examiner


معنی: امتحان کننده، ازمونگر
معانی دیگر: آزمونگر، ممتحن

جمله های نمونه

1. the examiner passed him on his written test but failed him on his oral test
ممتحن در امتحان کتبی به او نمره ی قبولی داد ولی در امتحان شفاهی او را رد کرد.

2. I submitted my papers to the examiner.
[ترجمه گوگل]من مدارکم را به ممتحن ارائه کردم
[ترجمه ترگمان]I رو به پزشک قانونی دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a medical examiner I can vouch from experience that his death was accidental.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک پزشک از تجربه می توانم تضمین کنم که مرگ او تصادفی بوده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک امتحان پزشکی که می تونم تایید کنم مرگش تصادفی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The examiner had to mark 150 scripts.
[ترجمه محمد] آزمون گیر ( ممتحِن ) مجبور است۱۵۰ ورقه را تصحیح ( نمره دادن ) کند.
|
[ترجمه محمد] آزمونگیرنده ( ممتحِن ) مجبور بود ۱۵۰ ورقه را تصحیح ( نمره دادن ) کند.
|
[ترجمه گوگل]ممتحن باید 150 اسکریپت را علامت گذاری می کرد
[ترجمه ترگمان]بازرس باید ۱۵۰ خط را علامت گذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As an examiner, she showed no favour to any candidate.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ممتحن، او به هیچ نامزدی لطفی نشان نداد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک امتحان گیرنده، هیچ لطفی در حق هیچ نامزد نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any student who tries to cheat while the examiner is watching is playing with fire.
[ترجمه گوگل]هر دانش آموزی که سعی می کند در حالی که ممتحن در حال تماشا است تقلب کند، با آتش بازی می کند
[ترجمه ترگمان]هر دانش آموزی که سعی می کند تقلب کند در حالی که ممتحن در حال بازی کردن با آتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The examiner will try to catch you out, so stay calm and think carefully before you speak.
[ترجمه گوگل]ممتحن سعی خواهد کرد شما را جلب کند، بنابراین آرام باشید و قبل از صحبت با دقت فکر کنید
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی سعی می کند شما را دستگیر کند، بنابراین آرام باشید و قبل از صحبت کردن با دقت فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A medical examiner has listed the deaths as homicides.
[ترجمه گوگل]یک پزشکی قانونی این مرگ ها را قتل عنوان کرده است
[ترجمه ترگمان]یه پژوهشگر پزشکی باعث مرگ قتل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An examiner must frame his question clearly.
[ترجمه گوگل]یک ممتحن باید سوال خود را به وضوح طرح ریزی کند
[ترجمه ترگمان]یک محقق باید این سوال را به طور واضح مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Examiner and other newspapers reported in 1992 that Wilson had refused tobacco contributions in the 1990 campaign.
[ترجمه گوگل]اگزمینر و روزنامه های دیگر در سال 1992 گزارش دادند که ویلسون از کمک های تنباکو در مبارزات انتخاباتی 1990 امتناع کرده است
[ترجمه ترگمان]روزنامه اگزمینر و سایر روزنامه ها در سال ۱۹۹۲ گزارش دادند که ویلسون از کمک های تنباکو در دهه ۱۹۹۰ امتناع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under orders from her editor, Examiner reporter Rachel Gordon was inspired to verse.
[ترجمه گوگل]به دستور سردبیرش، ریچل گوردون، گزارشگر Examiner، الهام گرفت که شعر بخواند
[ترجمه ترگمان]طبق دستور from، خبرنگار روزنامه نگاران که ریچل گوردون از آن الهام گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Examiner correspondent Sandra Ann Harris contributed to this report.
[ترجمه گوگل]ساندرا آن هریس، خبرنگار اگزمینر در این گزارش مشارکت داشت
[ترجمه ترگمان]خبرنگار بازپرس، ساندرا ان هریس در تهیه این گزارش نقش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sample double marking by a second internal examiner is normally sufficient for modules having more than 50 students.
[ترجمه گوگل]علامت گذاری دوبار نمونه توسط یک ممتحن داخلی دوم معمولاً برای واحدهایی که بیش از 50 دانشجو دارند کافی است
[ترجمه ترگمان]آزمون دوگانه نمونه توسط ممتحن دوم داخلی به طور معمول برای ماژول هایی که بیش از ۵۰ دانشجو دارند، کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1980 he became an examiner for the Royal College of Surgeons.
[ترجمه گوگل]در سال 1980 ممتحن کالج سلطنتی جراحان شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۰ مشاور کالج سلطنتی جراحان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An Examiner reporter explored the store Monday and found dusty shelves, half-stocked produce stands and a dark interior.
[ترجمه گوگل]خبرنگار اگزمینر روز دوشنبه فروشگاه را کاوش کرد و قفسه های گرد و غباری، غرفه های نیمه انبار و فضای داخلی تاریک پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]یک گزارشگر روزنامه سانفرانسیسکو در روز دوشنبه فروشگاه را بررسی کرد و قفسه های پر گرد و غبار آلود و یک فضای داخلی تیره را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امتحان کننده (اسم)
examiner

ازمونگر (اسم)
examiner, tester

انگلیسی به انگلیسی

• one who gives a test, one who examines
an examiner is a person who sets or marks a test or an examination.

پیشنهاد کاربران

e xamine r
ای زمین که برای آزمون عظیم خلق شدی!
( صرفاً بازی با حروف وکلمات )
ازمونگر
External examiner داور خارجی
بازرس. آزماینده. آزمونگر. ناظر
امتحان گیرنده
– The examiners passed all the candidates
– The examiners failed him because he hadn't answered enough questions
کسی ک ورقه هارو میخونه و صحیح میکنه
ازماینده
اِگ زَمِنِر اِگ زَمینِر
آزمونگر - کسی که امتحان میگیره - ناظر یا مراقب
شخصی که برای بازرسی مکانی میرود.
مراقب، ناظر
بازرس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس