evade

/ɪˈveɪd//ɪˈveɪd/

معنی: طفره رفتن، تجاهل کردن، طفره زدن، از سر باز کردن، طفره زدن از، گریز زدن از
معانی دیگر: (با زرنگی از چیزی دوری کردن) از زیر (چیزی) در رفتن، شانه خالی کردن، زیربار (چیزی) نرفتن، طفره زدن (یا رفتن)، جاخالی دادن، (رفتار یا گفتار) گریز گری کردن، اجتناب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: evades, evading, evaded
(1) تعریف: to avoid or escape by cleverness or trickery.
مترادف: avoid, circumvent, dodge, elude, escape
متضاد: confront, face
مشابه: avert, cheat, duck, miss, shake

- The fox evaded the pursuing dogs.
[ترجمه گوگل] روباه از سگ های تعقیب کننده فرار کرد
[ترجمه ترگمان] روباه از تعقیب سگ ها طفره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It's incredible that he was able to evade punishment time and time again.
[ترجمه ..] باورنکردنی است که او توانست بارها و بارها از مجازات فرار کند.
|
[ترجمه گوگل] باورنکردنی است که او توانست بارها و بارها از مجازات فرار کند
[ترجمه ترگمان] باور نکردنی است که او توانسته بود بار دیگر از مجازات فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to avoid or fail to fulfill (an obligation, law, or the like).
مترادف: avoid, eschew, shirk, sidestep
مشابه: avert, default, dodge, elude, neglect, shun, slack

- He evaded his responsibilities as a father.
[ترجمه ..] او از مسئولیت خود به عنوان پدر طفره رفت.
|
[ترجمه گوگل] او از مسئولیت های خود به عنوان پدر طفره رفت
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک پدر از مسئولیت های خود شانه خالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It is a crime to evade paying taxes.
[ترجمه گوگل] فرار از پرداخت مالیات جرم است
[ترجمه ترگمان] این جرمه که از پرداخت مالیات طفره میرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to avoid giving a full or accurate response to.
مترادف: avert, avoid, circumvent, dodge, duck, parry, sidestep
مشابه: elude, escape

- His answer evades the question.
[ترجمه اتوسا] پاسخش طفره از سوال بود
|
[ترجمه ghasem javan] او از جواب دادن سوال طفره رفت
|
[ترجمه گوگل] پاسخ او از این سوال طفره می رود
[ترجمه ترگمان] جواب این سوال را از خود دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to fail to be comprehended by; baffle.
مترادف: baffle, befuddle, bewilder, confound, confuse, obscure
مشابه: puzzle

- Her meaning entirely evades me.
[ترجمه گوگل] معنای او کاملاً از من طفره می رود
[ترجمه ترگمان] مقصودش این بود که از دست من فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: evadingly (adv.), evader (n.)
• : تعریف: to avoid, escape, or fail to respond appropriately, esp. by cleverness or deceit.
مترادف: dodge, escape, shirk, sidestep
مشابه: balk, deceive, equivocate, hedge

جمله های نمونه

1. a scheme to evade paying taxes
نقشه ای برای گریز از پرداخت مالیات

2. Juan tried to evade the topic by changing the subject.
[ترجمه گوگل]خوان سعی کرد با تغییر موضوع از موضوع فرار کند
[ترجمه ترگمان]خوان سعی کرد با تغییر موضوع از این موضوع طفره برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order to evade the police dragnet, Ernie grew a beard.
[ترجمه گوگل]ارنی برای فرار از تور پلیس، ریش گذاشت
[ترجمه ترگمان]بعد از فرار از تور پلیس، ارنی ریش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prisoner of war evaded questioning by pretending to be sick.
[ترجمه گوگل]اسیر جنگی با تظاهر به بیماری از بازجویی طفره رفت
[ترجمه ترگمان]متهم در جنگ با وانمود کردن به بیمار طفره می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you try to evade paying your taxes you risk going to prison.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید از پرداخت مالیات خود فرار کنید، خطر زندان خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]اگر سعی کنی از دادن مالیات خودداری کنی، ریسک رفتن به زندان را به خطر می اندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The released criminal always tries to evade the police.
[ترجمه گوگل]جنایتکار آزاد شده همیشه سعی می کند از پلیس فرار کند
[ترجمه ترگمان]مجرم آزاد همیشه تلاش می کند که از پلیس بگریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They evade paying taxes by living abroad.
[ترجمه گوگل]آنها با زندگی در خارج از کشور از پرداخت مالیات فرار می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با زندگی در خارج از پرداخت مالیات فرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I could tell that he was trying to evade the issue .
[ترجمه گوگل]می‌توانستم بگویم که او سعی می‌کرد از این موضوع فرار کند
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که او سعی دارد از موضوع فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her response was simply to evade the problem altogether.
[ترجمه گوگل]پاسخ او صرفاً برای فرار از مشکل بود
[ترجمه ترگمان]پاسخ او این بود که به طور کلی از این مساله طفره برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Delegates accused them of trying to evade responsibility for the failures of the past five years.
[ترجمه گوگل]نمایندگان آنها را به تلاش برای فرار از مسئولیت شکست های پنج سال گذشته متهم کردند
[ترجمه ترگمان]نمایندگان در طی پنج سال گذشته، آن ها را متهم به تلاش برای فرار از مسئولیت ها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was charged with conspiracy to evade taxes.
[ترجمه گوگل]او به توطئه برای فرار از مالیات متهم شد
[ترجمه ترگمان]اون متهم به توطئه برای فرار از مالیات شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They left their villages to evade being press-ganged into the army.
[ترجمه گوگل]آنها روستاهای خود را ترک کردند تا از تحت فشار قرار گرفتن در ارتش فرار کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دهکده های خود را ترک کردند تا از این همه ganged به ارتش حمله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He managed to evade capture and escaped over the border.
[ترجمه گوگل]او توانست از دستگیری فرار کند و از مرز فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او توانست از اسارت بگریزد و از مرز فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Employers will always try to find ways to evade tax.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان همیشه سعی می کنند راه هایی برای فرار مالیاتی بیابند
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان همیشه سعی خواهند کرد راه هایی برای فرار از مالیات بیابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He never sought to evade his responsibilities.
[ترجمه گوگل]او هرگز به دنبال فرار از مسئولیت خود نبود
[ترجمه ترگمان]اون هیچوقت سعی نکرد از responsibilities فرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She is trying to evade all responsibility for her behaviour.
[ترجمه گوگل]او سعی می کند از مسئولیت رفتار خود فرار کند
[ترجمه ترگمان]او می کوشد تا همه مسئولیت ها را برای رفتار خود از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She managed to evade the police.
[ترجمه مهراب] اوتوانست از پلیس فرار کند
|
[ترجمه گوگل]او توانست از پلیس فرار کند
[ترجمه ترگمان]اون موفق شد از دست پلیس فرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He managed to evade capture.
[ترجمه مهراب] او موفق شد از دستگیری فرار کند
|
[ترجمه گوگل]او توانست از دستگیری فرار کند
[ترجمه ترگمان]اون موفق شد فرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طفره رفتن (فعل)
dodge, avoid, elude, evade, shirk, jink, prevaricate, equivocate, parry, put by

تجاهل کردن (فعل)
evade, blink, connive, ignore

طفره زدن (فعل)
swerve, dodge, elude, evade, shirk, stall, hedge, dally, wriggle

از سر باز کردن (فعل)
evade, put off, put over

طفره زدن از (فعل)
evade

گریز زدن از (فعل)
evade

تخصصی

[حقوق] طفره رفتن، تجاهل کردن، گریختن از مسئولیت

انگلیسی به انگلیسی

• avoid, run away, shirk
if you evade something that you do not want to be involved with, you avoid it.
if you evade someone or something that is moving towards you, you succeed in not being touched by them.
if something such as success or love evades you, you never manage to achieve it.

پیشنهاد کاربران

گریختن، طفره رفتن
طفره رفتن، اجتناب کردن
Don't evade and answer my question right now
invade: هجوم بردن
evade: قسر در رفتن
evade ( v ) ( ɪˈveɪd ) =to escape from sth sb, e. g. For two weeks they evaded the press. evasive ( adj ) e. g. evasive answers. evasively, evasiveness, evasion, e. g. His speech was full of evasions.
evade
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : evade
✅️ اسم ( noun ) : evasion / evasiveness
✅️ صفت ( adjective ) : evasive
✅️ قید ( adverb ) : evasively
1. دور شدن یا اجتناب از ( حبس، اسیر و غیره ) ؛ در رفتن
2. دور زدن، شرک زدن یا طفره رفتن ( قانون، وظیفه و غیره )
3. اجتناب از پاسخ دادن ( یک سوال )
در متون نظامی به معنی رادارگریزی
these missiles can evade our air defense systems
این موشکها میتونند از سامانه های پدافند هوایی ما فرار کنند ( قابلیت رادارگریزی )
◀️ ( He evades working ( He doesn't work well
از زیر کار در میره ( خوب کار نمیکنه )
۱. دوری کردن از کسی - اجتناب کردن از روبرو شدن با کسی
۲. از انجام کاری دوری کردن - طفره رفتن
۳. شانه خالی کردن ( از انجام کاری ضروری که بی برو برگشت باید انجام بشه )
...
[مشاهده متن کامل]

verb
[ obj]
1 a : to stay away from ( someone or something ) : to avoid ( someone or something
◀️The criminals have so far managed to evade the police
◀️They have evaded capture/arrest. [=have avoided being captured/arrested]
◀️His criminal activities somehow evaded detection. [=were not detected]
🔴 ( b : to avoid dealing with or facing ( something
◀️a politician skilled at evading difficult questions
◀️The governor has been accused of evading the issue.
🔴 ( c : to avoid doing ( something required
◀️[illegally evading taxes [=failing to pay taxes
2
🔴 ( a : to not be understood by ( someone
◀️Their purpose in doing this evades me. [=I don't understand their purpose]
🔴 ( b : to fail to be achieved by ( someone
◀️Up to now, success has evaded [=eluded] me
- They evaded military service.
- آنان از خدمت نظام شانه خالی کردند.
- a scheme to evade paying taxes
- نقش های برای گریز از پرداخت مالیات
- She evaded the judge's questions.
- او به پرسش های قاضی پاسخ های گریزآمیز داد.

طفره رفتن، زیر بار نرفتن ، شانه خالی کردن
evade ( verb ) = elude ( verb )
به معناهای: طفره رفتن، فرار کردن، گریختن، جیم شدن
طفره رفتن، دور زدن،
Sidestep
Dodge
Avoid
Circumvent
I told him to put his hands on the truck, but he sidestepped me and pulled a
. gun from his waistband

His move to the abroad neatly
. sidestepped a sad end
قسر در رفتن
فرار کردن
از هر چیزی که شما ازش فرار کنی
حالا اون میتونه، فرار از مسعله باشه، فرار از باز جویی باشه، فرار از صحبت کردن باشه، فرار از کار کردن باشه، فرار از درس خوندن باشه.
فرار از گوش ندادن به صحبت کسی باشه ( فرار کنی ازش، طفره بری ) .

پیچوندن
You evade answering
جواب رو پیچوندی
dodge - scape
دور زدن ( تحریم )
منطقه عملیاتی را ترک کردن
جیم شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس