endearing

/enˈdiːrɪŋ//ɪnˈdɪərɪŋ/

محبوب کننده، عزیز کننده، دوست داشتنی کننده، محبت آمیز، مهربان، مهربانانه، از روی دوستی و محبت، از روی دوستی و محبت the endearing words of the nurse to the dying patient سخنان محبت آمیز پرستار به بیمار در حال مرگ

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: endearingly (adv.)
• : تعریف: inspiring or expressing warm affection.

- The students found the professor's mismatched outfits endearing.
[ترجمه گوگل] دانشجویان لباس های نامتناسب استاد را دوست داشتنی یافتند
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان لباس های professor را دوست داشتنی یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an endearing smile
لبخند دوست داشتنی

2. her endearing qualities
صفاتی که او را عزیز می کند

3. the endearing words of the nurse to the dying patient
سخنان محبت آمیز پرستار به بیمار در حال مرگ

4. He has an endearing habit of licking his lips when he'snervous.
[ترجمه گوگل]او یک عادت دوست داشتنی دارد که وقتی عصبی است لب هایش را لیس بزند
[ترجمه ترگمان]او عادت بسیار خوبی دارد که لب هایش را لیس بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has such an endearing personality.
[ترجمه گوگل]او چنین شخصیت دوست داشتنی دارد
[ترجمه ترگمان]او شخصیت دوست داشتنی و دوست داشتنی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He finds human foibles endearing, but is unforgiving of pretension.
[ترجمه گوگل]او ناتوانی‌های انسانی را دوست‌داشتنی می‌بیند، اما از تظاهر نمی‌بخشد
[ترجمه ترگمان]ضعف های بشری را دوست داشتنی می یابد، اما هیچ of ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had lately begun to make clumsy yet endearing overtures of friendship.
[ترجمه گوگل]او اخیراً شروع به ساختن اورتورهای ناشیانه و در عین حال دوست داشتنی دوستی کرده بود
[ترجمه ترگمان]تازه شروع کرده بود که دست و پایش را نرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its uplifting score, endearing characters and happy ending are all the right ingredients for a lovely night out at the cinema.
[ترجمه گوگل]امتیاز نشاط‌آور، شخصیت‌های دوست‌داشتنی و پایان خوش، همه عناصر مناسبی برای یک شب دوست‌داشتنی در سینما هستند
[ترجمه ترگمان]امتیازات uplifting، شخصیت های دوست داشتنی و پایان شاد آن، تمام ترکیبات درست برای یک شب دوست داشتنی در سینما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No doubt he had his endearing private weaknesses like other men.
[ترجمه گوگل]بدون شک او مانند سایر مردان دارای نقاط ضعف خصوصی دوست داشتنی خود بود
[ترجمه ترگمان]شکی نبود که نقاط ضعف خصوصی خود را مانند دیگران در بر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Henry's lisp is so endearing.
[ترجمه گوگل]لب های هنری خیلی دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]زبان lisp خیلی دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The endearing bathos and crassness of Laurel found an admirable foil in the elephantine smugness of his rotund partner.
[ترجمه گوگل]حمام دوست‌داشتنی و بی‌رحمی لورل، یک فویل تحسین‌برانگیز را در خودپسندی فیلی شریک زندگی‌اش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]این عزیز و لوس و گران بها، برگ برنده قابل تحسینی در نخوت و نخوت همراه او پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As Gwen, an endearing liar and fantasist, Goldie literally invades Martin's home - and ends up stealing his heart.
[ترجمه گوگل]همانطور که گوئن، یک دروغگو و خیالپرداز دوست داشتنی، گلدی به معنای واقعی کلمه به خانه مارتین حمله می کند - و در نهایت قلب او را می دزدد
[ترجمه ترگمان]\"گلدی\" همانند Gwen، یک دروغگو و fantasist دوست داشتنی است، به خانه مارتین حمله می کند و به سرقت قلب خود خاتمه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She didn't think the child's questions were endearing -- just impudent.
[ترجمه گوگل]او فکر نمی کرد که سؤالات کودک دوست داشتنی باشد - فقط گستاخی
[ترجمه ترگمان]او فکر نمی کرد که سوالات بچه دوست داشتنی است - فقط گستاخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pilot whales are endearing creatures, as anyone who has been involved in their rescue will testify.
[ترجمه گوگل]نهنگ های خلبان موجودات دوست داشتنی هستند، همانطور که هر کسی که در نجات آنها نقش داشته است شهادت خواهد داد
[ترجمه ترگمان]وال ها موجودات دوست داشتنی هستند، به عنوان کسی که در نجات آن ها دخالت داشته است، شهادت خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• arousing love or affection
if someone's behaviour is endearing, it makes you fond of them; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : endear
✅️ اسم ( noun ) : endearment
✅️ صفت ( adjective ) : endearing
✅️ قید ( adverb ) : endearingly
عزیز کننده، محبوب کننده
محبت آمیز
عزیز بودن

بپرس