enticing

/enˈtaɪsɪŋ//ɪnˈtaɪsɪŋ/

(verb transitive) کشنده، فریبنده، اغواکننده

جمله های نمونه

1. An enticing smell came from the kitchen.
[ترجمه گوگل]بوی فریبنده ای از آشپزخانه می آمد
[ترجمه ترگمان]بوی enticing از آشپزخانه می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An enticing smell came from the bakery.
[ترجمه گوگل]بوی فریبنده ای از نانوایی می آمد
[ترجمه ترگمان]بوی enticing از نانوایی می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The offer was too enticing to refuse.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد برای امتناع بیش از حد فریبنده بود
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد چنان فریبنده و فریبنده بود که نمی شد از آن امتناع ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Highways, developed to ease traffic, multiply traffic by enticing more drivers out on the roads.
[ترجمه گوگل]بزرگراه‌هایی که برای تسهیل ترافیک ایجاد شده‌اند، با جذب رانندگان بیشتر در جاده‌ها، ترافیک را چند برابر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بزرگراه ها، برای تسهیل ترافیک ایجاد شده اند، ترافیک را ضرب می کنند و رانندگان بیشتری را در جاده ها جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Turns out tempera contains enticing egg yolk.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که مزاج حاوی زرده تخم مرغ فریبنده است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که tempera حاوی محتویات enticing تخم طلایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Companies throw them in as enticing make-weights in their employees' pay packets.
[ترجمه گوگل]شرکت‌ها آنها را به عنوان وزنه‌های فریبنده در بسته‌های دستمزد کارمندان خود قرار می‌دهند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها آن ها را به عنوان make فریبنده در حقوق کارمندان خود پرتاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those numbers have become more enticing to Sen.
[ترجمه گوگل]این اعداد برای سن فریبنده تر شده اند
[ترجمه ترگمان]این ارقام نسبت به سناتور بسیار جذاب تر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is enticing insurance companies to improve their level of service to urban areas.
[ترجمه گوگل]او شرکت های بیمه را برای بهبود سطح خدمات خود به مناطق شهری وسوسه می کند
[ترجمه ترگمان]او شرکت های بیمه را اغوا می کند تا سطح خدمات خود را به مناطق شهری ارتقا دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a liberalized context other options look more enticing; they also become more feasible.
[ترجمه گوگل]در یک زمینه آزاد شده، گزینه های دیگر جذاب تر به نظر می رسند آنها نیز امکان پذیرتر می شوند
[ترجمه ترگمان]در شرایط آزاد، گزینه های دیگر اغوا کننده تر به نظر می رسند؛ آن ها نیز بیشتر امکان پذیر تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Floor lamps Use a floor lamp to create enticing pools of light.
[ترجمه گوگل]چراغ های کف از یک چراغ کف برای ایجاد حوضچه های نور فریبنده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]چراغ های کف از چراغ کف برای ایجاد استخرهای فریبنده نور استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nevertheless, this is an enticing introduction to the subject.
[ترجمه گوگل]با این وجود، این مقدمه ای جذاب برای موضوع است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این یک مقدمه فریبنده برای این موضوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That enticing possibility is why they are bound to have a go.
[ترجمه گوگل]این امکان فریبنده به همین دلیل است که آنها مجبور به رفتن هستند
[ترجمه ترگمان]این امکان فریبنده این است که چرا باید بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What had seemed so fresh and enticing at first was now stale, predictable.
[ترجمه گوگل]چیزی که در ابتدا بسیار تازه و فریبنده به نظر می رسید اکنون کهنه و قابل پیش بینی بود
[ترجمه ترگمان]آنچه در ابتدا این قدر تازه و فریبنده به نظر می رسید، اکنون کهنه و قابل پیش بینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It has an enticing colour photograph of palm trees and white sand.
[ترجمه گوگل]این یک عکس رنگی فریبنده از درختان نخل و ماسه سفید دارد
[ترجمه ترگمان]آن یک عکس رنگی فریبنده از درختان نخل و ماسه سفید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tempting, luring, seductive
something that is enticing is extremely attractive; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : entice
✅️ اسم ( noun ) : enticement
✅️ صفت ( adjective ) : enticing
✅️ قید ( adverb ) : enticingly
Attractive
جذاب
وسوسه کننده - فریبنده
مترادف tempting

بپرس