endorser


معنی: ستایش کننده، ظهر نویس
معانی دیگر: پشت نویس، حواله دهنده قانون ـ فقه : ظهرنویس، ظهر نویس بازرگانى : ظهر نویس، فردى که پشت سندى را امضاء مى نماید

جمله های نمونه

1. The right to demand payment from the endorser of a commercial paper when the first party liable fails to pay.
[ترجمه گوگل]حق مطالبه وجه از ظهرنويسي اوراق تجاري در صورت عدم پرداخت وجه مسئول اول
[ترجمه ترگمان]حق درخواست پرداخت از endorser یک مقاله تجاری در زمانی که اولین حزب قادر به پرداخت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Where the holder is an endorser, he has no right of recourse against the subsequent parties.
[ترجمه گوگل]در صورتی که دارنده ظهرنویس باشد حق رجوع به طرفین بعدی ندارد
[ترجمه ترگمان]در جاییکه نگهدارنده یک endorser است، هیچ حقی برای متوسل شدن به احزاب بعدی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Illegal Endorser String! Please refer to help screen.
[ترجمه گوگل]رشته تایید کننده غیر قانونی! لطفاً به صفحه راهنما مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]فریب غیر قانونی! لطفا به صفحه کمک ارجاع دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Article 29 An endorsement shall be signed and the date of endorsement specified by the endorser.
[ترجمه گوگل]ماده 29 ظهر نویسی باید امضا و تاریخ ظهر نویسی توسط ظهرنویس مشخص شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۹ برای تایید باید و تاریخ تایید مشخص شده توسط the امضا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It boasts of avoiding dysmenorrhea and it invites Harisu to be advertising endorser.
[ترجمه گوگل]به اجتناب از دیسمنوره می بالد و هاریسو را به حمایت کننده تبلیغات دعوت می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت به اجتناب از dysmenorrhea می بالد و it ها را به تبلیغ endorser دعوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When hidden guaranty endorsement composes turning round endorsement in form, the endorsee can ask the successor as endorser to undertake the bill duty for the cause of existing guaranty relation.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ظهرنویسی ضمانت‌نامه پنهان، ظهرنویسی چرخشی را در قالب تشکیل می‌دهد، ظهرنویس می‌تواند از جانشین به‌عنوان ظهرنویس بخواهد که وظیفه قبض را برای علت رابطه ضمانتی موجود انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تامین ضمانت پنهان برای حمایت از فرم صورت می گیرد، endorsee می تواند از جانشین به عنوان endorser درخواست کند که وظیفه صورت حساب را به علت رابطه ضمانت موجود انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thanks! Don't I look too ordinary to be an endorser?
[ترجمه گوگل]با تشکر! آیا من خیلی معمولی به نظر نمی آیم که بتوانم یک تایید کننده باشم؟
[ترجمه ترگمان]! ممنون مگه من معمولی نیستم که یه آدم معمولی باشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From the view of the purpose of water resources, neither the endorser nor the transferee can modify the recordation on the water licenses at random.
[ترجمه گوگل]از نظر هدف منابع آب نه ظهرنویس و نه انتقال گیرنده نمی توانند به صورت تصادفی ثبت روی پروانه های آب را اصلاح کنند
[ترجمه ترگمان]از نظر هدف منابع آب، نه the و نه the می تواند the را در مجوزهای آب به طور تصادفی تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستایش کننده (اسم)
worshipper, endorser, venerator, worshiper

ظهر نویس (اسم)
endorser

تخصصی

[حقوق] ظهرنویس، تصدیق کننده، تأیید کننده، امضاء کننده

انگلیسی به انگلیسی

• one who signs a document (as in a check or bill); one who supports or approves (also indorser)

پیشنهاد کاربران

بپرس