epistemological


روانشناسى : معرفت شناختى

جمله های نمونه

1. Precisely what are the cognitive functions, or epistemological resources, of different animals?
[ترجمه گوگل]دقیقاً کارکردهای شناختی یا منابع معرفتی حیوانات مختلف چیست؟
[ترجمه ترگمان]دقیقا چه کارکرده ای شناختی، یا منابع معرفت شناختی، از حیوانات متفاوت وجود دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lyell's system was, therefore, to exemplify an epistemological analogy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، سیستم لایل نمونه ای از قیاس معرفتی بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سیستم Lyell یک مقایسه معرفت شناختی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His work is intimately concerned with epistemological questions.
[ترجمه گوگل]کار او عمیقاً با مسائل معرفتی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]کار او رابطه نزدیکی با سوالات معرفت شناسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The epistemological version involves an assumption that all significant existential claims can be translated into claims about potential knowledge.
[ترجمه گوگل]نسخه معرفت شناختی شامل این فرض است که همه ادعاهای وجودی مهم را می توان به ادعاهایی درباره دانش بالقوه ترجمه کرد
[ترجمه ترگمان]نسخه معرفت شناختی این فرض را در بر می گیرد که همه ادعاهای وجودی قابل توجه می توانند به ادعاهای مربوط به دانش بالقوه ترجمه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The epistemological issue is discussed in more detail in the following two papers.
[ترجمه گوگل]موضوع معرفتی در دو نوشتار زیر به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مساله معرفت شناختی در دو مقاله زیر به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps the most glaring epistemological critique levelled at Marxist approaches is that they contain no counter-factual.
[ترجمه گوگل]شاید واضح‌ترین انتقاد معرفت‌شناختی که به رویکردهای مارکسیستی وارد می‌شود این باشد که آنها فاقد هرگونه خلاف واقع هستند
[ترجمه ترگمان]شاید the نقد معرفت شناسی در رویکردهای مارکسیستی این است که آن ها هیچ ضد واقعی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The epistemological foundations of educational research have also been the subject of intensive scrutiny.
[ترجمه گوگل]مبانی معرفتی پژوهش های آموزشی نیز مورد بررسی شدید قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اصول معرفت شناسی یک تحقیق آموزشی نیز مورد بررسی دقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And in that case the epistemological asymmetry which depends on it falls to the ground.
[ترجمه گوگل]و در آن صورت عدم تقارن معرفتی که به آن بستگی دارد به زمین می افتد
[ترجمه ترگمان]و در آن صورت عدم تقارن معرفت شناختی که به آن بستگی دارد به زمین می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But most of his detailed epistemological claims concern adult human perception, which is informed through and through by natural language.
[ترجمه گوگل]اما بیشتر ادعاهای معرفتی مفصل او مربوط به ادراک انسان بالغ است که از طریق زبان طبیعی و از طریق آن آگاه می شود
[ترجمه ترگمان]اما بیشتر ادعاهای معرفت شناسی او مربوط به ادراک انسان بالغ است که از طریق زبان طبیعی و از طریق زبان طبیعی به آن اطلاع داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the guidance of the epistemological principle of seeking to mediate rationalism and experientialism, Leibniz put forward the theory of two kinds of truth.
[ترجمه گوگل]لایب نیتس با هدایت اصل معرفت شناختی که در پی میانجی گری عقل گرایی و تجربه گرایی است، نظریه دو نوع حقیقت را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]لایبنیتز، با راهنمایی اصول معرفت شناسی به دنبال وساطت در خردگرایی و experientialism، نظریه دو نوع حقیقت را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The following are typical epistemological questions: What is scientific method?
[ترجمه گوگل]پرسش‌های معرفت‌شناختی زیر عبارتند از: روش علمی چیست؟
[ترجمه ترگمان]در زیر سوالات معرفت شناسی مرسوم وجود دارد: روش علمی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a problem of epistemological as well as academic institutional structure.
[ترجمه گوگل]این یک مشکل ساختار نهادی معرفتی و دانشگاهی است
[ترجمه ترگمان]این یک مساله معرفت شناسی و نیز ساختار سازمانی دانشگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Radical epistemological dimension between the two.
[ترجمه گوگل]بعد معرفتی رادیکال بین این دو
[ترجمه ترگمان]بعد معرفت شناختی رادیکال بین این دو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the seventeenth century, western philosophy had an epistemological turn and rationalism and experientialism appeared.
[ترجمه گوگل]در قرن هفدهم، فلسفه غرب چرخش معرفتی داشت و عقل گرایی و تجربه گرایی ظهور کرد
[ترجمه ترگمان]در قرن هفدهم، فلسفه غربی گرایش معرفت شناختی داشت و خردگرایی و experientialism پدیدار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• relating to the study of human knowledge and cognition, of epistemology

پیشنهاد کاربران

شناخت شناختی
با gnosiology / gnosology / gnoseology / gnostology به معنای "معرفت شناسی" اشتباه نشود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شناخت شناختی
با Epistemological ( Epistemology به معنای معرفت شناسی ) اشتباه نشود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
epistemological ( فلسفه )
واژه مصوب: معرفت شناختی
تعریف: مربوط به معرفت شناسی؛ مربوط به نظریة معرفت |||متـ . معرفتی epistemic
معرفت شناسانه
معرفت شناختی

بپرس