escaping

جمله های نمونه

1. the gas escaping from the pipe burst into flames
گازی که از لوله درز کرده بود مشتعل شد.

2. the ignominy of escaping from the battlefront
عمل ننگین فرار از جبهه ی جنگ

3. they wore women's clothes, thereby escaping the police
لباس زنانه پوشیدند و بدین طریق از گیر پلیس فرار کردند.

انگلیسی به انگلیسی

• running away, fleeing, avoidance, evasion

پیشنهاد کاربران

فرار کردن ، گریختن
خروج
گریزان ، رو به فرار ، در حال گریختن ، در حال فرار
جداسازی - فاصله گذاری

بپرس