exhilaration


معنی: نشاط، خوشی
معانی دیگر: کیف، سرحال بودن، انبساط خاطر، کیفوری، وجد و شعف، دلشادی، کام بخشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a feeling or condition of being exhilarated; intense high spirits.
متضاد: boredom, dejection, depression, ennui, melancholy

- Her exhilaration after skiing the difficult slope made her want to try it again.
[ترجمه گوگل] خوشحالی او پس از اسکی در شیب دشوار او را وادار کرد که دوباره آن را امتحان کند
[ترجمه ترگمان] نشاط او بعد از اسکی سراشیبی سخت باعث شد که او دوباره سعی کند آن را امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Her mood could swing rapidly from gloom to exhilaration.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی او می توانست به سرعت از تاریکی به شادی تغییر کند
[ترجمه ترگمان]روحیه او به سرعت از تاریکی به وجد می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She enjoyed the exhilaration of jet-skiing.
[ترجمه گوگل]او از هیجان جت اسکی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از نشاط اسکی کردن لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was a sense of exhilaration about being alone on the beach.
[ترجمه گوگل]احساس نشاط از تنهایی در ساحل وجود داشت
[ترجمه ترگمان]احساس خوشحالی در مورد تنها بودن در ساحل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mary Ann's exhilaration gave way to gnawing fear.
[ترجمه گوگل]سرخوشی مری آن جای خود را به ترس خفه کننده داد
[ترجمه ترگمان]شور و نشاط مری آن طوری بود که ترس را برطرف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But there was also an exhilaration in the atmosphere of conspiracy and violence which characterised the last years of his childhood.
[ترجمه گوگل]اما در فضای توطئه و خشونت که مشخصه سالهای آخر کودکی او بود، شور و نشاطی نیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما در فضای توطئه و خشونتی که آخرین سال های کودکی او را مشخص کرد، نشاط و نشاط نیز وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Arid tonight, feeling the exhilaration of survival himself, he was even more susceptible.
[ترجمه گوگل]آرید امشب که خودش شور و نشاط بقا را احساس می کرد، حتی بیشتر مستعد بود
[ترجمه ترگمان]امشب، در حالی که احساس سرزندگی خود را در خود احساس می کرد، بیش از پیش حساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was the exhilaration of wilderness.
[ترجمه گوگل]این شور و نشاط بیابان بود
[ترجمه ترگمان]این لذت حیات وحش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Will I reach the other side gasping with exhilaration at the effort, the risk, the task successfully accomplished?
[ترجمه گوگل]آیا با نفس نفس زدن از تلاش، خطر، کاری که با موفقیت انجام شده است، به طرف مقابل خواهم رسید؟
[ترجمه ترگمان]آیا به طرف دیگر دست خواهم کشید که از تلاش، خطر، کار موفقیت آمیزی که با موفقیت انجام شده بود، به نفس نفس افتاده باشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But exhilaration is like any other high, a tease, a trick.
[ترجمه گوگل]اما شادی و نشاط مانند هر اوج دیگری است، یک طعنه، یک ترفند
[ترجمه ترگمان]اما نشاط، مثل هر چیز دیگر، یک حقه است، یک حقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Among the Copernicans there was exhilaration at the thought that man, in his astronomical understanding, had now surpassed the ancients.
[ترجمه گوگل]در میان کوپرنیک ها این فکر به وجد می آمد که انسان در درک نجومی خود اکنون از پیشینیان پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]در میان the، از این اندیشه که این مرد در فهم و ادراک astronomical فراتر از پیشینیان رسیده بود به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yes, and we shall feel exhilaration and pride and power.
[ترجمه گوگل]بله، و ما احساس نشاط و غرور و قدرت خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]بله، و ما هم شادی و غرور را احساس می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was approaching a state of exhilaration, a state which can be achieved only by human beings blinded to context.
[ترجمه گوگل]او به حالت نشاط نزدیک می‌شد، حالتی که تنها توسط انسان‌هایی که نسبت به زمینه‌ها کور شده‌اند می‌توانند به آن دست یابند
[ترجمه ترگمان]او در حال نزدیک شدن به حالت وجد و نشاط بود، دولتی که تنها به وسیله انسان ها به آن دسترسی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is exhilaration to be had from his fresh vistas, vigorous assertions as they are of a truly independent mind.
[ترجمه گوگل]از مناظر تازه، اظهارات قوی او لذت می‌برد، زیرا ذهنی واقعاً مستقل دارند
[ترجمه ترگمان]نشاطی وجود دارد که از مناظر تازه و ادعاهای قوی که به عنوان یک ذهن واقعا مستقل از آن برخوردارند، وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I therefore felt no exhilaration about the way she spoke to me, even though what she had said was flattering.
[ترجمه گوگل]بنابراین از نحوه صحبت او با من هیچ خوشحالی نکردم، حتی اگر آنچه او گفته بود چاپلوس کننده بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، از طرز حرف زدن با من، خوشحال نبودم، حتی با وجود آنچه گفته بود تملق آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشاط (اسم)
alacrity, esprit, vivacity, exhilaration, mirth, merriment, spree, hilarity, jazz, splore

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

انگلیسی به انگلیسی

• elation, thrill, joy, excitement, animation
exhilaration is a strong feeling of excitement and happiness.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : exhilarate
اسم ( noun ) : exhilaration
صفت ( adjective ) : exhilarated / exhilarating
قید ( adverb ) : _
a feeling of excitement, happiness, or elation.
حسِ هیجان - خوشحالی - شادی و نشاط
A lively esprit joyful life
یک زندگی شاداب و سرشار از شادی نشاط

بپرس