمان]این مسابقه هیجان انگیز و هیجان انگیز بود، به طوری که دوندگان به مرحله سوم نزدیک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had never witnessed anything so electrifying.
[ترجمه گوگل]او هرگز شاهد چیزی به این برق‌آمیز نبوده بود
[ترجمه ترگمان]او هرگز چیزی چنان هیجانی ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He gave an electrifying performance.
[ترجمه گوگل]او عملکردی پر انرژی ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او یک عملکرد هیجان انگیز را تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then he can play like a dream, electrifying Anfield with that direct, no-nonsense running style which strikes fear into defenders.
[ترجمه گوگل]سپس او می تواند مانند یک رویا بازی کند و آنفیلد را با آن سبک دویدن مستقیم و بی معنی که ترس را در مدافعان ایجاد می کند، برق بخشد
[ترجمه ترگمان]سپس او می تواند مانند یک رویا بازی کند، سبک Anfield را با آن سبک اجرا کننده مستقیم و بدون حرف بی معنی که باعث ترس مدافعان می شود، بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The effect of the seizure was electrifying.
[ترجمه گوگل]اثر تشنج برق زا بود
[ترجمه ترگمان]تاثیر این حمله هیجان انگیز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was Kobe, easing into dominance while electrifying the crowd.
[ترجمه گوگل]کوبی بود، در حالی که جمعیت را به جریان انداخته بود، به تسلط می رسید
[ترجمه ترگمان]آنجا کوبه بود، در حالی که جمعیت را به هیجان می آورد، نفوذ خود را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The President delivered an electrifying speech.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور یک سخنرانی هیجان‌انگیز ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور سخنرانی electrifying ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The night sessions, electrifying, and the crowd's always been very good to me.
[ترجمه گوگل]جلسات شبانه، پر انرژی، و ازدحام جمعیت همیشه برای من بسیار خوب بود
[ترجمه ترگمان]جلسات شبانه، electrifying، و جمعیت همیشه برای من خیلی خوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• thrilling, exciting and fascinating; causing an eruption of emotion or thrill

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : electrify
✅️ اسم ( noun ) : electricity / electric
✅️ صفت ( adjective ) : electric / electrifying / electrical
✅️ قید ( adverb ) : electrically
هیجان انگیز
شوکه کننده
تکان دهنده، شوک برانگیز

بپرس