expandable


معنی: قابل انبساط، بسط پذیر
معانی دیگر: بسط پذیر، قابل انبساط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of expand.
مشابه: capacious

جمله های نمونه

1. The system is expandable to 16 processors, with a maximum of 512MB RAM.
[ترجمه موسی] این سیستم تا 16 پردازنده با حداکثر 512 مگابایت حافظه قابل ارتقاء است.
|
[ترجمه گوگل]این سیستم تا 16 پردازنده و حداکثر 512 مگابایت رم قابل ارتقا است
[ترجمه ترگمان]این سیستم برای ۱۶ پردازنده، با حداکثر ۵۱۲ مگابایت حافظه ۵۱۲ مگابایت بالا قابل ارتقا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Self expandable steel braided endoprostheses were first used for the treatment of vascular and urological benign strictures, with good clinical results.
[ترجمه موسی] اندوپروتزهای بافته شده از جنس فولاد با قابلیت انبساط برای اولین بار برای درمان تنگی های خوش خیم عروقی و اورولوژی استفاده شدند که نتایج بالینی خوبی داشتند.
|
[ترجمه گوگل]پروتزهای بافته شده فولادی خود منبسط شونده برای اولین بار برای درمان تنگی های خوش خیم عروقی و اورولوژیکی با نتایج بالینی خوب استفاده شد
[ترجمه ترگمان]endoprostheses expandable steel به عنوان اولین بار برای تیمار آوندی و urological خوش خیم، با نتایج بالینی خوب مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. LANtastic for Windows combines the flexibility of an expandable networking system with the friendliness of Microsoft Windows.
[ترجمه گوگل]LANtastic برای ویندوز انعطاف پذیری یک سیستم شبکه قابل گسترش را با مایکروسافت ویندوز ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]LANtastic برای ویندوز انعطاف پذیری یک سیستم شبکه ای قابل ارتقا با the ویندوز را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Self expandable biliary stents have been used for palliative treatment of malignant biliary strictures.
[ترجمه گوگل]استنت های صفراوی قابل گسترش برای درمان تسکینی تنگی های صفراوی بدخیم استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از استنت گذاری expandable برای درمان palliative بدخیم مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pay attention to system expandable capability increasing new applications and new functions, system process function expandability and system real time availability.
[ترجمه گوگل]به قابلیت توسعه پذیر سیستم، افزایش برنامه های کاربردی جدید و عملکردهای جدید، قابلیت گسترش عملکرد فرآیند سیستم و در دسترس بودن زمان واقعی سیستم توجه کنید
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که قابلیت ارتقا سیستم، کاربردها و کارکرده ای جدید را افزایش می دهد، تابع فرآیند سیستم را expandability و در دسترس بودن زمان واقعی سیستم قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The expandable module could be converted into the first orbiting hotel.
[ترجمه گوگل]ماژول قابل گسترش می تواند به اولین هتل در مدار تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]The قابل ارتقا می تواند به اولین هتل دور مدار تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Adds a new expandable string value.
[ترجمه گوگل]یک مقدار رشته قابل گسترش جدید اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک مقدار رشته قابل ارتقا جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bentonite is an expandable three - layer clay mineral.
[ترجمه گوگل]بنتونیت یک کانی رسی سه لایه قابل انبساط است
[ترجمه ترگمان]bentonite یک ماده معدنی قابل ارتقا قابل ارتقا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moreover, the system is expandable, namely, we can append function module and refresh data.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سیستم قابل گسترش است، یعنی ما می توانیم ماژول تابع را اضافه کنیم و داده ها را تازه کنیم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سیستم قابل ارتقا است، یعنی، ما می توانیم مدول تابع را الحاق کرده و داده ها را بازیابی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This expandable phone system lets you upload unlimited free recordings of your favorite songs or sounds that you can set as your telephone ringer.
[ترجمه موسی] این سیستم تلفنی قابل ارتقا به شما امکان می دهد ضبط رایگان موسیقی و آهنگ های مورد علاقه خود را که می توانید به عنوان زنگ تلفن خود تنظیم کنید را بارگذاری کنید.
|
[ترجمه گوگل]این سیستم تلفن قابل ارتقا به شما امکان می‌دهد تا آهنگ‌ها یا صداهای مورد علاقه خود را به صورت نامحدود و رایگان بارگذاری کنید که می‌توانید آنها را به عنوان زنگ تلفن خود تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]این سیستم تلفن قابل ارتقا به شما این امکان را می دهد که آهنگ های مورد علاقه خود را آپلود کنید و یا صداهایی را که می توانید به عنوان مرکز تلفن خود تنظیم کنید را آپلود کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The system has 256 MB RAM, expandable to 2GB.
[ترجمه گوگل]این سیستم دارای 256 مگابایت رم است که تا 2 گیگابایت قابل ارتقا است
[ترجمه ترگمان]این سیستم دارای ۲۵۶ مگابایت حافظه، قابل ارتقا تا ۲ گیگابایت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. KILJAEDENEMERGE. wav - & gt ; The expandable have perished, so be it.
[ترجمه گوگل]KILJAEDENEMERGE wav -, gt ; انبساط پذیر از بین رفته اند، همینطور باشد
[ترجمه ترگمان]KILJAEDENEMERGE wav رو عوض کن The نابود شدن، پس خودت باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The system uses up to four processors per card, and is expandable to 40 processors.
[ترجمه گوگل]این سیستم در هر کارت از چهار پردازنده استفاده می کند و تا 40 پردازنده قابل ارتقا است
[ترجمه ترگمان]این سیستم از چهار پردازنده در هر کارت استفاده می کند و قابل ارتقا به ۴۰ پردازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This box may draw from some central archive or contain its own expandable universe of data.
[ترجمه گوگل]این کادر ممکن است از برخی از آرشیوهای مرکزی گرفته شود یا حاوی داده های قابل گسترش خود باشد
[ترجمه ترگمان]این جعبه ممکن است از یک آرشیو مرکزی گرفته شود یا دارای فضای قابل ارتقا خاص خودش از داده ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل انبساط (صفت)
tensile, expandable

بسط پذیر (صفت)
expandable

تخصصی

[کامپیوتر] قابل انبساط، بسط پذیر .
[ریاضیات] قابل انبساط، بسط پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• enlargeable, stretchable, extendable

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expand
✅️ اسم ( noun ) : expansion / expanse / expansivity / expansionism / expansionist / expansiveness
✅️ صفت ( adjective ) : expandable / expansionary / expansionist / expansive
✅️ قید ( adverb ) : expansively
expandable ( adj ) = قابل ارتقاء، قابل توسعه، قابل گسترش، قابل انبساط، منبسط شونده، قابل تاشو ( مثل باتوم تاشو = expandable baton ) ، بسط پذیر، قابل کشش، توسعه پذیر
Definition =قادر به افزایش اندازه، داشتن ظرفیت برای گسترش یا توسعه/هر چیزی که قابل گسترش یا توسعه باشد/
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - This printer has expandable memory to meet the needs of the most demanding work environments.
این چاپگر دارای حافظه قابل ارتقا برای پاسخگویی به نیازهای سخت ترین محیط های کاری است.
2 - pregnancy trousers with expandable waists
شلوار بارداری با کمرهای قابل کشش

قابل توسعه
قابل گسترش ، گستر پذیر

بپرس