fall out with somebody

پیشنهاد کاربران

argue with sb
بحث و مشاجره کردن در حد قطع یک رابطه
مشاجره یا دعوا کردن ( در حد قطع رابطه ی دوستانه با اونها )
quarrel, argue
قطع رابطه کردن، مشاجره کردن، دعوا کردن
Argue and stop being friendly with somebody
دعوا و مشاجره کردن ، قهر کردن
قهر کردن
برای مثال
I fell out with him because he told me a lie
( transitive, inseparable )
دعوا کردن و توقف دوستی با کسی

بپرس