emphysema

/ˌemfəˈziːmə//ˌemfɪˈsiːmə/

معنی: باد، نفخ، امفیزم
معانی دیگر: (پزشکی) آمفیزم، هواگرفتگی، اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا، باد درعضوی از بدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: emphysematous (adj.)
• : تعریف: a disease of the lungs marked by loss of elasticity in air cells, causing difficulty in breathing and impairment of proper heart function.

جمله های نمونه

1. Heavy cigarette smoking often causes emphysema.
[ترجمه الهام] سیگار کشیدن زیاد اغلب موجب بیماری ریوی می شود.
|
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن شدید اغلب باعث آمفیزم می شود
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن سیگار اغلب باعث emphysema می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The patient with emphysema is hacking all day.
[ترجمه رضا نی] بیمار مبتلا به آمفیزم تمام روز سرفه می کند
|
[ترجمه گوگل]بیمار مبتلا به آمفیزم تمام روز در حال هک کردن است
[ترجمه ترگمان]بیمار با emphysema در تمام روز هک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It causes heart disease, lung cancer, bronchitis and emphysema.
[ترجمه گوگل]باعث بیماری قلبی، سرطان ریه، برونشیت و آمفیزم می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری موجب بیماری قلبی، سرطان ریه، برونشیت و emphysema می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Emphysema and valvular heart disease have left him debilitated and physically dependent.
[ترجمه گوگل]آمفیزم و بیماری دریچه ای قلب او را ناتوان و از نظر جسمی وابسته کرده است
[ترجمه ترگمان]بیماری قلبی emphysema و valvular او را ضعیف و وابسته به فیزیکی رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Years ago, he had lost one lung to emphysema.
[ترجمه گوگل]سال ها پیش، او یک ریه خود را به دلیل آمفیزم از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش، او یک ریه را به خاطر emphysema از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The winter of 1958 again induced his emphysema; it was foggy, and he could not breathe without effort.
[ترجمه گوگل]زمستان 1958 دوباره آمفیزم او را ایجاد کرد مه گرفته بود و او نمی توانست بدون تلاش نفس بکشد
[ترجمه ترگمان]زمستان سال ۱۹۵۸ again به آن مبتلا شده بود؛ هوا مه آلود بود و نمی توانست بدون تلاش نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. CONCLUSIONS: Emphysema on CT scan and airflow obstruction on spirometry are related to lung cancer in a high-risk population.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آمفیزم در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در اسپیرومتری با سرطان ریه در جمعیت پرخطر مرتبط است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: emphysema در سی تی اسکن و انسداد جریان هوا در spirometry مربوط به سرطان ریه در یک جمعیت با ریسک بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And now my father has emphysema.
[ترجمه گوگل]و الان پدرم آمفیزم دارد
[ترجمه ترگمان] و حالا پدرم آسم داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main pathologies are meconium aspiration pneumonia, emphysema and the visceras congesting.
[ترجمه گوگل]پاتولوژی های اصلی پنومونی آسپیراسیون مکونیوم، آمفیزم و احتقان احشاء است
[ترجمه ترگمان]آسیب های اصلی عبارتند از: meconium، pneumonia و the congesting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What effect does emphysema have on the surface area of the lungs?
[ترجمه گوگل]آمفیزم چه تأثیری بر روی سطح ریه ها دارد؟
[ترجمه ترگمان]emphysema در سطح سطح ریه ها چه تاثیری دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We reported a case of gastric emphysema due to pyloric stenosis. Abdominal distension and vomiting with coffee ground substance were the main symptoms.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد آمفیزم معده را به دلیل تنگی پیلور گزارش کردیم اتساع شکم و استفراغ با ماده آسیاب شده قهوه علائم اصلی بودند
[ترجمه ترگمان]ما یک مورد of شکمی ناشی از pyloric stenosis را گزارش کردیم Abdominal distension و استفراغ با مواد اصلی قهوه، علائم اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chronic obstructive pulmonary emphysema; Elderly; Spontaneous pneumothorax.
[ترجمه گوگل]آمفیزم انسدادی مزمن ریه؛ مسن؛ پنوموتوراکس خود به خود
[ترجمه ترگمان]emphysema ریوی مزمن: emphysema، Elderly؛ Spontaneous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is there a role for therapeutic lobectomy for emphysema?
[ترجمه گوگل]آیا لوبکتومی درمانی برای آمفیزم نقشی دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا for برای lobectomy برای emphysema وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gaseous exchange at the alveolar surface is gravely hindered and the lesion is often accompanied by interstitial emphysema and pulmonary oedema.
[ترجمه گوگل]تبادل گازی در سطح آلوئول به شدت مختل شده و ضایعه اغلب با آمفیزم بینابینی و ادم ریوی همراه است
[ترجمه ترگمان]مبادله Gaseous در سطح alveolar به شدت متوقف می شود و the اغلب با emphysema interstitial و oedema ریوی همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oxygen and specialized breathing equipment are delivered at home to patients with asthma, emphysema, sleep apnea and other breathing disorders.
[ترجمه گوگل]اکسیژن و تجهیزات تنفسی تخصصی در خانه به بیماران مبتلا به آسم، آمفیزم، آپنه خواب و سایر اختلالات تنفسی تحویل داده می شود
[ترجمه ترگمان]تجهیزات تنفسی مخصوص اکسیژن و اکسیژن در خانه به بیماران مبتلا به آسم، emphysema، گرفتگی تنفس و دیگر اختلالات تنفسی منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باد (اسم)
blast, air, wind, gale, windiness, flatulence, squall, emphysema, whiff, flatulency, turgidity

نفخ (اسم)
flatus, wind, bloat, distension, emphysema

امفیزم (اسم)
emphysema

تخصصی

[بهداشت] آمفیزم

انگلیسی به انگلیسی

• lung disease (medical)

پیشنهاد کاربران

A chronic disease in which the tiny air sacs in the lungs become stretched and enlarged, so that they are less able to
supply oxygen to the blood
آمفیزم emphysema

آمفیزم عبارت است از یک بیماری مزمن ریه که طی آن کیسه های هوایی ( حبابچه ها ) در ریه بیش از اندازه گشاد میشوند و در نتیجه ، خاصیت ارتجاعی رشته هایی که کیسه های هوایی را به هنگام تنفس باز و بسته میکنند از بین میرود. این بیماری معمولاً در بزرگسالان و بین سنین 75 - 55 سال رخ میدهد و در مردان شایع تر از زنان است .
...
[مشاهده متن کامل]

۱. هر باد گرفتگی در اعضای بدن مثل آمفیزم در فک
۲. یک نوع بیماری ریوی
یک نوع بیماری ریوی
Emphysema ( n. ) :a dsisease that affects the lungs and makes it hard to breathe: example: Heavy cigarette smoking often causes emphysema.
[پزشکی] : آمفیزم، حالتی که آلوئول های ریوی از داخل باد کرده و متّسع شوند.
امفزیم مشکل ریوی
آمفزیم بیماری ریوی

بپرس