elide

/ɪˈlaɪd//ɪˈlaɪd/

معنی: حذف کردن، ادغام کردن، از اخر برداشتن
معانی دیگر: از قلم انداختن، ستردن، (از متن و غیره) زدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: elides, eliding, elided
(1) تعریف: to leave out or slur, as a syllable or letter, in pronunciation.
مشابه: slur

- Some people elide the first 'r' in the word "library."
[ترجمه گوگل] برخی افراد اولین "r" را در کلمه "کتابخانه" حذف می کنند
[ترجمه ترگمان] برخی از مردم اولین r را در کلمه \"کتابخانه\" می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to pass over, ignore, or suppress.

جمله های نمونه

1. These habits of thinking elide the difference between what is common and what is normal.
[ترجمه گوگل]این عادات فکری تفاوت بین آنچه رایج و عادی است را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این عادات تفکر تفاوت بین آنچه معمول و معمولی است را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The 't' in 'often' may be elided.
[ترجمه گوگل]"t" در "اغلب" ممکن است حذف شود
[ترجمه ترگمان]در هر حال، ممکن است بیش از حد امکان پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He complained about BBC announcers eliding their words.
[ترجمه گوگل]او از اینکه گویندگان بی‌بی‌سی سخنانشان را رد می‌کنند، شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]او از مجری بی بی بی بی سی شکایت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 't' in 'postman' may be elided.
[ترجمه گوگل]"t" در "پستچی" ممکن است حذف شود
[ترجمه ترگمان]در مورد نامه رسان ممکن است elided نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With rapture and relief he elides with the larger unit, the glowing mass.
[ترجمه گوگل]او با لذت و تسکین با واحد بزرگتر، توده درخشان کنار می رود
[ترجمه ترگمان]با سرمستی و آرامش، با آن واحد بزرگ تر که توده درخشان آن را تشکیل می داد، از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Simple points are ignored or elided.
[ترجمه گوگل]نکات ساده نادیده گرفته می شوند یا حذف می شوند
[ترجمه ترگمان]نقاط ساده نادیده گرفته می شوند و یا نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a way, it elides it.
[ترجمه گوگل]به نوعی آن را حذف می کند
[ترجمه ترگمان]به هر حال این کار را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Current editorial practice elides the implications of multiple texts.
[ترجمه گوگل]شیوه ویرایشی کنونی پیامدهای متون متعدد را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]اعمال سرمقاله فعلی، مفاهیم ضمنی متون چندگانه را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The experiment shows that the methodissimpleand rapid and elide complex handwork reduction.
[ترجمه گوگل]این آزمایش نشان می دهد که روش کاهش کار دستی پیچیده ساده و سریع است
[ترجمه ترگمان]این آزمایش نشان می دهد که the handwork پیچیده و elide reduction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But none of these explanations can elide the fact that as multinationals increasingly look to the Chinese domestic market for growth, they are competing with Chinese companies.
[ترجمه گوگل]اما هیچ یک از این توضیحات نمی تواند این واقعیت را از بین ببرد که با توجه به اینکه شرکت های چندملیتی به طور فزاینده ای به بازار داخلی چین برای رشد چشم دوخته اند، آنها در حال رقابت با شرکت های چینی هستند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ یک از این توضیحات را نمی توان انکار کرد که با توجه به بازارهای داخلی چین برای رشد، آن ها با شرکت های چینی رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Indeed the two aims may be beginning to elide.
[ترجمه گوگل]در واقع این دو هدف ممکن است در حال از بین رفتن باشند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت این دو هدف دارد به elide آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But these theories' notions of culturally stable femininity often elide with their concept of a biologically stable individual.
[ترجمه گوگل]اما تصورات این نظریه‌ها از زنانگی پایدار فرهنگی اغلب با مفهوم فردی پایدار بیولوژیکی کنار می‌رود
[ترجمه ترگمان]اما این نظریات مربوط به یک femininity از نظر فرهنگی، اغلب با مفهوم فردی پایدار از نظر بیولوژیکی سازگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But, at the same time, the question of the diminishing urgency of consumption is elided.
[ترجمه گوگل]اما، در عین حال، مسئله کاهش فوریت مصرف نیز منتفی است
[ترجمه ترگمان]اما در عین حال، مساله کاهش ضرورت مصرف elided است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, I do think that the purpose of explanation in social science has been elided in work in this field.
[ترجمه گوگل]با این حال، من فکر می کنم که هدف از تبیین در علوم اجتماعی در کار در این زمینه حذف شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، من فکر می کنم که هدف از توضیح در علوم اجتماعی در این زمینه موثر نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In some consonant clusters, sounds are apt to be elided, ie omitted, in rapid speech.
[ترجمه گوگل]در برخی از خوشه های همخوان، صداها در گفتار سریع حذف می شوند، یعنی حذف می شوند
[ترجمه ترگمان]در برخی از خوشه ها، به نظر می رسد که اصوات در گفتار سریع حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حذف کردن (فعل)
eliminate, pretermit, expurgate, dele, delete, omit, elide, retrench

ادغام کردن (فعل)
merge, elide

از اخر برداشتن (فعل)
elide

انگلیسی به انگلیسی

• ignore; suppress; omit, leave out
if you elide a part of a word, you do not pronounce it when you are speaking; a technical term in linguistics.

پیشنهاد کاربران

حذف کردن
درآمیختن، ترکیب/مخلوط/ملحق/یک کاسه کردن

بپرس