ezra

/ˈezrə//ˈezrə/

اسم خاص مذکر، (انجیل) عزرا (پیامبر و اصلاحگر مذهبی یهود در قرن پنجم پیش از میلاد)، عزیر، عزرا نام یکی ازپیغمبران یهود

انگلیسی به انگلیسی

• hebrew scribe and prophet of 5th century bc (biblical); book of the bible named for ezra; male first name

پیشنهاد کاربران

اژه ره یا عذرا یا ازره از طبقه ی شیاطین و پیروان اتش اند انان در سخن حق زرو ها یا دروها اوردند و کتاب موسوی را تحریف نمودند انان با حمایت شاه دروغین یا دروکشاه کتاب دروغین خود را گسترده کردند و پیروان واقعی کلام حق را از حکومت کنار زدند بنقل از شهنامه شامهونی شرفنامه مهروی
عزرا ( در عبری:עֶזְרָא، در قرآن عزیر ) از پیامبران بنی اسرائیل و از کاتبانی است که دومین گروه مهاجران یهود را که از اسارت بابل به اسرائیل بازمی گشتند، رهبری می کرد.
■عزرا در عهد عتیق
عزرا از نسل پنحاس نوه اهارون بود. وی پسر سرایا و نوه حلقیا، کاهن بزرگ دوران سلطنت یوشیا بود. عزرا کتب شریعت موسی را از بر می دانست و احکام شریعت را رونویسی می کرد. در طول زمان زندگی او در بابل، مورد توجه اردشیر یکم مشهور به اردشیر درازدست قرار گرفت و وی مأموریت یافت به اورشلیم برود. عزرا به همراه تمام اسرائیلیان، کاهنان و لاویان که در شاهنشاهی ایران زندگی می کردند؛ به اورشلیم رهبری کرد. تعداد یهودیانی که با عزرا به اورشلیم آمدند هزار و پانصد تن بودند که سه روز در ساحل احوا توقف کردند و چندین روز در آن جا روزه گرفتند. ۳۸نفر از ایشان لاوی و ۲۲۰ نفر از خدمتگزاران هیکل بودند. در روز دوازدهم بهار، عزرا و دیگر یهودیان مسافرتشان را شروع کردند تا این که به اورشلیم رسیدند. در اورشلیم، اردشیر به عزرا اختیار داد که هر اقدامی را در ارتباط با مذهب یهود انجام دهد. او در اورشلیم احکام تورات را برای عبرانیان خواند و در بنای دیوار اورشلیم به نحمیا یاری رسانید. کتاب عزرا از بخش های عهد عتیق است که عزرا آن را نوشته است؛ این کتاب به زبان عبری قدیمی و آرامی نوشته شده است. یهودیان اعتقاد دارند که یوسف بن متی، عزرا را در اورشلیم دفن کرده است؛ در حالی که برخی مورخین یهودی و مسلمان نیز محل دفن او را در نزدیکی بصره عراق دانسته اند. از جهت زمانی برخی قسمتهای کتاب عزرا با برخی دیگر حدود یکصد سال فاصله زمانی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

■عزرا در اسلام
مقالهٔ اصلی: عزیر
در قرآن، کلمه عبری عزرا به صورت عزیر آمده است. بنا به روایت قرآن، شخصی که برخی آن را عزیر دانسته اند، در زمان ویرانی شهری که برخی مفسرین آن را بیت المقدس دانسته اند؛ به خواب رفت و پس از صدسال زنده شد، در حالی که رنگ خوراک و نوشیدنی او تغییر نکرده بود. زمانی که عزیر از خواب برخاسته بود، شهر اورشلیم بازسازی شده بود. بر اساس قرآن، گروهی از یهود عزیر را پسر خدا دانسته اند و کافر شدند. برخی مفسرین معتقدند این گروه از یهود که عزیر را پسر خدا می دانسته اند در یمن سکونت داشته اند. برخی از روایات عزرا را برادر عزیر دانسته اند.
■عزرا در زمان اردشیر یکم هخامنشی
در عهد عتیق از ارتخشستا ( اردشیر ) به نیکی یاد شده است. چون فلسطین که بخشی از ساتراپی بغبیش بود، بر سر راه مصر قرار داشت، طرف توجه خاص هخامنشیان، از جمله اردشیر بود. اردشیر در ۴۴۴ پ. م نحمیا را که شربت دار یا ساقی او بود، به فرمانداری اورشلیم برگزید. این انتخاب سرنوشت قوم یهود را برای همیشه دگرگون کرد. برخی از دانشمندان بر این گمان اند که عزرای کاتب را نیز اردشیر در ۴۵۸ پ. م به اورشلیم فرستاده است. در زمان اردشیر، نفوذ هخامنشیان در ارض موعود و سرزمین فلسطین بیشتر شد. چرا که اردشیر به دنبال سیاست های مسالمت آمیز نیاکان خویش، نسبت به یهودیان با مدارا و ملاطفت رفتار می کرد؛ به شرط آنکه رؤسای قوم یهود نیز به هخامنشیان وفادار بمانند. به همین جهت کار یهودیان در ایران و به خصوص در پایتخت رونق داشت و این گروه یکی از ارکان اقتصادی شهر به شمار می رفتند.
در ناحیه یهودیه که بخشی از فلسطین را تشکیل می داد، وقایعی رخ داد که برای آینده حائز اهمیت فراوانی بود. حتی پیش از اسارت بابل، منازعات جدی فراوانی در زمینه مسائل مذهبی روی داد. پاره ای از رهبران مذهبی ( یکتاپرست ها ) اعلام کردند که یهودیان فقط یهوه، خدای یگانه را بپرستند، در حالی که پاره ای دیگر از سوی عده بیشتری از مردم پشتیبانی می شدند، گذشته از یهوه، خدایان دیگری مثل آستارته را نیز می پرستیدند. این باور که یهوه تنها خدایی است که باید پرستش شود، در میان عمده یهودیانی بود که به بابل تبعید شده بودند، بدین ترتیب در میان یهودیانی که باقی مانده بودند، اکثریت با آنانی بود که عقیده داشتند یهوه بزرگترین خدایی است که بایددر کنار یک عده خدای دیگر پرستش شود. باور مشابهی در میان یهودیانی که در الفانتین مصر سکنی داشتند نیز شایع بود.
به هنگام اسارت بابلی ها، عده بسیاری از یهودیانی که تبعید شده بودند، شروع به پرستش یهوه همراه با سایر خدایان کرده بودند. هنگامی که کوروش دوم، یهودیان بابل را که هنوز اکثرشان یکتاپرست بودند، اجازه داد که به اورشلیم بازگردند، فقط تعداد اندکی از یهودیان تبعیدی آماده بازگشت به میهن مادری شان شدند؛ ولی نمایندگان خانواده های خاخام علاقه مند شدند تا بازگردند و موقعیت و مقام سابق را بدست آورند و از درآمد و مقرری معبد بهره مند شوند. هنگامی که آنان به اورشلیم بازگشتند، تصمیمشان برای اشاعه یکتاپرستی با مخالفت شدید یهودیانی قرار گرفت که از آنجا تبعید نشده بودند و مقیم بودند و همچنین یهودیان نواحی همسایه با نظر آن ها مخالفت کردند؛ بنابراین کوشش آن ها برای مجبور ساختن ساکنین قبلی برای پرستش تنها یهوه و نه خدایان دیگر بی نتیجه ماند. به همین دلیل هم بود که بین سال های ۵۱۵ و ۴۵۹ پ. م. در معبدهای اورشلیم سایر خدایان به همراه یهوه پرستیده می شدند.
چنین به نظر می رسد که گروه یکتاپرست و گروه مخالفانشان پی در پی نزد حکمرانان ایرانی شان از یکدیگر شکایت می کردند. گذشته از این ها فرمانداران مناطق همسایه، از فعالیت گروه یکتاپرست شکایت داشتند و اظهار می داشتند نمایندگان آن ها درصدد توطئه علیه شاه هستند. در نتیجه در سال ۴۵۸ پ. م. شاه، دانشمند یهودی به نام عزرا را که مشاور شاه در امور یهودیان و ضمناً در خزانه داری شاهی صاحب مقام بود، از شوش به اورشلیم فرستاد. شاه بودجه لازم را در اختیار او قرار داد و اختیاراتی نیز به وی تفویض کرد تا مسایل را حل و فصل نماید و نیز تغییرات لازم را در قوانین، مشابه قوانینی که داریوش اول در مصر قرار داده بود، بدهد.
عزرا به همراه کاروانی از یهودیان که به اورشلیم بازمی گشتند، با نامه شاه به اورشلیم برگشت. برای آنکه معبد و قربانی ها بتوانند شکوه خود را بازیابند، وسایل مادی به این کار تخصیص یافته بود که شامل پیشکش های شاه و دربار، هدایای یهودیان ساکن بابل، ظروفی برای معبد؛ افزون بر آن فرمان برای خزانه داران ماورای نهر بود. در این فرمان، گفته شده که به عزرا آنچه بخواهد تا مبلغ صد تالان نقره، ۴۰۰ لیتر شراب، ۴۰۰ لیتر روغن، ۴۰۰ هزار لیتر آرد و �از نمک هرچه بخواهد� بدهند. وی در عین حال یک کتاب مقدس به نام اسفار پنجگانه ( تورات عهد عتیق ) که در دوران اسارت بابلی ها ویرایش شده و بخشی از عهد عتیق بود، به آن ها هدیه کرد. عزرا هنگام مسافرت و زمان گذشتن از میانرودان، عده ای از یهودیان آنجا را نیز تشویق کرد که با او به اورشلیم بروند. ثروتمندان آن ها از رفتن خودداری کردند؛ ولی بودجه و هزینه ای در اختیار آن هایی نهادند که مایل بودند به یهودیه بازگردند.
