forest

/ˈfɔːrəst//ˈfɒrɪst/

معنی: بیشه، جنگل، درخت کاری کردن، تبدیل به جنگل کردن
معانی دیگر: جنگل کاری کردن، درخت نشانی کردن، از جنگل پوشاندن، جنگلی، (مجازی) توده، انبوهه، (سابقا در انگلیس) شکارگاه (به ویژه سلطنتی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large area of land densely covered with trees and other plants.
مترادف: woodland, woods
مشابه: copse, greenwood, grove, thicket, timberland, wilderness, wildwood

(2) تعریف: the trees themselves.
مترادف: timber, trees
مشابه: logs, wood

- They cut down the forest for lumber.
[ترجمه Hani] آنهاجنگل رابرای چوب بریده اند.
|
[ترجمه گوگل] آنها جنگل را برای الوار قطع کردند
[ترجمه ترگمان] جنگل را برای الوار بریده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: forests, foresting, forested
• : تعریف: to plant and grow trees on.
مترادف: wood
مشابه: plant, reforest

جمله های نمونه

1. forest fire
آتش سوزی جنگل

2. forest trees
درختان جنگلی

3. a forest inhabited by various animals
جنگلی که جانوران گوناگون در آن زندگی می کنند

4. a forest interspersed with lakes
جنگلی دارای دریاچه های پراکنده

5. a forest of long-range missiles
انبوهی از موشک های دورپرواز

6. a forest preserve
پارک جنگلی

7. a forest reserve
پارک جنگلی

8. a forest that is prolific of pines
جنگلی که درخت کاج بسیار دارد

9. the forest floor was marshy
سطح جنگل باتلاقی بود.

10. the forest rang with the sound of the ax
صدای تبر در جنگل طنین انداز شد.

11. the forest slants toward the river
جنگل به سوی رودخانه شیب دارد.

12. the forest was furrowed by the crashing airpalne
هواپیمای در حال سقوط،جنگل را شیار انداخته بود.

13. the forest was in its full panoply of spring foliage
جنگل زیب جامه ی کاملی از شاخ و برگ بهاری را بر تن کرده بود.

14. the forest was vocal with the songs of birds
آوای پرندگان در جنگل طنین افکن شده بود.

15. this forest is heavily populated by all kinds of animals
این جنگل دارای تعداد زیادی از انواع حیوانات است.

16. a dense forest
جنگل انبوه

17. a leafy forest
جنگل پر برگ (انبوه)

18. a luxuriant forest
جنگل سرسبز و انبوه

19. a natural forest
جنگل دست نخورده

20. a petrified forest
جنگل سنگ شده

21. a pine forest surrounds the cottage
جنگل درختان کاج کلبه را در برگرفته است.

22. a savage forest
جنگل خودروی

23. a trackless forest
جنگل بی جاده

24. a virgin forest
جنگل دست نخورده

25. an extensive forest
جنگل پهناور

26. an oak forest association
همزیگاه جنگلی درختان بلوط

27. the amazon forest is immense
جنگل آمازون عظیم است.

28. 80% of the forest is treated with insecticide
به 80 در صد جنگل حشره کش زده اند.

29. a rain drenched forest
جنگل خیس از باران

30. a strip of forest
یک باریکه جنگل

31. darkness whelms the forest
تاریکی جنگل را فرا می گیرد.

32. wolves prowl the forest
گرگ ها در جنگل پرسه می زنند.

33. a monster of a forest fire which is threatening our village
آتش سوزی سهمناکی که دهکده ی ما را تهدید می کند

34. a road into the forest
راهی به درون جنگل

35. fire has ravaged this forest
آتش این جنگل را ویران کرده است.

36. the density of the forest
انبوهی جنگل

37. the fringe of a forest
کناره ی جنگل

38. the retreat of the forest
پسرفت جنگل

39. the road cuts the forest in half
راه،جنگل را از وسط قطع می کند (میان بر می کند).

40. the storm flattened the forest
طوفان درختان جنگل را انداخت.

41. the verge of the forest
حاشیه ی جنگل

42. they finally extinguished the forest fire
بالاخره آتش سوزی جنگل را خاموش کردند.

43. trees grow in a forest
درختان در جنگل می رویند.

44. we went into the forest in pursuit of the thief
به دنبال دزد وارد جنگل شدیم.

45. a refreshing walk in the forest
یک گردش فرحبخش در جنگل

46. in the depths of the forest
در ژرفنای جنگل

47. the extreme edge of the forest
دورترین مرز جنگل

48. the hunters were tramping the forest all night
تمام شب شکارچیان خش خش کنان در جنگل گام می زدند.

49. they are picnicking in the forest
آنها برای پیک نیک به جنگل رفته اند.

50. they ran out of the forest and into the open
آنها از جنگل به سوی زمین باز دویدند.

51. this railway runs through a forest
این راه آهن از میان جنگل می گذرد.

52. to struggle through a thick forest
به سختی راه خود را در جنگل انبوه گشودن

53. we moved onward into the forest
ما به درون جنگل پیش رفتیم.

54. in the midmost part of the forest
درست در وسط جنگل

55. several corridors were cut through the forest
چندین راه باریک جنگل را قطع می کرد.

56. the hut stood alone in the forest
کلبه ای که تک و تنها در جنگل قرار داشت.

