exteriority


معنی: خارج، فضای ازاد
معانی دیگر: برونش، برونبودی، برون بودگی، خارجیت، حالت بیرونی یاظاهری، دلبستگی به صورت ظاهر

مترادف ها

خارج (اسم)
abroad, overseas, exteriority

فضای ازاد (اسم)
exteriority, exterior space

انگلیسی به انگلیسی

• surface, superficies; externality; external appearance; something exterior

پیشنهاد کاربران

بپرس