از آن زمان به بعد، مرحله جدیدی در تاریخ یهودیه آغاز شد. نتیجه این مرحله جدایی و دوری جامعه اورشلیم بود. آنگونه که مایر اظهار نظر کرده، اصولاً یهودیت، محصولی از امپراطوری هخامنشی است. گرچه اندیشه نخستین آن در فلسطین سازماندهی شد ولی اگر کمک مالی و اقتصادی یهودیان پراکنده در بابل نبود، نمی توانست جان بگیرد و شناخته شود، تازه آن یهودیان پراکنده بابلی نیز نمایندگانشان پشت گرم به کمک های مالی پادشاه های ایرانی بودند. با کمک آن ها قوانین اسفار پنجگانه موسی نه تنها در یهودیه حتی در میان یهودیان پراکنده بابلی تدوین شد و جان گرفت.
عزرا در تاریخ ۴۵۵ پیش از میلاد اعلام داشت رعایت قوانین اصفار پنجگانه برای تمام اعضای جامعه یهودی اجباری است، هم در یهودیه و هم آن سوی مرزهای آن. در حقیقت این یک طومار بود حاوی افسانه های اساطیری - داستان های گوناگون - قوانین پرستشی، ولی در خلال آن ها قوانین مدنی و قوانین کیفری کمتر مورد بحث واقع شده بود؛ ولی کوشش های عزرا برای شناساندن و قبول این قوانین، با مخالفت های شدید روبرو گردید، نه تنها از جانب توده عامه مردم بلکه حتی از جانب طبقه اشراف. به ویژه ساکنان اورشلیم از تقاضای جدی عذرا در زمینه فسخ و لغو پیوند زناشویی یهودیان با ساماریتانها، بسیار ناراحت بودند. ساماریتان ها کسانی بودند که جز یهوه خدایان دیگری را نیز می پرستیدند و عزرا نمی توانست این جریان را تغییر دهد. پیروان و هواخواهان عزرا، میل نداشتند ساماریتان ها را برای خدمات، به درون معابد راه دهند، تا مجبور نشوند درآمد خود را از معبد، با آنان تقسیم نمایند. درآمدی که متعلق به مردم اورشلیم بود. از سوی دیگر کوشش های عزرا برای کشیدن یک دیوار دفاعی گرداگرد اورشلیم به نتیجه ای نرسید. هنگامی که وی به مردم فرمان داد تا دست به کار ساختن دیوار شوند، نواحی همسایه به اردشیر اول شکایت کردند که ما نمک گیر سفره شاه هستیم، بنابراین نمی توانم مشاهده کنیم آسیبی متوجه او می وشد، اورشلیم قصد دارد با کشیدن دیوار، دست به شورش بزند و در نتیجه از دادن مالیات خودداری ورزیدند. در نتیجه چنین شکایتی کار ساختمان دیوار متوقف ماند. سرنوشت بعدی عزرا نامعلوم است. امکان دارد که به شوش احضار شده باشد. پس از وی یهودیه، به وسیله یک ساتراپ ایرانی اداره می شد و متصدی امور اجتماعی کشیش بزرگ بود. در سال ۴۴۵ پ. م. مقام یهودی دیگری از دربار شوش به اورشلیم آمد. وی نحمیا نام داشت، هم مشاور شاه در امور یهودیان بود و هم ساقی شاه بود. کارشناس ها معمولاً نظر داده اند که ساقی گری برای شاه به دست خواجه ها بوده ولی هلتز اخیراً این نظریه را رد کرده است. نحمیا موفق شد که از شاه اجازه بگیرد تا به عنوان فرماندار جدید به یهودیه برود و قانون اسفار پنجگانه را به مورد اجرا بگذارد. شاه همچنین به وی نامه هایی داد برای فرمانداران سوریه و فلسطین که به او اجازه دهند در قلمرو آنان اختیارات کامل داشته باشد. گذشته از اینها، اردشیر به نگهبان جنگل های شاهانه آصف در سوریه، دستور داد که الوارهایی برای مصرف ساختمان معبد در اورشلیم و نیز دیوارهای گرداگرد شهر در اختیار نحمیا قرار دهد.
با مطالعه وقایع در می یابیم که ورود نحمیا خصومت همسایگان یهودیه را فرونمی نشاند، بلکه مانند گذشته تصمیم می گیرند که جاه طلبی های او را برای پادشاهی در نزد او افشا کنند. دلیل آن ها برای اثبات این این امر حصاری است که نحمیا اورشلیم را به آن مجهز کرده است. خطر از آنجایی که بسیاری از همسایگان بر اثر ازدواج های بین قومی خویشاوندی در یهودیه دارند، دو چندان می شود؛ تلاش های عزرا ( اگر وی پیش از نحمیا باشد ) برای بطلان این ازدواج ها آشکارا قرین توفیق نشده است. حتی پسر کاهن بزرگ از بیرون یهودیه زن گرفته است. نحمیا در هنگام مأموریت دوم خود ناگزیر شد ممنوعیت را تجدید بکند.
نحمیا مانند عزرا، یک پشتیبان جدی خداپرستی بود، بدین جهت هنگام ورود، نه تنها از سوی مردمان مناطق همسایه، بلکه از سوی اکثریت جامعه یهودی ها با سردی و خصومت روبرو شد. اورشلیم در آن هنگام از تاخت و تاز و تعدی همسایگان اطراف خود، آمونی ها، عرب ها و اِدومیت ها رنج می برد. بدین ترتیب وظیفه پیش روی نحمیا، بسیار دشوار بود و عزرا از عهده این کار بر نیامده بود. با آنکه هر دوی این افراد دارای تعصب و شیفتگی بودند ولی نحمیا از ذکاوت برتری برخوردار بود و سیاستمداری بهتر بود.
به عنوان یک فرماندار ایرانی، نحمیا فرمانده نیروهای نظامی بود. به کارگیری نیروی نظامی علیه مردمان خودش، آمیخته با ریسک و خطر بود و برای هدف وی کاری بی فایده. نحمیا برای جلب توجه مردم به سوی خویش، ابتدا کوشید تا منازعات سیاسی بین جامعه یهود را حل و فصل نماید. برای اجرای این کار برنامه ای برای چند مورد اصلاح طلبی به مردم ارائه کرد؛ ابتدا مقداری وام بدون بهره در اختیار مردم گذاشت و سپس افرادی که برای گرفتن وام به گرو متوسل شده و اشیا و اموالی به گروه نهاده بودند، اموالشان را بازپس داد. گذشته از اینها، مردم از دادن مالیات، مالیاتی که بر محافظت و نگهداری دربار ساتراپ نشین بود، معاف نمود. در تاریخ ۳۰ اکتبر ۴۴۵ پ. م. نحمیا اعلام داشت قوانینی که قبلاً توسط عزرا گردآوری و تصویب شده باید به مورد اجرا گذاشته شوند. پس از آن بنا به عللی نحمیا به دربار شاه بازگشت؛ این بازگشت، احتمالاً به علت شکایت اشراف یهودی و طبقه روحانیت بوده که با اصلاحات اجتماعی وی موافق نبوده اند؛ ولی در ۴۳۲ پ. م. بار دیگر نحمیا به اورشلیم بازگشت تا اصلاح طلبی مذهبی خود را مجدداً آغاز نماید. پیش از هر چیزی، وی ورود توبیا نماینده سرزمین آمونیت را به معبد ممنوع کرد و آن سرزمینی بود آن سوی رود اردن. پس از آن از کاهن بزرگ اتاقی برای شخص خود در محوطه معبد گرفت. اخراج توپیا نخستین برخورد مستقیم بین او و طبقه روحانی را باعث شد؛ ولی نحمیا به جای آنکه باعث افزایش تنش شود، در این راه گامی غیرمنتظره برداشت: یک دهم از درآمد کشاورزی را به طبقه روحانیت اختصاص داد و ضمناً آن ها را از پرداخت مالیات معاف کرد. بدین ترتیب، وی طبقه روحانیت را وارد اردوی خود کرد که برایش امتیازی بود. بدین ترتیب نحمیا، موفق شد قانون مذهبی را به مورد اجرا درآورد و از طرف دیگر روز شنبه ( سبت ) را تثبیت کند. پس از آن با پشتیبانی پادگان نظامی ایران و طبقه روحانی و توده مردم، که از شر وام خلاص شده بودند، نحمیا موفق شد دشوارترین مسئله را حل و فصل کند و آن فصل کند و آن فسخ پیوندهای زناشویی اختلاطی بود. در مسئله اخراج نواده کشیش اعظم که با دختر سان بالات فرماندار ساماریا از اورشلیم ازدواج کرده بود، مخالفان خود را که بر سر و روی خود می کوفتند و موی سرشان را می کندند، مجبور به سکوت کرد. وی همچنان، افراد دیگری را که حاضر به جدایی از همسران بیگانه خود نبودند، اخراج نمود. تمامی آن ها به جز یهوه، خدایان دیگری می پرستیدند. هر چند که سان بالات نام بابلی بر خود داشت ( سینوبالیت ( خدا ) سین مرا زنده نگهداشت ) ، ولی به فرزندانش نام های مذهبی داد که مخلوط با یهوه بود.
در آن هنگام بود که بازسازی دیوار استحکامی اورشلیم، امکان پذیر گردید؛ ولی سان بالات و فرمانداران مناطق همسایه با خشم فراوان با نحمیا مخالفت کرده، او را متهم کرد که فعالیت هایش طرح یک شورش علیه شاه ایران است. این مقامات و سربازهایش به اورشلیم از مردم خواستند جلوی کارهای ساختمانی را بگیرند؛ ولی یهودیان از میان خودشان گروهی نظامی را برگزیدند و آن ها از کارگران ساختمانی محافظت به عمل آوردند، و به زودی اورشلیم به شهر کاملاً محافظت شده تبدیل شد. بدین ترتیب نحمیا موفق شد با پشتیبانی و کمک شاه ایران، اورشلیم را به عنوان مرکز ایدئولوژی مسلط مذهبی در یهودیه ثابت و مستقر کند. اندک اندک قوانین اصفار پنجگانه موسی، در میان یهودیان پراکنده هم راه یافت. این جریان مخصوصاً به وسیله یک پاپیروس آرامی که محتوی اطلاعات جالبی دربارهٔ فرمان داریوش دوم است، گواهی می شود. این فرمان در سال ۴۱۹ پ. م. صادر گردید. شاه توسط ساتراپ خود در مصر آرسامس به یهودیانی که در الفانتین می زیستند دستور داده بود که از تاریخ ۱۵ تا ۲۱ ماه نیسان فستیوال قدیمی را برپا دارند، همان فستیوالی که در یهودیه معمول و شایع بود. این فرمان نه فقط برای یهودیان الفانتین، بلکه برای تمام یهودیانی که در حاشیه مرزهای امپراطوری می زیستند، صادر شده بود.
هنگامی که نحمیا تمام مأموریت خود را به انجام رسانید به دربار شوش بازگشت؛ ولی آن استحکامات اورشلیم نوعی تهدید بود در زمینه جدایی یهودیان از ایران، این بود که دولت ایران باگوآس مورد اطمینان را به عنوان جانشین نحمیا تعیین کرد. ژوزفوس فلاویوس نیز در آثار خود اشاره ای به وی داشته است. همچنین در پاپیروس های الفنتین به نام باگوهی از وی یاد شده است. اظهار نظر دربارهٔ اصل و تبار این مرد دشوار است. ناو وی ایرانی است ولی باید در نظر داشت که در خلال قرن ششم پیش از میلاد، و نه دیرتر، پاره ای از یهودیان نام ایرانی برای خود برمی گزیدند. گذشته از این ها هر ۳ فرماندار یهودیه پیش از باگوآس از پایان قرن ششم پیش از میلاد تا نیمه دوم قرن پنجم از میلاد، همه یهودی بوده اند ( شِش بازار، زِروبابل و نحمیا ) .
■انتقادات علیه عزرا
ویل دورانت تردید کرده است توراتی را که عزرا برای مردم خواند، همان کتابی باشد که در زمان یوشیا خوانده می شد. وی می نویسد:
�آیا آن ( کتاب شریعت موسی ) چه بوده است؟ این کتاب درست همان کتاب عهدی که یوشیا پیش از آن بر مردم خوانده بود نیست، چه در کتاب عهد تصریح شده است که آن را در مدت یک روز دو بار بر یهودیان فرو خواندند در حالی که خواندن کتاب دیگر محتاج یک هفته وقت تمام بوده است. �
احمد حجازی السقا می نویسد:
یهودیان سامری قائلند که تورات کنونی به دست عزرا نوشته شده است و او در آن دخل و تصرفاتی انجام داده که علّت آن سابقه دشمنی ساکنان مملکت اسرائیل [در برابر ساکنان مملکت یهودا] بوده است که اصرار داشتند ریاست یهود در دست آنها باشد و هیکل آنها در نابلس، قبله باشد و در مقابل ساکنان مملکت یهودا، اصرار داشتند ریاست در آنها باشد و هیکل آنها در اورشلیم، قبله باشد. پس اهل اورشلیم، نصوص تورات را تغییر داده و خط عبرانی را وضع کردند. تورات را با آن نوشتند و در نزاعی که بر سر قبله بین آنها درگرفت، شاه بابل نظر سامری ها را پذیرفت و عبرانی ها را از بقای هیکل خود در اورشلیم، منع نمود و آنچه را در بیت المقدس ساخته بودند، نابود کرد. پس عزرا و زوربیل به پا خواستند و خطی غیر از خط عبرانی درست کردند و حروف را ۲۷ عدد قرار دادند و شریعت را با آن خط و با حذف و اضافات زیاد، نوشتند. آن دو گروه، قبل از بازگشت به وطن، در جوّی دوستانه، آن تورات را پذیرفتند و هر گروهی گمان می کرد که پس از بازگشت، ریاست از آنِ او خواهد بود؛ ولی پس از بازگشت به وطن با هم اختلاف پیدا کردند در حالی که تورات تغییر یافته، همچنان نزد آنها باقی ماند.