57. wintery winds that were vexing the forest trees
بادهای زمستانی که درختان جنگلی را آزار می دادند

58. a cabin on the edge of a forest
کلبه ای در کنار جنگل

59. battalions of volunteers went to fight the forest fire
دستجات متعددی از داوطلبان برای پیکار با آتش سوزی جنگل عازم شدند.

60. herein were many roads cut across the forest
در اینجا راه های زیادی وجود داشت که از وسط جنگل کشیده شده بودند.

61. lookouts in their towers are watching the forest
نگهبانان از برج های خود جنگل را پاسداری می کنند.

62. tarzan slogged his way through the dense forest
تارزان با زحمت از میان جنگل انبوه راهی برای خود باز کرد.

63. the mountain climbers roughed it in the forest for three nights
کوهنوردان سه شب در جنگل به سر بردند.

64. two of them went spying out the forest
دو نفر از آنان برای اکتشاف جنگل رفتند.

65. a lone cabin in the middle of a forest
کلبه ی متروکه ای در وسط یک جنگل

66. a probe into the secrets of the amazon forest
یاب جویی اسرار جنگل آمازون

67. a village built at the margin of a forest
دهکده ای که در کنار جنگل ساخته شده بود.

68. he happened on a cottage hidden in the forest
او به کلبه ای برخورد که در جنگل از نظر پنهان بود.

69. loggers logged most of the trees in this forest
چوب برها بیشتر درختان این جنگل را انداختند.

70. the deer hesitated and then disappeared in the forest
آهو مکث کرد و سپس در جنگل ناپدید شد.

مترادف ها

بیشه (اسم)
forest, wood, bosk, grove, thicket, glade, bosquet, bosket, brake, coppice, brushwood, holt, shaw

جنگل (اسم)
forest, wood, woodland, jungle, timberland, silviculture, greenwood, sylviculture, weald

درخت کاری کردن (فعل)
forest, garden, wood

تبدیل به جنگل کردن (فعل)
afforest, forest

تخصصی

[کامپیوتر] جنگل
[ریاضیات] جنگل

انگلیسی به انگلیسی

• woods, area of land covered with trees
plant trees, plant woods
a forest is a large area where trees grow close together.
a forest of tall, narrow objects is a group of them standing or sticking upright.

پیشنهاد کاربران

forest ( n ) ( fɔrəst ) =a large area of land that is thickly covered with trees, e. g. a tropical forest. Thousands of acres of forest are destroyed each year.
forest
forest:جنگل
Forest از jungle بزرگ تر بوده و متراکم تر از درختان است و معمولا در حاشیه forest است .
منبع :👇
منابع• https://dailyenglish.ir/2020/03/difference-forest-jungle/
Forest اغلب به جنگل اختصاص داده می شود
forest ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: جنگل
تعریف: پهنه ای کم‏وبیش وسیع متشکل از درخت و درختچه و گیاهان علفی و خَشَبی و جانوران
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون تقسیم واژه به کلمات کوچکتر و اضافه کردن جهت معنادار کردن ان بهره برد مثال Forest
تقسیم :
1. For ( فُر ) یعنی برای.
2. est پسوندی به معنای برترین.
...
[مشاهده متن کامل]

اضافه کردن:
کلمه ی حیوانات جهت معنا دار کردن
نتیجه:
برای حیوانات ترین ( جایی برای حیوانات ترین یا به عبارتی جایی برای حیوانات اصلی که می شود جنگل )
تذکر:
طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر در ذهن، مسائلی مؤثر است از جمله هر چیز خنده دار و مسخره در یادسپاری تاثیر مثبت دارد.

Forest به جنگلهای بسیار بزرگ و انبوه گفته میشود. jungel بیشتر پوشش حیوانی دارد و مد نظر است. wood به جنگلهای کوچک مثل چیتگر میگن
Forest و Jungle اغلب جنگل معنی می شوند و به جای هم به کار می روند در صورتی که تفاوت هایی با هم دارند و Forest در برگیرنده تر است .
تفاوت Forest و Jungle :
Forest :
نفوذپذیر / بسیار وسیع / گونه های درختی زیادی از همه انواع دارد / در مناطق اقلیمی استوایی و گرمسیری حضور دارند / به معنای زمین جنگلی است / جنگل های شمالی ٬ بارانی ٬ گرمسیری و . . . هستند / در هر منطقه ای که در رشد پایدار درختان توانمند باشد حضور دارد / توضیح : منطقه ی درختی انبوه
...
[مشاهده متن کامل]

Jungle :
نفوذناپذیر / ۲۰ ٪ مساحت forest / شامل درختان جوان ٬ ویره ها ٬ گیاهان بالارونده و گیاهان علفی است /در مناطق اقلیمی استوایی و گرمسیری حضور دارند / از کلمه ی jangala اقتباس شده /جنگل بارانی است / در حاشیه forset حضور دارد / توضیح : جنگلی متراکم در اقلیم گرم

توده انبوه
جنگل

forest is a large area of land with a lot of trees
جنگل⚛️
Forest = بیشه
بیشه یعنی جایی که پوشش گیاهی متراکمی از درختان کوتاه و درختچه ها و بوته ها است که معمولاً تنها از یک گونه یا گونه های اندک از گیاهان تشکیل شده اند.
Forestنماد سرسبری و طبیعته
توضیح واژه forest:
a large area of land covered with tree.
مثال:
We went for a walk in the forest.
مترادف:
jungle
جنگل
farm. مزرعه.
جنگل انبوه و پوشیده از درخت، تراکم بالا

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس