fall to piece

پیشنهاد کاربران

داغون شدن، از هم پاشیدن، پیر شدن یا از کار افتاده شدن ( معمولا بدنبال استفاده طولانی مدت ) - از نظر عاطفی ناراحت شدن ( مثال، He fell to pieces when his mother died او هنگامی که مادرش فوت کرد داغون شد )

بپرس