epiphenomenon


(پدیده ای که ظاهرا همراه با پیامد پدیده ی دیگر است ولی بر آن اثر متقابل ندارد) پدیده ی همایند، هم پدیده، طب علائم ثانویه، علائم بعدی و ثانوی مر­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: epiphenomena
مشتقات: epiphenomenal (adj.), epiphenomenally (adv.)
(1) تعریف: a phenomenon that appears to be related to a more important one.

- The closing of many colleges is only an epiphenomenon of the declining number of college-age persons.
[ترجمه گوگل] تعطیلی بسیاری از کالج‌ها تنها یک پدیده اولیه کاهش تعداد افراد در سن دانشگاه است
[ترجمه ترگمان] تعطیلی بسیاری از دانشگاه ها تنها یکی از موارد کاهش شمار افراد در دوران کالج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a condition that accompanies and may result from a disease or illness.

جمله های نمونه

1. For the new classicals, high unemployment rates should not be the object of discretionary government intervention since they are mere epiphenomena.
[ترجمه گوگل]برای کلاسیک‌های جدید، نرخ‌های بالای بیکاری نباید موضوع مداخله‌ی اختیاری دولت باشد، زیرا آن‌ها پدیده‌ای اضطراری هستند
[ترجمه ترگمان]برای the جدید، نرخ بالای بیکاری نباید مورد مداخله دولت اختیاری باشد چون آن ها صرفا \"epiphenomena\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They say that the mind is just an epiphenomenon.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که ذهن فقط یک پدیده است
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که ذهن فقط یک epiphenomenon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Plantaris bend malformation of ankle joint, a serious epiphenomenon will occurs when patients lie on bed for a long time.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری خمیدگی پلانتاریس مفصل مچ پا، یک اپی پدیده جدی زمانی رخ می دهد که بیماران برای مدت طولانی روی تخت دراز بکشند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیماران برای مدت طولانی روی تخت دراز می کشند، یک ناهنجاری جدی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To some, what we're seeing is a transient epiphenomenon, the byproduct of cultural and economic forces.
[ترجمه گوگل]برای برخی، آنچه ما می بینیم یک پدیده گذرا است، محصول جانبی نیروهای فرهنگی و اقتصادی
[ترجمه ترگمان]برای برخی، چیزی که ما می بینیم، یک epiphenomenon گذرا است که محصول جانبی نیروهای اقتصادی و اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Consciousness cannot be excluded anymore from biophysics, although the difficulties of such an extension should not be underestimated. There are claims that inconsequential epiphenomenon.
[ترجمه گوگل]هشیاری را نمی توان دیگر از بیوفیزیک حذف کرد، اگرچه مشکلات چنین گسترشی را نباید دست کم گرفت ادعاهایی وجود دارد که اپی پدیده بی نتیجه است
[ترجمه ترگمان]Consciousness را نمی توان از biophysics حذف کرد، اگر چه مشکلات چنین افزایشی نباید دست کم گرفته شوند ادعاهایی وجود دارند که بی اهمیت جلوه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Consciousness is more than the sum of its parts, however, despite some philosophers branding it as merely an epiphenomenon, the noise that comes from the machinations of the mind.
[ترجمه گوگل]هشیاری بیش از مجموع اجزای آن است، با این حال، علیرغم اینکه برخی فیلسوفان آن را صرفاً یک پدیده ی ظهوری می نامند، صدایی که از دسیسه های ذهن ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، آگاهی بیشتر از مجموع اجزای آن است، با وجود این که برخی از فلاسفه آن را صرفا به عنوان یک epiphenomenon تلقی می کنند، صدایی که از دسیسه ها و دسیسه ها حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Advertising is the barometer of economic change, it is an epiphenomenon or herald the advent of the advertising industry a severe winter?
[ترجمه گوگل]تبلیغات فشارسنج تغییرات اقتصادی است، پدیده ای است یا ظهور صنعت تبلیغات در یک زمستان سخت؟
[ترجمه ترگمان]تبلیغات شاخصی از تغییرات اقتصادی است، آن یک epiphenomenon یا herald ظهور صنعت تبلیغات در زمستان سخت است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From this arises the important conclusion that the real and authentic psyche is the unconscious, whereas the ego-consciousness can be regarded only as a temporary epiphenomenon.
[ترجمه گوگل]از این نتیجه مهم حاصل می شود که روان واقعی و اصیل ناخودآگاه است، در حالی که خودآگاهی را می توان تنها به عنوان یک پدیده موقتی در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]از این به بعد، نتیجه گیری مهم حاصل می شود که ذهن واقعی و حقیقی ناخودآگاه است، در حالی که ضمیر خودآگاه می تواند تنها به عنوان یک epiphenomenon موقت تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or that a service is an emergent property, an epiphenomenon, coming into existence because all of these activities happening?
[ترجمه گوگل]یا اینکه یک سرویس یک ویژگی نوظهور است، یک پدیده ی ظهوری که به دلیل وقوع همه این فعالیت ها به وجود می آید؟
[ترجمه ترگمان]یا اینکه یک سرویس، یک ویژگی نوظهور، یک epiphenomenon است که به وجود می آید، زیرا همه این فعالیت ها در حال رخ دادن هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• secondary symptom or complication of a disease; secondary phenomenon which results from another

پیشنهاد کاربران

پدیده هم آیند
نتیجه ثانوی، نتیجه ناخواسته
پدیده ثانوی

بپرس