enkindle

/ɪnˈkɪndl̩//ɪnˈkɪndl̩/

معنی: گرفتن، بر افروختن
معانی دیگر: به هیجان آوردن، به شور آوردن، (آتش) روشن کردن، شعله ور کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: enkindles, enkindling, enkindled
مشتقات: enkindler (n.)
(1) تعریف: to set on fire; ignite.
مشابه: burn, fire, inflame, kindle

(2) تعریف: to arouse or excite; activate.
مشابه: arouse, fire, inflame, kindle

جمله های نمونه

1. The call put out by the Prime Minister enkindled our blood.
[ترجمه گوگل]ندای نخست وزیر خون ما را شعله ور کرد
[ترجمه ترگمان]این تماس توسط نخست وزیر enkindled خون ما انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whether Beijing 2008 Paralympic Games will enkindle your heartthrob?
[ترجمه گوگل]آیا بازی‌های پارالمپیک 2008 پکن می‌تواند قلب شما را برانگیزد؟
[ترجمه ترگمان]آیا بازی های پارالمپیک ۲۰۰۸ پکن heartthrob شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That hope might enkindle you to aim at the throne.
[ترجمه گوگل]این امید ممکن است شما را به سمت تاج و تخت سوق دهد
[ترجمه ترگمان]این امید ممکن است شما را به تخت سلطنت برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Accustom yourself continually to make many acts of love, for they enkindle and melt the soul.
[ترجمه گوگل]پیوسته خود را به انجام بسیاری از اعمال عاشقانه عادت دهید، زیرا آنها روح را شعله ور و ذوب می کنند
[ترجمه ترگمان]پیوسته به خود تلقین می کنید که بسیاری از اعمال عشق را انجام می دهند، زیرا که روح دارند و روح را ذوب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the art of music he also recognized a powerful aid to enkindle enthusiasm for the practice of virtue.
[ترجمه گوگل]او همچنین در هنر موسیقی کمکی قدرتمند برای برانگیختن اشتیاق برای تمرین فضیلت تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]در هنر موسیقی، او همچنین یک کمک قوی به شور و شوق enkindle برای عمل تقوا را به رسمیت شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتن (فعل)
snatch, grab, cease, take, receive, obtain, hold, assume, engage, capture, pickup, catch, kindle, gripe, nail, educe, detract, devest, enkindle, obturate, wed

بر افروختن (فعل)
fire, glow, kindle, inflame, enflame, overheat, enkindle, ignify, provoke, relume

انگلیسی به انگلیسی

• kindle, ignite, light, set on fire; arouse passion, excite

پیشنهاد کاربران

بپرس