entreaty

/enˈtriːti//ɪnˈtriːti/

معنی: التماس، استدعاء، عجز
معانی دیگر: استدعا، تمنا، بیش خواهش، یوبه، یوزه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: entreaties
• : تعریف: an urgent or emotional request; plea.
مترادف: adjuration, appeal, petitions, plea, prayer
مشابه: behest, bid, cry, invocation, petition, request, solicitation, supplication

جمله های نمونه

1. if entreaty fails i will resort to threats
اگر تمنا اثر نکند به تهدید متوسل خواهم شد.

2. The tyrant was deaf to the entreaties of the slaves.
[ترجمه نوید همتی] ارباب به التماس های برده ها بی اعتنا بود
|
[ترجمه شان] آن ستمگر ( ظالم ) در برابر التماس های بردگان، ناشنوا بود.
|
[ترجمه گوگل]ظالم در برابر التماس های بردگان کر بود
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He began with entreaties and ended with a threat.
[ترجمه شان] او ( سخنش ) را با التماس و تمنا، آغاز کرد و با تهدید به پایان برد.
|
[ترجمه گوگل]او با التماس شروع کرد و با تهدید به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]او با التماس و التماس شروع به صحبت کرد و با تهدید به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were all moved by her entreaties.
[ترجمه گوگل]همه ما تحت تأثیر التماس های او قرار گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما همه با اصرار او حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The FA has resisted all entreaties to pledge its support to the cam-paign.
[ترجمه گوگل]اتحادیه فوتبال انگلیس در برابر همه درخواست‌ها برای حمایت از کمپین مقاومت کرده است
[ترجمه ترگمان]FA با تمام درخواست های خود مبنی بر تعهد خود به the - paign مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The murderer's entreaties for mercy availed to nothing.
[ترجمه گوگل]التماس های قاتل برای رحمت فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]التماس و التماس قاتل به هیچ چیز فایده نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She held up her arms in entreaty.
[ترجمه گوگل]دستانش را به نشانه التماس بالا گرفت
[ترجمه ترگمان]دست هایش را به التماس بالا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She refused to become involved with him despite his passionate entreaties.
[ترجمه گوگل]علیرغم التماس های پرشور او حاضر نشد با او درگیر شود
[ترجمه ترگمان]با وجود درخواست های عاشقانه او از شرکت در این کار خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His life was meaningless without Coleen, she had not replied to his entreaties so he would end it all.
[ترجمه گوگل]زندگی او بدون کولین بی معنی بود، او به التماس های او پاسخ نداده بود تا او به همه چیز پایان دهد
[ترجمه ترگمان]زندگی او بی آن که Coleen بی معنی باشد، به entreaties جواب نداده بود تا همه چیز را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such entreaties to passing travellers were not infrequent in lonely country at the time.
[ترجمه گوگل]چنین التماس هایی به مسافران رهگذر در آن زمان در کشور تنهایی کم نبود
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها از مسافران عبور کرده و در آن زمان در یک کشور تنها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus, year after year, working people turn a deaf ear to union entreaties.
[ترجمه گوگل]بنابراین، سال به سال، کارگران گوش خود را به درخواست های صنفی کر می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سال به سال، افراد شاغل یک گوش ناشنوا را به درخواست های اتحادیه تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cinderella begs to be permitted to go. Despite denials, she persists in her entreaties.
[ترجمه گوگل]سیندرلا التماس می کند که اجازه رفتن داشته باشد علیرغم انکارها، او به التماس های خود پافشاری می کند
[ترجمه ترگمان]سیندرلا خواهش می کند که به من اجازه رفتن بدهد با وجود انکار، او اصرار می ورزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I found him hostile to my entreaties.
[ترجمه گوگل]او را با التماس های من دشمنی می دیدم
[ترجمه ترگمان]من او را با التماس و التماس های من آشنا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These entreaties, though modified, come in a direct line from the prophets of the Old Testament.
[ترجمه گوگل]این التماس ها، اگرچه اصلاح شده اند، اما مستقیماً از پیامبران عهد عتیق آمده است
[ترجمه ترگمان]این تضرع آمیز، هر چند تغییر یافته بود، در خطی مستقیم از پیامبران کتاب عهد قدیم آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

التماس (اسم)
adjuration, appeal, supplication, entreaty, solicitation, conjuration, suppliance, rogation

استدعاء (اسم)
supplication, entreaty, boon, plea

عجز (اسم)
weakness, paralysis, impotence, impotency, entreaty, cry, impuissance, inability, disability, disablement, incapacity, insufficiency, incapability, imploration, insufficience

انگلیسی به انگلیسی

• plea, request
an entreaty is a humble and serious request; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : entreat
✅️ اسم ( noun ) : entreaty
✅️ صفت ( adjective ) : entreating
✅️ قید ( adverb ) : entreatingly
I beg
Be serious and determined
استدعا میکنم
جدی و مصمم باشید

بپرس