flop

/ˈflɑːp//flɒp/

معنی: صدای چلپ، صدای تلپ، شکست خوردن، با صدای تلپ افتادن
معانی دیگر: تلپی افتادن، (با سنگینی و بی حالی) پرت شدن، (با چیز پهن یا مسطح) زدن یا تقلا کردن، تلپی انداختن، (انگلیس - خودمانی) ضربه یا کتک زدن، (عامیانه) خوابیدن، به خواب رفتن، خیطی بالا آوردن، ناموفق بودن، به پیسی افتادن، پیسی بالا آوردن، رجوع شود به: flap، (غفلتا) عوض کردن یا شدن، دگرگون شدن یا کردن، تغییر کردن، (خودمانی) جای خوابیدن، بستر، (صدا) تلپ، پق

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: flops, flopping, flopped
(1) تعریف: to fall down or over in a limp or heavy manner.
مشابه: plump

- His hair flops over his face.
[ترجمه گوگل] موهایش روی صورتش می ریزد
[ترجمه ترگمان] موهایش روی صورتش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She flopped on the bed and began to cry.
[ترجمه گوگل] روی تخت افتاد و شروع کرد به گریه کردن
[ترجمه ترگمان] روی تخت افتاد و شروع به گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to wave or flap loosely or erratically.

- The fish flopped in the net.
[ترجمه گوگل] ماهی در تور پرید
[ترجمه ترگمان] ماهی در تور افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) to fail completely.
متضاد: succeed
مشابه: fold, miss

- They put a lot of work into the play's production, but it flopped anyway.
[ترجمه گوگل] آنها برای تولید نمایشنامه زحمت زیادی کشیدند، اما به هر حال شکست خورد
[ترجمه ترگمان] آن ها کار زیادی در تولید این نمایشنامه کردند، اما به هر حال شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She flopped as an actress.
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک بازیگر شکست خورد
[ترجمه ترگمان] او خود را بازیگر سینما کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (informal) to sleep.

- Can I flop on your couch just for tonight?
[ترجمه Nia] میشه فقط امشب روی کاناپه بخوابم؟
|
[ترجمه گوگل] آیا می توانم فقط برای امشب روی مبل شما بنشینم؟
[ترجمه ترگمان] میشه فقط واسه امشب روی کاناپه بخوابی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to cause to drop, fall, or flap limply or heavily.
مشابه: plump

- He flopped his laundry on the bed.
[ترجمه گوگل] لباس‌هایش را روی تخت انداخت
[ترجمه ترگمان] لباس ها را روی تخت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: flopper (n.)
(1) تعریف: the act or sound of flopping.
مشابه: plump

- The fish slipped onto the floor with a flop.
[ترجمه گوگل] ماهی با یک فلاپ روی زمین لیز خورد
[ترجمه ترگمان] ماهی روی زمین لغزید و روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) a complete failure.
متضاد: bestseller, hit, smash, success
مشابه: bust, failure, miss

- The movie was a flop with the critics, but audiences loved it.
[ترجمه گوگل] این فیلم با منتقدان مواجه شد، اما تماشاگران آن را دوست داشتند
[ترجمه ترگمان] این فیلم شکست منتقدان بود، اما تماشاگران آن را دوست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They'd had success with their first business venture, but their second was a flop.
[ترجمه گوگل] آنها با اولین سرمایه گذاری تجاری خود موفقیت داشتند، اما دومی آنها یک شکست بود
[ترجمه ترگمان] آن ها با اولین اقدام their موفق شده بودند، اما دومین their بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) a place to sleep.

جمله های نمونه

1. it's time to flop
موقع خواب است.

2. The show was the biggest flop in TV history.
[ترجمه گوگل]این برنامه بزرگترین شکست در تاریخ تلویزیون بود
[ترجمه ترگمان]این نمایش بزرگ ترین شکست در تاریخ تلویزیون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After all the ballyhoo, the film was a flop.
[ترجمه گوگل]بعد از همه بالیوها، فیلم یک شکست بود
[ترجمه ترگمان]بعد از همه the، فیلم شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The share sale has been a flop with investors.
[ترجمه گوگل]فروش سهام با سرمایه گذاران شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]فروش سهام یک شکست با سرمایه گذاران بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The play was a complete/total flop.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه یک شکست کامل/کلی بود
[ترجمه ترگمان]نمایش یک شکست کامل \/ کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He fell with a flop into the water.
[ترجمه گوگل]او با یک فلاپ در آب افتاد
[ترجمه ترگمان]روی آب افتاد و روی آب افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The concert may prove an expensive flop unless more people decide to go.
[ترجمه گوگل]این کنسرت ممکن است یک شکست گران قیمت باشد مگر اینکه افراد بیشتری تصمیم بگیرند که بروند
[ترجمه ترگمان]این کنسرت می تواند یک شکست پرهزینه را ثابت کند، مگر اینکه افراد بیشتری تصمیم بگیرند که بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Commercially, the movie was a flop.
[ترجمه گوگل]از نظر تجاری، فیلم یک شکست بود
[ترجمه ترگمان]commercially، فیلم یک آلاکلنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The film was a complete flop.
[ترجمه گوگل]فیلم یک شکست کامل بود
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک شکست کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The get-together was a complete flop and nobody enjoyed it.
[ترجمه گوگل]این گردهمایی یک شکست کامل بود و هیچ کس از آن لذت نمی برد
[ترجمه ترگمان]با هم بودن، یه flop کامل بود و هیچ کس از این کار لذت نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The birds flop in the snow, learning to ski.
[ترجمه گوگل]پرندگان در برف می ریزند و اسکی یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]این پرندگان در برف و یادگیری برای اسکی بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the star attraction proved a flop with the bat - he was out first ball.
[ترجمه گوگل]اما جذب ستاره با خفاش شکست خورد - او اولین توپ بود
[ترجمه ترگمان]اما جاذبه ستاره ها یک شکست در ضربه زنی بود - او اولین توپ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had been a flop there too because, after a couple of years, he had left amidst rumours of misconduct.
[ترجمه گوگل]او آنجا هم شکست خورده بود، زیرا پس از چند سال، در میان شایعاتی مبنی بر بدرفتاری، آنجا را ترک کرده بود
[ترجمه ترگمان]بیش از چند سال بود که به آنجا رفته بود، زیرا پس از چند سال، او در میان شایعات of به جا مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then he turned with a flop, his belly following with alacrity, losing his only good angle.
[ترجمه گوگل]سپس با یک فلاپ چرخید، شکمش با هشیاری دنبال شد و تنها زاویه خوب خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]بعد سرش را با بی حالی تکان داد، شکمش با چابکی و چابکی حرکت می کرد و تنها زاویه خوب خود را از دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "Heaven's Gate" was a box-office flop.
[ترجمه گوگل]«دروازه بهشت» در گیشه شکست خورد
[ترجمه ترگمان]\"دروازه بهشت\" یک شکست اداری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Realising that this experiment was a flop, Mr Rahal ordered two Lolas for the remainder of the season.
[ترجمه گوگل]آقای راهال با فهمیدن اینکه این آزمایش یک شکست بود، دو لولا برای باقیمانده فصل سفارش داد
[ترجمه ترگمان]با وقوف بر این که این آزمایش یک شکست بوده است، آقای Rahal به دو Lolas برای بقیه فصل دستور داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای چلپ (اسم)
flop, flap

صدای تلپ (اسم)
thump, flop

شکست خوردن (فعل)
lose, fail, flop, flunk, slip up, lose out

با صدای تلپ افتادن (فعل)
flop

انگلیسی به انگلیسی

• act of flopping, act of falling heavily; plunk, thud; huge failure (slang)
fall heavily, fall with a thud; plunk down; flap back and forth; fail (slang)
if you flop onto something, you sit or lie down suddenly and heavily because you are tired.
something that is a flop is a total failure; an informal use.
if something flops, it is a total failure; an informal use.

پیشنهاد کاربران

وامانده؛ درمانده؛ بدشانس؛ بازنده؛ ضرر؛ یأس؛ بی عرضه؛ شخص ناکارآمد
Example: 👇
ANN: I was important to you then—
PAT: You still are.
ANN: Come to me now with your big trouble, Pat.
PAT: I’m just a flop, darling.
...
[مشاهده متن کامل]

ANN: It’s a little soon to decide that, don’t you think?
*Hotel Universe - a play by Philip Barry
آن: اون زمان برات مهم بودم—
پَت: هنوز هم هستی.
آن: پس با دردسر بزرگت بیا پیش من، پت.
پت: من فقط یه آدم بی عرضه ( بازنده؛ بدشانس؛ وامانده ) هستم.
آن: فکر نمی کنی یه کم زود باشه برای همچین قضاوتی؟
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی �هتل یونیورس، � اثر فیلیپ بری.

[Football]
form of cheating, sometimes employed by an attacking player to win a free kick or penalty. [92] When being challenged for the ball by an opponent, the player will throw themselves to the ground as though they had been fouled, in an attempt to deceive the referee into thinking a foul has been committed. also known as flop
...
[مشاهده متن کامل]

🔴informal : a complete failure
◀️The movie was a total flop
◀️ ?? Cyberpunk 2077 or Resident Evil Village
RE8 will likely be considered as Game of the Year at the video game awards. Cyberpunk is possibly the flop of the decade. I’d say RE8 is a good bet
شکست مطلق - افتضاح - گندکاری
شکست
خیط
گندکاری
دیگه کار نکردن/جواب ندادن، از کار افتادن
NOUN
( فیلم/نمایش و. . . ) خیطی - گند - افتضاح
💠 The Canadian stock market is a flop. Here’s why you should stick with it anyway
معنای دوستمون:
شکست - عدم موفقیت تجاری
💠 Ridley Scott is wrong to blame millennials for his flop - but he's right to be angry
ناموفق، شکست تجاری
انداختن . افتادن
گند زدن
bounce and flop
گنده گویی ( گنده گوزی ) و گندزدن
Then drop on the deck and flop like a fish
به تقلای ماهی وقتی بیرون از خشکی قرار دارد گویند
( فیلم/نمایش و. . . ) ناموفق
شکست. ناموفق
بازنده
شکست خورده
با صدای تلپ افتادن روی صندلی
I flop into my chair

fail totally
عمل ممیز شناور ( ریاضی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس