enquiry

/ɪnˈkwaɪəri//ɪnˈkwaɪəri/

معنی: پرس و جو، استفسار
معانی دیگر: پرس و جو، استفسار

جمله های نمونه

1. I want to make an enquiry about train times.
[ترجمه مهدی] میخواستم در مورد زمان حرکت قطار سوال بپرسم
|
[ترجمه Mos] میخواهم در مورد زمان حرکت قطارها پرس و جو کنم
|
[ترجمه زهرا] می خواهم در مورد زمان حرکت قطار بپرسم
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد زمان قطار پرس و جو کنم
[ترجمه ترگمان]می خواهم درباره ایام قطار پرس و جو کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The enquiry must be independently conducted.
[ترجمه گوگل]پرس و جو باید به طور مستقل انجام شود
[ترجمه ترگمان]تحقیق باید مستقل انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These comments are not directly relevant to this enquiry.
[ترجمه گوگل]این نظرات مستقیماً با این تحقیق مرتبط نیستند
[ترجمه ترگمان]این نظرات مستقیما با این تحقیق مرتبط نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Judge Langdale is to preside over the official enquiry into the case.
[ترجمه گوگل]قاضی لنگدیل ریاست تحقیقات رسمی این پرونده را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]قاضی Langdale مسئول رسیدگی رسمی این پرونده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They've passed the enquiry over to the police.
[ترجمه گوگل]آنها تحقیقات را به پلیس منتقل کرده اند
[ترجمه ترگمان]با پرس و جو به پلیس خبر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the enquiry the minister maintained that nothing illegal had been done.
[ترجمه گوگل]در این تحقیق وزیر اظهار داشت که هیچ اقدام غیرقانونی انجام نشده است
[ترجمه ترگمان]در مورد پرس و جو و پرس و جو مدعی بود که هیچ کار غیر قانونی انجام نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Local MPs are calling for a full independent enquiry into the way the police handled the affair.
[ترجمه گوگل]نمایندگان پارلمان محلی خواستار یک تحقیق مستقل کامل در مورد نحوه رسیدگی پلیس به این ماجرا هستند
[ترجمه ترگمان]نمایندگان مجلس محلی خواستار تحقیق کامل مستقل در مورد نحوه اداره امور توسط پلیس شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The police are following several lines of enquiry.
[ترجمه گوگل]پلیس چندین خط تحقیقات را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس چندین خط تحقیق را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The government has ordered a public enquiry into the affair.
[ترجمه گوگل]دولت دستور تحقیق عمومی در این مورد را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت دستور تحقیق درباره این موضوع را صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A government enquiry has been launched.
[ترجمه گوگل]تحقیقات دولتی آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقاتی دولتی آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With respect to your enquiry, I enclose an explanatory leaflet.
[ترجمه گوگل]با توجه به سؤال شما، من یک جزوه توضیحی را ضمیمه می کنم
[ترجمه ترگمان]با توجه به پرس و جو من یک بروشور توضیحی به او دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Children are born with a spirit of enquiry.
[ترجمه گوگل]بچه ها با روحیه تحقیق به دنیا می آیند
[ترجمه ترگمان]کودکان با روحیه تحقیقاتی به دنیا می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The proceedings of the enquiry will take place in private.
[ترجمه گوگل]مراحل استعلام به صورت خصوصی انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]روند تحقیق در بخش خصوصی صورت خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We are hoping the enquiry will provide an explanation for the accident.
[ترجمه گوگل]امیدواریم تحقیقات در مورد این حادثه توضیحی ارائه کند
[ترجمه ترگمان]امیدواریم که این تحقیق توضیحی برای این حادثه ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرس و جو (اسم)
inquiry, query, enquiry

استفسار (اسم)
inquiry, query, enquiry

تخصصی

[حسابداری] درخواست
[حقوق] تحقیق، بازجویی، استفسار

انگلیسی به انگلیسی

• investigation, search for information

پیشنهاد کاربران

استعلام ( حقوقی )
این کلمه، جایگزین formal برای کلمه question هست. یعنی همون معنی رو میده اما فرمال است.
inquery
تفحص
( A question about sth ( make an enquiry
پژوهش، تحقیق، جستار
an official process to find out the cause of something or to find out information about something. Ox
تحقیق
استعلام
سؤال - پرسش - جست و جو
پرس و جو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس