expandability


بسط پذیری، قابلیت انبساط

جمله های نمونه

1. This software expandability of the pdQ proves the versatility of the device as a tool for business users.
[ترجمه گوگل]این قابلیت توسعه نرم افزاری PDQ تطبیق پذیری دستگاه را به عنوان ابزاری برای کاربران تجاری ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار expandability از the، تطبیق پذیری دستگاه به عنوان ابزاری برای کاربران تجاری را اثبات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This platform featured with good expandability which can simply realize the management, expansion and update of the related unit store, material store and environmental condition store.
[ترجمه گوگل]این پلتفرم دارای قابلیت توسعه خوبی است که به سادگی می تواند مدیریت، گسترش و به روز رسانی فروشگاه واحد مربوطه، ذخیره مواد و ذخیره شرایط محیطی را تحقق بخشد
[ترجمه ترگمان]این پلت فرم با expandability خوب که می تواند به سادگی مدیریت، توسعه و به روزرسانی ذخیره واحد مربوطه، فروشگاه مواد و فروشگاه شرایط محیطی را درک کند، نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Key telephone system is good for its expandability and the individual line selection buttons for each connected phone line.
[ترجمه گوگل]سیستم تلفن کلید به دلیل قابلیت گسترش آن و دکمه های انتخاب خط جداگانه برای هر خط تلفن متصل خوب است
[ترجمه ترگمان]سیستم تلفن کلید برای expandability و کلیدهای انتخاب خط جداگانه برای هر خط تلفن متصل خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It can be evaluated the diameter or average distance of topological graph. Expandability.
[ترجمه گوگل]می توان قطر یا فاصله متوسط ​​نمودار توپولوژیکی را ارزیابی کرد قابلیت گسترش
[ترجمه ترگمان]همچنین می توان قطر یا فاصله میانگین گراف توپولوژیک را مورد ارزیابی قرار داد expandability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Expandability: Just plug in the HP interface bus (HP-IB) and add up to 14 peripherals without disassembly.
[ترجمه گوگل]قابلیت گسترش: کافیست گذرگاه رابط HP (HP-IB) را وصل کنید و تا 14 دستگاه جانبی را بدون جداسازی اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]expandability: فقط متصل به باس واسط HP (IB - IB)و اضافه کردن ۱۴ جانبی جانبی بدون باز کردن باز کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The business system enjoys excellent expandability.
[ترجمه گوگل]سیستم کسب و کار از قابلیت توسعه عالی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]سیستم کسب وکار از expandability عالی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The platform has good flexibility and expandability.
[ترجمه گوگل]این پلتفرم انعطاف پذیری و قابلیت گسترش خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]این سکو انعطاف و انعطاف پذیری خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The presented method has good generality and expandability . It also supports concurrent compiling by further development.
[ترجمه گوگل]روش ارائه شده از عمومیت و بسط پذیری خوبی برخوردار است همچنین از کامپایل همزمان با توسعه بیشتر پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]روش ارایه شده دارای عمومیت و expandability خوبی است همچنین از گردآوری همزمان با توسعه بیشتر حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sequent is believed to be shooting for well-tailored packaging, expandability and competitive pricing.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که Sequent برای بسته بندی مناسب، قابلیت گسترش و قیمت رقابتی تولید می شود
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که sequent برای بسته بندی مناسب بسته بندی، expandability و قیمت گذاری رقابتی عکس می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Raise the Red Lantern, Zhang Yimou uses the dominant colors of gray, with strong visual contractibility, and red and white, with strong visual expandability.
[ترجمه گوگل]در Raise the Red Lantern، ژانگ ییمو از رنگ‌های غالب خاکستری با قابلیت انقباض بصری قوی و قرمز و سفید با قابلیت گسترش بصری قوی استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]در بلند کردن فانوس قرمز، ژانگ Yimou از رنگ های اصلی خاکستری با contractibility بصری قوی و قرمز و سفید با expandability بصری قوی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pay attention to system expandable capability increasing new applications and new functions, system process function expandability and system real time availability.
[ترجمه گوگل]به قابلیت توسعه پذیر سیستم، افزایش برنامه های کاربردی جدید و عملکردهای جدید، قابلیت گسترش عملکرد فرآیند سیستم و در دسترس بودن زمان واقعی سیستم توجه کنید
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که قابلیت ارتقا سیستم، کاربردها و کارکرده ای جدید را افزایش می دهد، تابع فرآیند سیستم را expandability و در دسترس بودن زمان واقعی سیستم قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The distributed network monitoring system based on SNMP (Simple Network Management Protocol) has the advantages of simple structure and strong expandability.
[ترجمه گوگل]سیستم نظارت بر شبکه توزیع شده مبتنی بر SNMP (پروتکل مدیریت شبکه ساده) دارای مزایای ساختار ساده و قابلیت گسترش قوی است
[ترجمه ترگمان]سیستم پایش شبکه توزیعی مبتنی بر SNMP (پروتکل مدیریت شبکه ساده)مزایای ساختار ساده و expandability قوی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Experiment shows that the Internet monitor software has intelligences, learning ability, cooperative ability and expandability.
[ترجمه گوگل]آزمایش نشان می‌دهد که نرم‌افزار مانیتور اینترنتی دارای هوش، توانایی یادگیری، توانایی همکاری و توسعه‌پذیری است
[ترجمه ترگمان]آزمایش نشان می دهد که نرم افزار پایش اینترنت هوش، توانایی یادگیری، قابلیت هم کاری و قابلیت هم کاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Data processing is important in RWCS. A method, packed by layer, is adopted to improve the expandability and maintainability in the system.
[ترجمه گوگل]پردازش داده در RWCS مهم است یک روش، بسته بندی شده توسط لایه، برای بهبود قابلیت گسترش و نگهداری در سیستم اتخاذ شده است
[ترجمه ترگمان]پردازش داده ها در RWCS مهم است یک روش، که توسط لایه بسته بندی شده است، برای بهبود قابلیت نگهداری و نگهداری در سیستم مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بسط پذیری، قابلیت انبساط

انگلیسی به انگلیسی

• ability to be enlarged, ability to be stretched

پیشنهاد کاربران

بپرس