exceptional

/ɪkˈsɛpʃənəl//ɪkˈsɛpʃənəl/

معنی: استثنایی، مستثنی
معانی دیگر: مگری، عالی، ابرروال، فوق العاده، مهست، شگرف، بهمند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: exceptionally (adv.)
(1) تعریف: uncommon, unusual, or out of the ordinary.
مترادف: extraordinary, notable, rare, remarkable, singular, uncommon, unusual
متضاد: average, everyday, general, natural, normal, typical, unexceptional, usual, workaday
مشابه: anomalous, atypical, extreme, great, memorable, particular, phenomenal, scarce, special, unique

- Snow is exceptional in this part of California.
[ترجمه محمد م] بارش برف در این قسمت از کالیفرنیا عجیب ( شگرف ) است
|
[ترجمه گوگل] برف در این بخش از کالیفرنیا استثنایی است
[ترجمه ترگمان] برف در این بخش از کالیفرنیا استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Such musical talent as she has is exceptional.
[ترجمه محمد م] استعداد موسیقی که او دارد، استثنایی است.
|
[ترجمه گوگل] چنین استعداد موسیقیایی که او دارد استثنایی است
[ترجمه ترگمان] چنین استعدادی در موسیقی استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: superior or excellent.
مترادف: excellent, fine, outstanding, splendid, super, superior, tremendous, wonderful
متضاد: average, mediocre, ordinary, run-of-the-mill, unexceptional
مشابه: ace, fantastic, golden, great, memorable, out of this world, premium, quality, rare, select, star, superb, superlative, terrific, top-drawer, towering

- The orchestra gave an exceptional performance last night.
[ترجمه گوگل] ارکستر دیشب اجرای استثنایی داشت
[ترجمه ترگمان] ارکستر دیشب نمایشی استثنایی را اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. exceptional talent
استعداد فوق العاده

2. under exceptional circumstances . . .
تحت شرایط استثنایی . . .

3. a boxer with exceptional reflexes
یک مشت زن با سرعت عمل استثنایی

4. special classes for exceptional children, particularly the slow ones
کلاس های ویژه برای کودکان استثنائی به ویژه کندذهن ها

5. this particular case is exceptional
این قضیه ی بخصوص استثنایی است.

6. Christopher is a man of exceptional talent.
[ترجمه گوگل]کریستوفر مردی با استعداد استثنایی است
[ترجمه ترگمان]کریستوفر مرد استعداد استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His translation is exceptional in its poetic quality.
[ترجمه گوگل]ترجمه او از نظر کیفیت شعری استثنایی است
[ترجمه ترگمان]ترجمه او در کیفیت شاعرانه آن استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a man of exceptional talent.
[ترجمه گوگل]او مردی با استعداد استثنایی است
[ترجمه ترگمان]او مرد استعداد استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Capital punishment is allowable only under exceptional circumstances.
[ترجمه گوگل]مجازات اعدام فقط در شرایط استثنایی مجاز است
[ترجمه ترگمان]مجازات اعدام تنها تحت شرایط استثنایی مجاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This weather is exceptional for June.
[ترجمه گوگل]این آب و هوا برای ماه ژوئن استثنایی است
[ترجمه ترگمان]این هوا برای ماه ژوئن استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rules can only be waived in exceptional circumstances.
[ترجمه گوگل]قوانین فقط در شرایط استثنایی قابل چشم پوشی هستند
[ترجمه ترگمان]قوانین تنها می توانند در شرایط استثنایی نادیده گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We've enjoyed an exceptional run of fine weather recently.
[ترجمه گوگل]اخیراً از یک آب و هوای استثنایی لذت برده ایم
[ترجمه ترگمان]اخیرا از یک اداره استثنایی از آب و هوای خوب لذت بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our circumstances have been rather exceptional.
[ترجمه گوگل]شرایط ما نسبتاً استثنایی بوده است
[ترجمه ترگمان]شرایط ما نسبتا استثنایی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is an exceptional case; I've never seen anything like it before.
[ترجمه گوگل]این یک مورد استثنایی است تا حالا همچین چیزی ندیده بودم
[ترجمه ترگمان]این یک مورد استثنایی است؛ تا به حال چنین چیزی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The quality of the recording is quite exceptional.
[ترجمه گوگل]کیفیت ضبط کاملا استثنایی است
[ترجمه ترگمان]کیفیت ضبط کاملا استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Nature had endowed her with exceptional vitality.
[ترجمه گوگل]طبیعت به او نشاط استثنایی بخشیده بود
[ترجمه ترگمان]طبیعت از آن سرزندگی خاصی برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Judges only grant marriage annulments in exceptional circumstances.
[ترجمه گوگل]قضات فقط در شرایط استثنایی ابطال ازدواج را صادر می کنند
[ترجمه ترگمان]داوران فقط ازدواج marriage در شرایط استثنایی قائل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Richard is an exceptional student.
[ترجمه گوگل]ریچارد دانش آموز استثنایی است
[ترجمه ترگمان]ریچارد دانش آموز استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استثنایی (صفت)
special, exceptional

مستثنی (صفت)
exceptional

تخصصی

[ریاضیات] استثنائی

انگلیسی به انگلیسی

• out of the ordinary, unusual; superior, excellent
an exceptional person is unusually talented or clever.
exceptional situations or events are unusual or rare.

پیشنهاد کاربران

exceptional 3 ( adj ) = ( of a child ) having a physical or mental disability, e. g. The program helps parents of exceptional children.
exceptional
exceptional 2 ( adj ) =very unusual, e. g. This deadline will be extended only in exceptional circumstances. exceptionally 2 ( adv )
exceptional
exceptional 1 ( adj ) ( ɪkˈsɛpʃənl ) =unusually good, e. g. At the age of five she showed exceptional talent as a musician. exceptionally 1 ( adv )
exceptional
استثنایی
بی بدیل
خاص، به خصوص،
شاخص
Outstanding
exceptional ( adj ) = remarkable ( adj ) = noteworthy ( adj )
به معناهای: استثنایی، چشمگیر، قابل توجه، قابل ملاحضه، برجسته، فوق العاده، ارزشمند، شایان ذکر، شگفت انگیز
به طور ویژه
special
unique
بی نظیر
He stated further that he felt honoured to be given such an exceptional opportunity
. . . همچین فرصت استثنائی
Queen Leticia of Spain returned exceptional �35000 engagement ring after injury
. . . حلقه نامزدی ۳۵۰۰۰ پاوندی استثنایی. . .
استثنائی
منحصربفرد
A building material made from a mixture of broken stone or gravel, sand, cement, and water, which can be spread or poured into moulds and forms a mass resembling stone on hardening.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس