ellipse

/əˈlɪps//ɪˈlɪps/

معنی: بیضی، شلجمی
معانی دیگر: خاگ، خاگی، خایسان، تخم مرغی، خاگسان، توم، حذف، ادغام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a closed geometric plane curve formed by the intersection of a plane at an oblique angle to the axis and opposite sides of a right circular cone; an oval conic section.

(2) تعریف: ellipsis.
مشابه: oval

جمله های نمونه

1. The Earth orbits in an ellipse.
[ترجمه ارکان ] زمین در مدار بیضی شکل می چرخد
|
[ترجمه گوگل]زمین به صورت بیضی در حال گردش است
[ترجمه ترگمان]زمین در یک بیضی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A circle is multi-fold, whereas an ellipse has two-fold symmetry.
[ترجمه گوگل]یک دایره چند برابر است، در حالی که یک بیضی دارای تقارن دو برابر است
[ترجمه ترگمان]یک دایره چند برابر است در حالی که یک بیضی تقارن دو برابر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The circle is a special case of the ellipse in which the two axes are equal in length.
[ترجمه گوگل]دایره حالت خاصی از بیضی است که طول آن دو محور برابر است
[ترجمه ترگمان]دایره یک مورد خاص از بیضی است که در آن دو محور مساوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At any point on the ellipse between apogee and perigee a spacecraft will have both a horizontal and a radial velocity.
[ترجمه گوگل]در هر نقطه از بیضی بین اوج و حضیض یک فضاپیما دارای سرعت افقی و شعاعی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در هر نقطه از بیضی، یک سفینه فضایی دارای یک سرعت شعاعی و یک سرعت شعاعی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Folding of square, pentagon, ellipse, spider and tetrahedron.
[ترجمه گوگل]چین خوردگی مربع، پنج ضلعی، بیضی، عنکبوت و چهار وجهی
[ترجمه ترگمان]چهار ضلعی، چهار ضلعی، بیضی، عنکبوت و چهار ضلعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Half ellipse head and tine end of the turning vane cause the lower pressure loss and aerodynamic noise than the hemicycle end.
[ترجمه گوگل]سر نیمه بیضی و انتهای قلاب پره گردان باعث کاهش فشار و صدای آیرودینامیکی کمتری نسبت به انتهای نیم چرخه می شود
[ترجمه ترگمان]نیمه بیضی و انتهای بادنما به علت کاهش فشار و صدای آیرودینامیک کم تر از پایان hemicycle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Planets orbit the sun in oval-shaped paths called ellipses, and the sun is slightly off to the side of the center of each ellipse.
[ترجمه گوگل]سیارات در مسیرهای بیضی شکلی به نام بیضی به دور خورشید می چرخند و خورشید کمی به سمت مرکز هر بیضی فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]سیارات در مسیر بیضی شکل به نام بیضی قرار دارند و خورشید کمی دورتر از مرکز هر بیضی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A prolate spheroid is generated by revolving an ellipse about its major axis.
[ترجمه گوگل]یک کروی پرولاتی با چرخش یک بیضی حول محور اصلی خود ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]یک spheroid با چرخش یک بیضی در حول محور اصلی آن ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Abstract For multi - ellipse detection, this paper proposed a randomized fast detection approach.
[ترجمه گوگل]برای تشخیص چند بیضی، این مقاله یک رویکرد تشخیص سریع تصادفی پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]چکیده برای تشخیص multi، این مقاله یک روش تشخیص سریع تصادفی پیشنهاد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Squish the ellipse to about half the size.
[ترجمه گوگل]اندازه بیضی را تقریباً به نصف له کنید
[ترجمه ترگمان]بیضی را به حدود نصف اندازه تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Capacitors with round or ellipse carapace and bolt under bottom can all be tested.
[ترجمه گوگل]خازن هایی با کاراپاس گرد یا بیضی و پیچ در زیر همگی قابل آزمایش هستند
[ترجمه ترگمان]Capacitors با گرد و یا ellipse carapace و bolt زیر را می توان مورد آزمایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Draw a Radial Gradient ellipse like you did for the ladybug drop shadow.
[ترجمه گوگل]یک بیضی Radial Gradient رسم کنید، همانطور که برای سایه انداختن کفشدوزک انجام دادید
[ترجمه ترگمان]یک بیضی Radial Radial رسم کنید مانند آنچه که برای سایه انداختن ladybug انجام دادید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the polygon, ellipse and circle can be filled.
[ترجمه گوگل]در چند ضلعی، بیضی و دایره را می توان پر کرد
[ترجمه ترگمان]در چند ضلعی، بیضی و دایره می توانند پر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Face moment computation for ellipse fitting complete source code, has been tested.
[ترجمه گوگل]محاسبه لحظه چهره برای کد منبع کامل برازش بیضی، آزمایش شده است
[ترجمه ترگمان]محاسبه لحظه صورت برای یک کد منبع کامل مناسب، مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیضی (اسم)
ellipse

شلجمی (اسم)
ellipse, parabola

تخصصی

[عمران و معماری] بیضی
[کامپیوتر] بیضی .
[ریاضیات] بیضی
[آمار] بیضی

انگلیسی به انگلیسی

• oval, elongated circle, egg-like shape
an ellipse is an oval shape like a flattened circle.

پیشنهاد کاربران

ellipse ( n ) ( ɪˈlɪps )
ellipse
⚠️ دوستان دقت کنید که حذف به قرینه معنای کلمه ی ellipsis هست و ellipse فقط و فقط به معنای بیضی می باشد
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

حذف در زبانشناسی

بپرس