enveloped

/enˈveləp//ɪnˈveləp/

(verb transitive) پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی را گرفتن، احاطه کردن

جمله های نمونه

1. flames enveloped the house
شعله های آتش خانه را در کام خود فرو برد.

2. a shroud enveloped her body
کفنی دور بدن او پیچیده شده بود

3. dark clouds enveloped the moon
ابرهای تیره ای ماه را دربر گرفته بود

4. the drowsy silence that had enveloped the village
سکوت خواب گونه ای که دهکده را فرا گرفته بود

5. The baby was enveloped in blankets.
[ترجمه گوگل]نوزاد را در پتو پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان]بچه در پتو پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The curtains were enveloped in a sheet of flame.
[ترجمه گوگل]پرده ها در ورقه ای از شعله پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]پرده ها را در هاله ای از شعله فرو برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The porcelain vase is enveloped in cotton.
[ترجمه گوگل]گلدان چینی با پنبه پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]گلدان چینی در پنبه پیچیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The long cloak she was wearing enveloped her completely.
[ترجمه گوگل]شنل بلندی که پوشیده بود او را کاملا پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]شنل بلندش را کام لا احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mountain peak was enveloped in mist and clouds.
[ترجمه گوگل]قله کوه در مه و ابرها احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]قله کوه در مه و مه پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The house was enveloped in smoke.
[ترجمه گوگل]خانه را دود فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان]خانه از دود پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The opera theatre was soon enveloped in flames.
[ترجمه گوگل]تئاتر اپرا به زودی در شعله های آتش گرفت
[ترجمه ترگمان]به زودی سالن اپرا در میان شعله های آتش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The area is enveloped in a pall of neglect.
[ترجمه گوگل]این منطقه در غفلت محصور شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه در هاله ای از بی توجهی پیچیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The river appeared as if enveloped in smog.
[ترجمه گوگل]رودخانه به نظر می رسد که گویی در دود احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]رودخانه طوری به نظر می رسید که انگار در مه پیچیده شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The coat was far too big it completely enveloped him.
[ترجمه گوگل]کت خیلی بزرگ بود و کاملا او را در بر گرفت
[ترجمه ترگمان]این نیم تنه بیش از حد بزرگ بود که او را در خود پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The building was soon enveloped in flames.
[ترجمه گوگل]ساختمان به زودی در آتش سوخت
[ترجمه ترگمان]به زودی ساختمان در میان شعله های آتش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wrapped, encased, enclosed

پیشنهاد کاربران

محصور، محاط، پوشیده، ملفف، پیراگرفته
در حصار، در احاطه، در پوشش، در لفاف
گسترش یافتن

بپرس