exothermic


معنی: حرارت زا، تشکیل شده در اثر حرارت
معانی دیگر: (وابسته به واکنش شیمیایی که منجر به تولید گرما نیز می شود مثلا در احتراق موتور) برون گرمایی، گرمازا (exothermal هم می گویند)، exothermal : حرارت زا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: exothermal (adj.), exothermally (adv.), exothermically (adv.)
• : تعریف: pertaining to a chemical reaction that results in the release of heat.

جمله های نمونه

1. The energy that is lost during an exothermic reaction is first transferred to the reaction mixture.
[ترجمه گوگل]انرژی که در طی یک واکنش گرمازا از دست می رود ابتدا به مخلوط واکنش منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]انرژی که در طول واکنش گرماده گم می شود ابتدا به مخلوط واکنش منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is another exothermic contributor to the proton - proton cycle.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از عوامل گرمازا در چرخه پروتون - پروتون است
[ترجمه ترگمان]آن یکی دیگر از مشارکت کنندگان است که در چرخه پروتون - پروتون شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In general, exothermic combustion reactions require two reactants.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، واکنش های احتراق گرمازا به دو واکنش دهنده نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، واکنش های احتراق گرماده نیازمند واکنش دهنده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Upon heating in DSC, there is an obvious exothermic peaks in nano-grained Co and CoNi, which represent the grain growth.
[ترجمه گوگل]پس از گرم شدن در DSC، یک پیک گرمازا آشکار در Co و CoNi نانو دانه وجود دارد که نشان دهنده رشد دانه است
[ترجمه ترگمان]به محض گرم شدن در DSC، یک پیک exothermic در nano و CoNi وجود دارد که رشد دانه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The reaction was proved to be an exothermic reaction by dynamic and thermodynamic which agrees with experimental results.
[ترجمه گوگل]ثابت شد که این واکنش یک واکنش گرمازا توسط دینامیک و ترمودینامیکی است که با نتایج تجربی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]واکنش یک واکنش گرماده از لحاظ ترمودینامیکی و ترمودینامیک است که با نتایج تجربی موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Due to the influence of exothermic reaction process and remaining catalyst, the analytical error of TPO and TGA would be greater.
[ترجمه گوگل]با توجه به تاثیر فرآیند واکنش گرمازا و کاتالیزور باقیمانده، خطای تحلیلی TPO و TGA بیشتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر تاثیر فرآیند واکنش گرماده و باقی مانده کاتالیست، خطای تحلیلی TPO و TGA بزرگ تر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Experiment results shows that the preparation process is exothermic reaction, and infrared results indicates that lithium grease has been synthesized.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش نشان می دهد که فرآیند آماده سازی یک واکنش گرمازا است و نتایج مادون قرمز نشان می دهد که گریس لیتیوم سنتز شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش نشان می دهد که فرآیند آماده سازی، واکنش گرماده است و نتایج مادون قرمز نشان می دهد که روغن لیتیوم سنتز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The exothermic riser head which uses the LYH-3 dextrin as binder is superior to enhance and make the best of the thermal efficiency for the casting shrinks.
[ترجمه گوگل]سر رایزر گرمازا که از دکسترین LYH-3 به عنوان چسب استفاده می کند، برای افزایش و بهترین بهره وری حرارتی برای انقباض های ریخته گری برتر است
[ترجمه ترگمان]بهترین سر بالابر که از the - ۳ dextrin به عنوان binder استفاده می کند، برای افزایش و ایجاد بهترین کارایی حرارتی برای ریخته گری، برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The third stage was a sharp exothermic process, which resulted from the decomposition of the polymer.
[ترجمه گوگل]مرحله سوم یک فرآیند گرمازا شدید بود که از تجزیه پلیمر حاصل شد
[ترجمه ترگمان]مرحله سوم یک فرآیند تند زا بود که ناشی از تجزیه پلیمر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results indicated that the exothermic peak of microwave treated fabric changed compared the control fabric, and the exothermal also changed.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که پیک گرمازا پارچه مایکروویو در مقایسه با پارچه شاهد تغییر کرده و گرمازا نیز تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که در مقایسه با پارچه کنترل، حداکثر مواد مخدر حرارت زا در مقایسه با پارچه کنترل تغییر کرده است و the نیز تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The exothermic crosslinking reaction causes the rising temperature in the foam sample.
[ترجمه گوگل]واکنش اتصال عرضی گرمازا باعث افزایش دما در نمونه فوم می شود
[ترجمه ترگمان]واکنش عرضی گرماده باعث افزایش دما در نمونه فوم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pyrolysis and combustion of sewage sludge are exothermic reactions.
[ترجمه گوگل]پیرولیز و احتراق لجن فاضلاب واکنش های گرمازا هستند
[ترجمه ترگمان]گرماکافت و احتراق لجن فاضلاب در واکنش گرماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. BURNS: Exothermic reaction causes product to heat which is normal.
[ترجمه گوگل]سوختگی: واکنش گرمازا باعث گرم شدن محصول می شود که طبیعی است
[ترجمه ترگمان]برنز: واکنش Exothermic منجر به گرمایی می شود که نرمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At one time it was thought that all chemical reactions were exothermic.
[ترجمه گوگل]زمانی تصور می شد که تمام واکنش های شیمیایی گرمازا هستند
[ترجمه ترگمان]در یک زمان مشخص شد که همه واکنش های شیمیایی گرماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرارت زا (صفت)
exothermal, exothermic

تشکیل شده در اثر حرارت (صفت)
exothermal, exothermic

تخصصی

[شیمی] گرماده، (وابسته به واکنش شیمیایی که منجر به تولید گرما نیز می شود مثلا در احتراق موتور) برون گرمایی، گرمازا (exothermal هم می گویند)
[عمران و معماری] حرارت زا - گرمازا
[مهندسی گاز] گرمازا، گرماده
[زمین شناسی] گرمازا، برون گرمایی تعلق داشتن به یک واکنش شیمیایی که با آزادسازی گرما همراه است. مقایسه شود با: گرماگیر.
[نساجی] گرمازا
[خاک شناسی] گرمازا
[پلیمر] گرماده، گرمازا

انگلیسی به انگلیسی

• emitting heat

پیشنهاد کاربران

اُسگُرمیک
( Osgormic )
�اُس� ( ex ) و �گُرمیک� ( thermic )
گرماده

بپرس