نویسنده مزبور، در ادامه، مدّعی است که عزرا در تورات، مقام داود را پایین آورد و با تهمت اینکه جدّش مرد صالحی نبوده است، او را لایق پادشاهی نمی دانست. حجازی، علت این کار عزیر را، تقویت موقعیت کاهنان می داند چرا که در آن دوران، مقام آنان که جامع ریاست دین و دنیا بودند، پایین آمده بود. او می نویسد:
عزرا مدّعی شد که یهودا پسر یعقوب به زنی زنا کرد و از نسل او داود زاده شد و سپس در تورات نوشت که �زنا زاده، تا ده پشت در گروه خدا جای نمی گیرد�. عزرا داود را به ارتباط نسلش با موآبیان نیز متّهم کرد تا هم از طریق پدر و هم از طریق مادر، او را تحقیر کرده باشد و در تورات نوشت که عمونی ها و موآبی ها تا ده پشت در گروه خدا جای نمی گیرند… این در حالی بود که در تورات تصریح کرده بود که ( کلّ امرء بما کسب رهین ) یعنی: هر کس در گرو اعمال خویش می باشد ) .
وی در اینکه شخصی که در آیه ۲۵۹ بقره آمده ( که صد سال مرده بود و بعد خدا او را زنده کرد ) ، دربارهٔ تطبیق او با عزرا، تشکیک می کند.
■پسر خدا
عزرا یا عزیر نزد یهود پسر خدا ( بنده محبوب خدا ) شد چون پس از صد سال زنده شد و به نزد پادشاه ایران رفت و برای یهودیانی که در زمان بخت النصر از صد سال پیش به بابل تبعید شده بودند شفاعت کرد و متن تورات را که از فراموش شده بود و کسی قدرت احیاء آن را نداشت دوباره برای قوم یهود بازخواند.
Ezra
Figure in early Jewish history
Ezra ( /ˈɛzrə/; Hebrew: עֶזְרָא‎, ʿEzrāʾ; fl. 480–440 BCE ) , also called Ezra the Scribe ( עֶזְרָא הַסּוֹפֵר‎, ʿEzrāʾ hasSōfēr ) and Ezra the Priest in the Book of Ezra, was a Jewish scribe ( sofer ) and priest ( kohen ) . In Greco - Latin Ezra is called Esdras ( Greek: Ἔσδρας ) . According to the Hebrew Bible he was a descendant of Sraya, the last High Priest to serve in the First Temple, and a close relative of Joshua, the first High Priest of the Second Temple. He returned from Babylonian exile and reintroduced the Torah in Jerusalem. According to 1 Esdras, a Greek translation of the Book of Ezra still in use in Eastern Orthodoxy, he was also a High Priest. Rabbinic tradition holds that he was an ordinary member of the priesthood.
Several traditions have developed over his place of burial. One tradition says that he is buried in al - Uzayr near Basra ( Iraq ) , while another tradition alleges that he is buried in Tadif near Aleppo, in northern Syria.
His name may be an abbreviation of עזריהו‎ Azaryahu, "Yah helps". In the Greek Septuagint the name is rendered �sdrās ( Ἔσδρας ) , from which the Latin name Esdras comes.
The Book of Ezra describes how he led a group of Judean exiles living in Babylon to their home city of Jerusalem where he is said to have enforced observance of the Torah. He was described as exhorting the Israelite people to be sure to follow the Torah Law so as not to intermarry with people of particular different religions, a set of commandments described in the Pentateuch.
Ezra, known as "Ezra the scribe" in Chazalic literature, is a highly respected figure in Judaism.
■In the Hebrew Bible
The canonical Book of Ezra and Book of Nehemiah are the oldest sources for the activity of Ezra, whereas many of the other books ascribed to Ezra ( First Esdras, 3–6 Ezra ) are later literary works dependent on the canonical books of Ezra and Nehemiah.
The book of Ezra–Nehemiah was always written as one scroll. In late medieval Christian bibles, the single book was divided in two, as First and Second Ezra; and this division became Jewish practice in the first printed Hebrew bibles. Modern Hebrew Bibles call the two books Ezra and Nehemiah, as do other modern Bible translations. A few parts of the Book of Ezra ( 4:8 to 6:18 and 7:12–26 ) were written in Aramaic, and the majority in Hebrew, Ezra himself being skilled in both languages. Ezra was living in Babylon when in the seventh year of Artaxerxes I, king of Persia ( c. 457 BCE ) , the king sent him to Jerusalem to teach the laws of God to any who did not know them. Ezra led a large body of exiles back to Jerusalem, where he discovered that Jewish men had been marrying non - Jewish women. He tore his garments in despair and confessed the sins of Israel before God, then braved the opposition of some of his own countrymen to purify the community by enforcing the dissolution of the sinful marriages. Some years later Artaxerxes sent Nehemiah ( a Jewish noble in his personal service ) to Jerusalem as governor with the task of rebuilding the city walls. Once this task was completed Nehemiah had Ezra read the Law of Moses ( the Torah ) to the assembled Israelites, and the people and priests entered into a covenant to keep the law and separate themselves from all other peoples.
■In later Second Temple period literature
1 Esdras
1 Esdras, probably from the late 2nd/early 1st centuries BCE, preserves a Greek text of Ezra and a part of Nehemiah distinctly different from that of Ezra–Nehemiah – in particular it eliminates Nehemiah from the story and gives some of his deeds to Ezra, as well as telling events in a different order. Scholars are divided on whether it is based on Ezra–Nehemiah, or reflects an earlier literary stage before the combination of Ezra and Nehemiah accounts.
■Josephus
The first - century Jewish historian Josephus deals with Ezra in his Antiquities of the Jews. He uses the name Xerxes for Artaxerxes I reserving the name Artaxerxes for the later Artaxerxes II whom he identifies as the Ahasuerus of Esther, thus placing Ezra before the events of the book of Esther. Josephus's account of the deeds of Ezra derives entirely from 1 Esdras, which he cites as the 'Book of Ezra' in his numeration of the Hebrew bible. Contrariwise, Josephus does not appear to recognise Ezra - Nehemiah as a biblical book, does not quote from it, and relies entirely on other traditions in his account of the deeds of Nehemiah.
■The apocalyptic Ezra traditions
The apocalyptic fourth book of Ezra ( also sometimes called the 'second book of Esdras' or the 'third book of Esdras' ) was written c. CE 100, probably in Hebrew - Aramaic, but now survives in Latin, Slavonic and Ethiopic. In this book, Ezra has a seven part prophetic revelation, converses with an angel of God three times and has four visions. Ezra, thirty years into the Babylonian Exile ( 4 Ezra 3:1 / 2 Esdras 1:1 ) , recounts the siege of Jerusalem and the destruction of Solomon's Temple. The central theological themes are "the question of theodicy, God's justness in the face of the triumph of the heathens over the pious, the course of world history in terms of the teaching of the four kingdoms, the function of the law, the eschatological judgment, the appearance on Earth of the heavenly Jerusalem, the Messianic Period, at the end of which the Messiah will die, the end of this world and the coming of the next, and the Last Judgment. " Ezra restores the law that was destroyed with the burning of the Temple in Jerusalem. He dictates 24 books for the public ( i. e. the Hebrew Bible ) and another 70 for the wise alone ( 70 unnamed revelatory works ) . At the end, he is taken up to heaven like Enoch and Elijah. Ezra is seen as a new Moses in this book.
There is also another work, thought to be influenced by this one, known as the Greek Apocalypse of Ezra.
■Ezra in rabbinic literature
Traditionally Judaism credits Ezra with establishing the Great Assembly of scholars and prophets, the forerunner of the Sanhedrin, as the authority on matters of religious law. The Great Assembly is credited with establishing numerous features of contemporary traditional Judaism in something like their present form, including Torah reading, the Amidah, and celebration of the feast of Purim.
In Rabbinic traditions, Ezra is metaphorically referred to as the "flowers that appear on the earth" signifying the springtime in the national history of Judaism [citation needed]. A disciple of Baruch ben Neriah, he favored study of the Law over the reconstruction of the Temple [citation needed] and thus because of his studies, he did not join the first party returning to Jerusalem in the reign of Cyrus. According to another opinion, he did not join the first party so as not to compete, even involuntarily, with Jeshua ben Jozadak for the office of chief priest.
According to Jewish tradition, Ezra was the writer of the Books of Chronicles, and is the same prophet known also as Malachi. There is a slight controversy within rabbinic sources as to whether or not Ezra had served as Kohen Gadol.
According to the Babylonian Talmud, Ezra the scribe is said to have enacted ten standing laws and orders, which are as follows: 1 ) That the public come together to read from the scroll of the Law on Sabbath days during the time of the afternoon oblation ( Minchah ) , because of those travelling merchants who loiter in the closed shops in the street corners, and who may have missed the biblical lections that were read during the weekdays; 2 ) that the courts be opened throughout the Jewish townships on Mondays and Thursdays; 3 ) that women do not wait beyond Thursday to launder their clothes, because of the honor due to the Sabbath day; 4 ) that men would accustom themselves to eat [cooked] garlic on the eve of the Sabbath ( believed to enhance love between a man and his wife ) ; 5 ) that women would rise up early on Friday mornings to bake bread, so that a piece of bread will be available for the poor; 6 ) that Jewish women in every place be girded with a wide belt ( waist band ) , whether from the front or from behind, out of modesty; 7 ) that Jewish women, during their menses, wash and comb their hair three days prior to their purification in a ritual bath; 8 ) that the travelling merchants make regular rounds into the Jewish townships because of the honor due to the daughters of Israel; 9 ) that Jewish women and/or girls, as a precautionary measure, be accustomed to conversing with one another while one of their party goes out to relieve herself in the outhouse; 10 ) that men who may have suffered a seminal emission ( especially after accompanying with their wives ) be required to immerse themselves in a ritual bath before being permitted to read from the scroll of the Law.
In the Syrian village of Tedef, a synagogue said to be the place where Ezra stopped over has been venerated by Jews for centuries. Another tradition locates his tomb near Basra, Iraq.
■Ezra in Christian traditions
Early Christian writers occasionally cited Ezra as author of the apocalyptic books attributed to him. Clement of Alexandria in his Stromata referred to Ezra as an example of prophetic inspiration, quoting a section from 2 Esdras. Where early Christian writers refer to the 'Book of Ezra' it is always the text of 1 Esdras that is being cited. No early Christian writer cites the Book of Ezra as a record of the deeds of Ezra.
■Ezra in Islam
Main article: Uzair
In Islam he is known as Uzair ( Arabic: عزیر‎, romanized: ‘uzayr ) . He was mentioned in the Qur'an. Although he was not mentioned as one of the Prophets of Islam, he is considered as one of them by some Muslim scholars, based on Islamic traditions. His tomb at Al - ʻUzair on the banks of the Tigris near Basra, Iraq, is a pilgrimage site for the local Marsh Arabs. Many Islamic scholars and modern Western academics do not view Uzair as "Ezra"; for example Professor Gordon Darnell Newby associates Uzair with Enoch and Metatron. On this Timothy Winter ( Abdal Hakim Murad ) and Gordon Darnell Newby Archived 17 October 2012 at the Wayback Machine associate Uzair again with Enoch ( ancestor of Noah ) and by extension Metatron the creator - angel.
Academic view
■Timeline
Scholars are divided over the chronological sequence of the activities of Ezra and Nehemiah. Ezra came to Jerusalem "in the seventh year of Artaxerxes the King". The text does not specify whether the king in the passage refers to Artaxerxes I ( 465–424 BCE ) or to Artaxerxes II ( 404–359 BCE ) . Most scholars hold that Ezra lived during the rule of Artaxerxes I, though some have difficulties with this assumption: Nehemiah and Ezra "seem to have no knowledge of each other; their missions do not overlap", however, in Nehemiah 12, both are leading processions on the wall as part of the wall dedication ceremony. So, they clearly were contemporaries working together in Jerusalem at the time the wall and the city of Jerusalem was rebuilt in contrast to the previously stated viewpoint. ; . " These difficulties have led many scholars to assume that Ezra arrived in the seventh year of the rule of Artaxerxes II, i. e. some 50 years after Nehemiah. This assumption would imply that the biblical account is not chronological. The last group of scholars regard "the seventh year" as a scribal error and hold that the two men were contemporaries.
■Historicity
Mary Joan Winn Leith in The Oxford History of the Biblical World believes that Ezra was a historical figure whose life was enhanced in the scripture and given a theological buildup. Gosta W. Ahlstrom argues the inconsistencies of the biblical tradition are insufficient to say that Ezra, with his central position as the 'father of Judaism' in the Jewish tradition, has been a later literary invention. Those who argue against the historicity of Ezra argue that the presentation style of Ezra as a leader and lawgiver resembles that of Moses. There are also similarities between Ezra the priest - scribe ( but not high priest ) and Nehemiah the secular governor on the one hand and Joshua and Zerubbabel on the other hand. The early 2nd - century BCE Jewish author Ben Sira praises Nehemiah, but makes no mention of Ezra.
Richard Friedman argued in his book Who Wrote the Bible? that Ezra is the one who redacted the Torah, and in fact effectively produced the first Torah. It has been argued that even if one does not accept the documentary hypothesis, Ezra was instrumental in the start of the process of bringing the Torah together.

عزرا : نام پسرانه به معنی امداد و یاری .

بپرس