enervated

جمله های نمونه

1. The hot sun enervated her to the point of collapse.
[ترجمه گوگل]آفتاب داغ او را تا حد فروپاشی هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان]خورشید داغ، او را به نقطه فرو می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. David felt too enervated to resist.
[ترجمه گوگل]دیوید آنقدر مشتاق بود که نمی توانست مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]دیوید هم بیش از آن چیزی احساس می کرد که نمی توانست در مقابلش مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was enervated from dissipation.
[ترجمه گوگل]او از پراکندگی هیجان زده شده بود
[ترجمه ترگمان]دیگر از هدر رفتن حالت تهوع پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was enervated by the luxury of palace life.
[ترجمه گوگل]او از تجملات زندگی در قصر هیجان زده شده بود
[ترجمه ترگمان]این زن از تجمل و تجمل و تجمل زندگی palace بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He seems at first laconic and enervated, loathe to put a sentence together aloud.
[ترجمه گوگل]او در ابتدا لکونیک و هیجان زده به نظر می رسد، از اینکه جمله ای را با صدای بلند کنار هم بگذارد بیزار است
[ترجمه ترگمان]نخست laconic و enervated به نظر می رسد، و از این که با صدای بلند جمله را با صدای بلند ادا کند، نفرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Feeling at once enervated and threatened, the enterprise collectively hunkers into a defensive, self-protective posture.
[ترجمه گوگل]با احساس یکباره هیجان و تهدید، شرکت به طور جمعی به یک وضعیت دفاعی و محافظتی از خود دست می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این شرکت به طور جمعی نسبت به حالت تدافعی و تدافعی به حالت دفاعی دچار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or, maybe less tired than enervated.
[ترجمه گوگل]یا، شاید کمتر خسته از عصبانیت
[ترجمه ترگمان]یا شاید کم تر از حالت enervated
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Elsewhere, callow phrasing, smudged ensemble and enervated rhythms were commonplace.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، عبارات ناهنجار، گروه لکه دار و ریتم های هیجان زده رایج بود
[ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر، callow عبارت بود از عبارت phrasing، smudged شده و ریتم های خراشیده امری عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The widespread collapse into an enervated self can not be attributed solely to the economic and social problems of our day.
[ترجمه گوگل]فروپاشی گسترده به یک من پرشور را نمی توان صرفاً به مشکلات اقتصادی و اجتماعی روز ما نسبت داد
[ترجمه ترگمان]فروپاشی گسترده در یک نفس enervated را نمی توان تنها به مشکلات اقتصادی و اجتماعی عصر ما نسبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He stayed cushioned upon her, breathless dazed, enervated, with his heart beating like hammer upon her.
[ترجمه گوگل]او در بالشتک بر او ماند، گیج و پریشان نفس، با قلبش که مانند چکش بر او می تپید
[ترجمه ترگمان]در حالی که از فرط گیجی نفسش بند آمده بود، با قلبی که مثل چکش به او ضربه می زد، به او نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Enervated by the heat, we rested under a shady tree until our strength was restored.
[ترجمه گوگل]ما که از گرما انرژی گرفته بودیم، زیر یک درخت سایه‌دار استراحت کردیم تا قدرتمان به دست آمد
[ترجمه ترگمان]به خاطر گرما، ما زیر سایه درختی استراحت کردیم تا اینکه قوای ما بهبود پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The long march in the sun enervated the soldiers.
[ترجمه گوگل]راهپیمایی طولانی زیر نور خورشید سربازان را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]راهپیمایی طولانی در خورشید و سربازان آغاز می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Warm winds make many people feel enervated and depressed.
[ترجمه گوگل]بادهای گرم باعث می شود بسیاری از مردم احساس نشاط و افسردگی کنند
[ترجمه ترگمان]باده ای گرم باعث می شود که افراد زیادی احساس افسردگی و افسردگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you feel enervated by the heat, try a swim in the cool ocean.
[ترجمه گوگل]اگر از گرما هیجان زده می شوید، شنا در اقیانوس خنک را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]اگر از گرما احساس خواب آلودگی می کنید، در اقیانوس آرام شنا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if you feel enervated, you feel that you have lost your strength and liveliness; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enervate
✅️ اسم ( noun ) : enervation
✅️ صفت ( adjective ) : enervated / enervating
✅️ قید ( adverb ) : enervatingly
ناتوان
سست، بی حال

بپرس