externalization


خارجی کردن

جمله های نمونه

1. Such externalization of costs significantly reduces the costs of raw materials to given producers and hence increases the margin of profit.
[ترجمه گوگل]چنین خارجی سازی هزینه ها به طور قابل توجهی هزینه های مواد خام را برای تولیدکنندگان معین کاهش می دهد و در نتیجه حاشیه سود را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]چنین externalization هزینه ها به طور قابل توجهی هزینه های مواد خام را به تولید کنندگان کاهش می دهد و در نتیجه حاشیه سود را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The four basic functions of knowledge management are externalization, internalization, intermediation and cognition.
[ترجمه گوگل]چهار کارکرد اساسی مدیریت دانش عبارتند از برونی سازی، درونی سازی، واسطه گری و شناخت
[ترجمه ترگمان]چهار عملکرد اصلی مدیریت دانش عبارتند از: درونی سازی، درونی سازی، واسطه گری و شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The conflict and its externalization finally reduce Blanche to a neurotic patient in the end.
[ترجمه گوگل]درگیری و بیرونی شدن آن در نهایت بلانش را به یک بیمار روان رنجور تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]تعارض و externalization در نهایت بل انش را به یک بیمار عصبی در آخر کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Notarial system is the externalization of the operation mode of notarial power.
[ترجمه گوگل]سیستم سردفتری عبارت است از برون سازی حالت عملیاتی قدرت اسناد رسمی
[ترجمه ترگمان]سیستم notarial externalization حالت بهره برداری از قدرت notarial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Knowledge externalization isone of important tasks in knowledge management.
[ترجمه گوگل]برونی سازی دانش یکی از وظایف مهم در مدیریت دانش است
[ترجمه ترگمان]دانش مدیریت دانش از وظایف مهم در مدیریت دانش استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any comparison between these is dependent upon the further externalization of these values as objective forms.
[ترجمه گوگل]هرگونه مقایسه بین اینها به بیرونی شدن بیشتر این ارزشها به عنوان اشکال عینی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]هر مقایسه بین این مقادیر به the بیشتر این مقادیر به عنوان فرم های عینی وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mental condition is the basic aspect for the externalization of the latent sense.
[ترجمه گوگل]شرایط ذهنی جنبه اساسی برای بیرونی شدن حس نهفته است
[ترجمه ترگمان]شرط ذهنی، جنبه پایه و اساسی برای درک مفهوم نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the silent gaze, you can feel the power of fate: externalization, foreignization and alienation.
[ترجمه گوگل]در نگاه خاموش، می توان قدرت سرنوشت را احساس کرد: بیرونی شدن، بیگانه شدن و بیگانگی
[ترجمه ترگمان]در نگاه خاموش، شما می توانید قدرت سرنوشت: externalization، foreignization و بیگانگی را احساس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The investment control in the engineering design is the concrete externalization of the engineering money.
[ترجمه گوگل]کنترل سرمایه گذاری در طراحی مهندسی، برون سازی واقعی پول مهندسی است
[ترجمه ترگمان]کنترل سرمایه گذاری در طراحی مهندسی، externalization واقعی پول مهندسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Succssuful production of calligraphy is the full embodiment of latent - sense externalization.
[ترجمه گوگل]تولید موفق خوشنویسی تجسم کامل بیرونی سازی حس نهفته است
[ترجمه ترگمان]تولید خوشنویسی خوشنویسی، تجسم کامل of از حس پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Solidarity and cooperation, and hard work, innovation, top - notch in its most basic form of externalization.
[ترجمه گوگل]همبستگی و همکاری، و سخت کوشی، نوآوری، درجه یک در ابتدایی ترین شکل برون سازی آن
[ترجمه ترگمان]همبستگی و هم کاری، و کار سخت، نوآوری، درجه بالا در اساسی ترین شکل its
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article discusses the external mechanism and technology model in the externalization of corporate tacit knowledge from the point view of sociology.
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم بیرونی و مدل فناوری در برون‌سازی دانش ضمنی شرکتی را از دیدگاه جامعه‌شناسی مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله مکانیسم خارجی و مدل فن آوری را در externalization دانش ضمنی شرکت از دیدگاه جامعه شناسی مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Laws being the foundation of judicial trails are the externalization and realization of the legal norms.
[ترجمه گوگل]قوانین که زیربنای مسیرهای قضایی است، بیرونی شدن و تحقق موازین حقوقی است
[ترجمه ترگمان]قوانینی که اساس مسیرهای قضایی را تشکیل می دهند درک و درک هنجارهای حقوقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He and I are not rich; we do not have the externalization of the rich.
[ترجمه گوگل]من و او ثروتمند نیستیم ما خارجی سازی ثروتمندان را نداریم
[ترجمه ترگمان]او و من پول دار نیستیم؛ the را نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of embodying in outward form, exteriorization, act of making external

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : externalize
✅️ اسم ( noun ) : externality / externalization / externals / extern
✅️ صفت ( adjective ) : external
✅️ قید ( adverb ) : externally
برونی سازی
برون پنداری

بپرس